دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
٨٥١
رتبه در دیکشنری
٣,٦٢٧
لایک
٨٥
دیسلایک
٤
جدیدترین پیشنهادها
١ هفته پیش
٠
بدست آوردن دوباره تعادل ( پس از از دست دادن آن ) I thought she was going to fall, but she regained her balance فکر کردم میخواد بیفته اما دوباره تعاد ...
١ هفته پیش
٠
نگه داشتن تعادل, حفظ تعادل کردن I tried to keep my balance while doing gymnastics من سعی کردم تعادلم رو وقتی ژیمناستیک انجام میدم حفظ کنن
١ هفته پیش
٠
I lost my balance and fell down تعادلم و از دست دادم و افتادم
١ هفته پیش
٠
از دست دادن تعادل
١ هفته پیش
٠
در مورد خاطره به معنای به یادماندنی One abiding memory for me is my first visit to India یک خاطره به یاد ماندنی برای من اولین بار دیدن هند است
جدیدترین ترجمهها
ترجمهای موجود نیست.
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.