دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
٢,٠١٤
رتبه
رتبه در دیکشنری
١,٧٧٤
لایک
لایک
٢١٣
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٥٨

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٠
رتبه
رتبه در بپرس
٠
لایک
لایک
٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
٦ سال پیش
دیدگاه
٢٨

توضیح واژه forest: a large area of land covered with tree. مثال: We went for a walk in the forest. مترادف: jungle

تاریخ
٦ سال پیش
دیدگاه
٥

توضیح واژه earth: usually the earth, the Earth this world; the planet that we live on.

تاریخ
٦ سال پیش
دیدگاه
١٨

مترادف: wounded , harm ترجمه: زخمی ، مصدوم ، مجروح

تاریخ
٦ سال پیش
دیدگاه
٢٠

توضیح واژه reptile: any animal with cold blood that lays eggs. مثال: Snake are reptiles.

تاریخ
٦ سال پیش
دیدگاه
٦

توضیح واژه clay: a kind of heavy earth that becomes hard when it is dry. مثال: Clay pots

جدیدترین ترجمه‌ها

ترجمه‌ای موجود نیست.

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

پاسخی موجود نیست.