دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
١,٤٤٠
رتبه در دیکشنری
٢,٤٩٠
لایک
١٤٩
دیسلایک
٢٥
جدیدترین پیشنهادها
٤ سال پیش
٢
تصرف سرزمین دیگر
٤ سال پیش
٢
برای چه ، چرا، به چه دلیل
٤ سال پیش
٣
( گ _ ُ ) : *دچاره تهو و استفراغ شدن *پوسیده شدن *نو گُل *درخت یا بوته ای که شروع به شکوفه و غنچه دادن کرده باشد. *گُل همیشه بهار یعنی همیشه غنچه و ...
٤ سال پیش
٣
هم صحبت کوچک ، مخاطب ریز ، هم کلامی با پرنده ای کوچک
٤ سال پیش
٣
فنچ:پرنده ول:آزاد ، رها، هرزه فنچول:پرنده ی رها ، پرنده ی هرزه ، و بصورت جمع یعنی آزادی، انسان رها از بند دنیا
جدیدترین ترجمهها
ترجمهای موجود نیست.
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.