گاگوولگاهی به اداگاهی به اصول گاهی به خدا گاهی به رسولگاهی به نعل و گاهی به میخ زدنگاو بی شاخ و دمگاو پیشانی سفیدگاو خوش اب و علفگاو نه من شیردهگاو کسی زاییدنگاوبندیگاوش زائیدگدا به گدا رحمت به خداگدا حیا نداردگدابازی دراوردنگذر پوست به دباغ خانه می افتدگذشت انچه گذشتگر تو بهتر می زنی بستان بزنگر صبر کنی ز غوره حلوا سازیگران تمام شدن برای کسیگربه امد و ان دنبه را بردگربه دستش به گوشت نمی رسه میگه بو میدهگربه را باید دم حجله کشتگربه را دم یا پای حجله کشتنگربه رقصاندنگربه رقصاندن یا گربه رقصانی دراوردن یا کردنگربه شورگرخیدنگردنم از مو باریک ترگرسنگی نکشیدی عاشقی یادت برهگرگ باران دیدهگرگ در لباس میشگرم گرفتنگزک دست کسی دادن یا افتادنگل از گلش شکفتگل بود به سبزه نیز اراسته شدگل بی خار نمی شودگل بی عیب خداستگل پشت و رو نداردگل سر سبدگل گفتن و گل شنیدنگل گفتی اما شل گفتیگل واژهگلابیگله دست گرگ افتادهگلو ی کسی پیش کسی گیر کردنگلی به جمال کسیگلی یا تاجی به سر کسی زدنگلیم خود را از اب بیرون کشیدنگنجشک را رنگ می کنه جای قناری می فروشهگندم برشته شدنگندم نمای جو فروش