پیشنهادهای امیرعلی پورغلام (٨)
١٦
١ سال پیش
١
معنا : دمق مثال : when he arrived at the party , he was chastened
١ سال پیش
٠
به معنی نمایشی: His presence will be ornamental. . . حضورش نمایشی خواهد بود . . .
١ سال پیش
١
به معنی صبر کردن ، منتظر ماندن: Ms. smith could've stuck around for the absent students
١ سال پیش
١
از خود گذشته ، فداکار
١ سال پیش
١
هوای کسی را داشتن هم معنی میدهد: Mr. william got me and Ted through some though times.
١ سال پیش
١
اتکای به نفس ، خودکفایی
٢ سال پیش
٠
قضاوت زود هنگام
٢ سال پیش
٥
از آشنایی با شما خرسندم ؛