تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کُنش در مقابل واکُنش، یا واکُنش در قبال کُنش . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اظهار شکوایه و گلایه کردن، نالیدن، شکوایئه کردن، ناراحتی یا نگرانی خود را نشان دادند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چیزی که به دیگران نشون داده میشی، قدرت اینو داره که تورو به بزرگتر از چیزی که هستی به مراتب تبدیل بکنه، حتی بدون خطای دید درست کردن، فقط با درست کردن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دوره های تعیین شده، فواصل منظم، منظم و برنامه ریزی عمل شده در انجام کار یا فرمان و دستوری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هر از گاهی، چند وقت یکبار، موقع ضرورتی، در مواقع مشخص یا معین، در موعد مقرر، در فواصل مشخص شده، در زمان بندی تعیین شده

پیشنهاد
٠

_ذُوب، مُذاب، مادّه مُذاب در حال ذُوب . . . _چیزی را گداخته و آب کردن _ از حالتی به حالی دیگر فرو بردن، در حالت عرفانی به معنایِ "خَلسِه" . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رُشد، شکل گیری زاویه دید در لحظه بنا به محرک ها و مکمل ها در لحظه، مکان و صحنه . . . یه تعامل و هر چه که لاید، بگذریم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زاویه دید در هر لحظه، شناخت و برداشت لحظه ای از مسائلی. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ایجاد نمودن، خلق کردنِ چیزی، درست کردنِ موضوع یا مسئله ای، آفریده، ایجاد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اوعجوبه، ملاء از تجارب مختلف، بی نظیر، شگفت انگیز . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Experienced

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بطور خلاصه و عامه فهم و پَسند، . . . تَلفیق واژگانِ راه و شیوه را ، روش گویند. به معنی راهکار، و نحوه انجام، یا رسیدن به اهداف، مقاصد و یا منظور ها ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تو زندگی، پیشرفت" خواستی بادقت کامل که نه، ولی" آروم آروم بخون. اَلَف" رو توی بیابون و دَشت دیدمُ و "بِ رو روی شاخه درخت! "شناخت" به اندازه ای، . . ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حسِ مردونه، مُحکمی جنسِ دل مردان نسبت به جنس مونث، پایبند به مَنش و خویِ مردانه، مردانه رفتار کردن، احساساتِ مردانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حسِ مردونگی، سخت و مُکم بودن جنسِ دلِ مذکر نسبت به مونث، پایبند به اعتقادات مردانه، خصوصیات مردانه در رفتار و احساسات داشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

عجب زر مُفتی، ادعای بی خودی کردن، ادعای بیخود، حرفهای "صد مَن یه غاز"، وز وز و حرفِ مُفت، ادعای توی خالی، حرف توخالی، اظهار نظرِ پوچ و بی ارزش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از موضوع یا شخصی ناراحتی بدل داشتن، اذهار ناراحتی، کینه بدل داشتن، حرف ناگفته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Complainly

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گلایه مندی، شکایت داشتن از موضوع یا شخصی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حرف مُفت یاوِه، چِرتُ و پِرت حرف بی مورد حرفِ" دَری وَری"! گُفتار بدون پایه و اساس حرفِ غیر مَنطقی، حَرف نامعقول

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

هفت خط، سرد و گرم چشیده روزگار دیده، بالا و پایین زندگی و سرنوشت رو لمس کرده درس گرفته از تجربه های زندگی، با تجربه حرفه ای، اُستادِ باتجرُبه معلم خ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معارفه کردن، معرفی کردن، شناساندن، شناختاندن به کسی، معرف حضور دیگران کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معرفی کردن، معارفه کردن، شناساندن، معرف حضور شدن، مشخصات کسی یا چیزی را توضیح دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

announcement آشنایاندن، معرفی کردن، معارفه کردن، معرفی کردن به دیگران، انجام یک تعامل جهت آشنایی یک فرد با دیگران

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی عیب و نقص در کمبود ها، عاری و تهی از نیاز به پُر شدن، لبریز، تماما پُر، ملاء، لَب تا لَب، پر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شکوایه کردن شکایت کردن درد دل کردن بخاطر ناراحتی از شخصی