جدیدترین پیشنهادها
تابلوی کنترل درکامپیوتر ویندوزی به منظور مشاهده گزینه های مختلف.
حساب کاربری - تابلوی اعلانات - صفحه کاربری
مترادف سرباز: مشمول، جنگجو، سپاهی، نظامی، فداکار، جانباز معنی انگلیسی:jack, knave, comrade in arms, soldier, warrior, gl
اجرای خودکار
موقعیت / مکان / محل
جدیدترین ترجمهها
جدیدترین پرسشها
جدیدترین پاسخها
دکمه روشن و خاموش
They separated and are going to divorce= آنها جدا شدند وقراره طلاق بگیرند
knowledge-free رو در عبارت There has been a dramatic transition from early , "knowledge - free" , computer - assisted instructional methods to those that rely on all computer - resident knowledge . رو تجربی و مهارت محور ترجمه کنیم درست تره یا بدون اطلاعات و بدون دانش؟
یک انتقال چشمگیر از روشهای آموزشی اولیه «بدون دانش» و به کمک رایانه به روشهایی که بر همه دانش مقیم رایانه تکیه دارند، صورت گرفته است
او می توانست به دریاچه برسد
the river thawed and barges of food began to reach the capital
رودخانه آب شد و قایق های غذا شروع به رسیدن به پایتخت کردند