ترجمههای 𝑝𝑎𝑛𝑖𝑖𝑖 (١)
								
									١٦٢
								
							
						
											٢ سال پیش
										
									
										I barely restrained myself from hitting him.
									
								
											٠
										
									به سختی جلوم خودمو گرفتم که اونو نزنم