دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
٥٤٩
رتبه در دیکشنری
٥,٠٧١
لایک
٢٧
دیسلایک
٥
جدیدترین پیشنهادها
٦ روز پیش
٠
شرط فعل: به تعهدات فرعی ( یعنی ناشی از قانون نیست ، ناشی از اراده طرفین است ) که طرفین با توافق در عقد درج میکنند شرط فعل می گویند
١ هفته پیش
٠
موقوف : معلق
١ هفته پیش
٠
اشتراط : یعنی شرط کردن به نفس : یعنی به محض به محض شرط کردن حاضر میشود مثلا میرم به یک خانومی میگم ای بانوی گرامی خونتو ازت خریدم به شرط اینکه همسر ...
١ هفته پیش
٠
اطلاق : سکوت
١ هفته پیش
٠
مقتضا: اثر ، آثار ، یعنی تعهدات آثاری که عقد بجای میذاره
جدیدترین ترجمهها
ترجمهای موجود نیست.
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.