دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
١٠٨
رتبه
رتبه در دیکشنری
١٠,٥٧٠
لایک
لایک
٦
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٠
رتبه
رتبه در بپرس
٠
لایک
لایک
٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
١ سال پیش
دیدگاه
٠

درک درستی از شرایط و اوضاع داشتن example: 1the director said that she is under no illusion about how difficult it will be for the company to survive ...

تاریخ
١ سال پیش
دیدگاه
٢

To be quite the character is to be unusual in some way آدمی که رفتار هاش عادی نیست و عجیبه

تاریخ
١ سال پیش
دیدگاه
١

چرند گفتن synonym=nonsense example=Stop flapping your gums!; Stop talking nonsense

تاریخ
١ سال پیش
دیدگاه
٢

آدم پر چین و چروک synonym is wrinkled as a prune

تاریخ
١ سال پیش
دیدگاه
١

آدم پر چین و چروک =definition: to be very wrinkled • example: He's wrinkled as a prune He's very wrinkled synonym is prune face

جدیدترین ترجمه‌ها

ترجمه‌ای موجود نیست.

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

پاسخی موجود نیست.