تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

متعادل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Give/ allow free play/ rein to sb/ sth کسی/ چیزی را کاملا آزاد گذاشتن، به کسی/ چیزی آزادی کامل دادن، عنان اختیار کسی/ چیزی را رها کردن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

vi ۱. مبارزه کردن، زدوخورد کردن، کشمکش کردن، دست وپنجه نرم کردن، درآویختن، نزاع کردن، ستیزه کردن، مشاجره کردن، مجادله کردن ۲. رقابت کردن، همچشمی کرد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

به عنوان vp [قیمت و مقدار] اضافه برآوردکردن، بیش از حد برآوردکردن، [نیرو، استعداد و. . . ] زیادی بهادادن به، بیش از حد حساب کردن روی به عنوان n برآو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( مربوط به ) بهره وری منبع: فرهنگ هزاره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

Have/ had to do with مربوط بودن به، دخل داشتن به، کار داشتن به، ناشی شدن از