دیکشنری
مترجم
بپرس
فهرست واژگان در اصطلاحات عامیانه و ضرب المثل فارسی با حرف ح - صفحه 2
حلال زاده به دائیش می رود
حلوای تن تنانی تا نخوری ندانی
حمام زنانه
حمومک مورچه داره بشین و پاشو خنده داره
حنا ی کسی رنگ یا رنگی داشتن
حناش رنگ ندارد
حیا را خورده ابرو را قی کرده
حیف از طلا که خرج مطلا کند کسی
1
2