زیر بار چیزی رفتنزیر بال کسی را گرفتنزیر بال یا بال وپر کسی را گرفتنزیر بلیط در اوردنزیر پای کسی را خالی کردنزیر پای کسی نشستنزیر چیزی زاییدنزیر دم کسی خارخاسک یا خارخسک دراوردنزیر ذره بین قرار داشتنزیر زبان کسی را کشیدن یا از زیر زبان کسی حرف کشیدنزیر سر کسی بلند شدنزیر سرش بلند شدهزیر سیبیلی در کردنزیر شالش قرصهزیراب کسی را زدنزیرش زدنزیره به کرمان بردنزینب ستم کش