اسم فارسی با حرف ل

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

لی لی/leyli/

شبانگاه، نام نوایی در موسیقی، نام معشوق قیس ابن ملَوَّح عامری ملقب به مجنون، منسوب به لیل، به معنی ...


دختر

فارسی، عربی، انگلیسی

تاریخی و کهن
لیلی 3/lili/

لفظی که در جشن ها ( عروسی ها ) برای ابراز شادی میگویند، ( مترادف لالا ) لفظی که در جشن ها ( عروسی ه ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
لاله/lāle/

گلی به شکل جام و سرخ رنگ که بر روی پایه ای بلند قرار دارد، گیاه این گل که علفی، پایا و زینتی است و ...


دختر

فارسی

طبیعت
لیانا/layānā/

بانوی درخشان و زیبا روی، ( لیان، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به لیان، ب لَیان، ( لیان + ا ( پسوند نسب ...


دختر

فارسی
لادن/lādan/

گل زینتی، ( در گیاهی ) گل زینتی به رنگ زرد، قرمز یا نارنجی، گیاه این گل که علفی یا پایا و رونده یا ...


دختر

فارسی، یونانی

طبیعت، گل
لاوین/lāvin/

نوازشگر، آواز خواندن همراه با نوازش، ( اَعلام ) نام یکی از مناطق مرزی غرب ایران، نام منطقه ای مرزی ...


دختر

کردی، فارسی
لاله زار/l.-zār/

زمینی که در آن لاله ی فراوان روییده باشد، ( به مجاز ) چهره ی سرخ و لطیف، زمینی که در آن لاله فراوان ...


دختر

فارسی

طبیعت، گل
لهراسب/lohrāsb/

صاحب اسب تندرو، نام سومین پادشاه سلسله کیانی، ( در اوستایی ) به معنی صاحب اسب تندرو، صفتی برای خورش ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن، کهکشانی
لنا/lanā/

برای ما، نصیب و بهره، نمکین، مرکب از لن ( نمک سانسکریت ) + الف نسبت فارسی


دختر، پسر

عربی، سانسکریت، فارسی

مذهبی و قرآنی
لاریسا/lārisā/

نفیس و با ارزش، [لاری = ( منسوخ ) نوعی سکه ی نقره ای که در فارس ضرب می شده است، سا = ( پسوند شباهت ...


دختر

فارسی، یونانی
لیلیا 2/lailiyā/

شب ها، شب، ( در عربی ) لیل، [هزاورش LYLYA ( در پهلوی ) shap ( شب ) ]


دختر

فارسی، عربی
لیان/layān/

درخشان، تابان، فروغ آینه و تیغ، فروغ و روشنایی که در پی هم بدرخشند، [لَیان با واژه ی لیان/liyān / ه ...


دختر

فارسی
لیدیا/lidiyā/

کشوری در آسیای صغیر، ( مجازا ) بانوی دارا و عشرت طلب، ( فرانسوی ) ( = لیدی، لیدیه، لودیه ) دولت پیش ...


دختر

فارسی، فرانسوی

تاریخی و کهن
لیوزا/livzā/

زاده ی خورشید، ( به مجاز ) آفتاب چهره و زیبارو، ( = لیوزاد ) ( لیو = ( در قدیم ) خورشید، زا = زاده ...


دختر

فارسی

کهکشانی
لیلوفر/lilufar/

منسوب به نیلوفر، پیچک، نام نوعی گل، نام یکی از جشن های ایرانیان قدیم، ( = نیلوفر )، ( نیلوفر


دختر

فارسی، سانسکریت

طبیعت
لیال/layal/

در فارسی جمع لولو


دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
لیوزاد/liyozad/

نام دختر آدم


دختر

فارسی
لاله سار/l.-sār/

لاله سر، مرغی است خوش آواز و سر سرخ، لاله زار، ( لاله، سار ( پسوند مکان ) )


دختر

فارسی

پرنده، طبیعت
لاله سان/l.-sān/

مانند لاله، لاله وش، ( مجاز ) زیبارو، ( لاله، سان ( پسوند شباهت ) )


دختر

فارسی

طبیعت، گل
لاله گون/l.-gun/

به رنگ لاله، لاله فام، لاله وش، ( مجاز ) زیبارو، ( لاله، گون ( پسوند شباهت ) )


دختر

فارسی

طبیعت، گل
لاله وش/l.-vaš/

به رنگ لاله، لاله فام، لاله گون، ( مجاز ) زیبارو، ( لاله، وش ( پسوند شباهت ) )، مانند لاله


دختر

فارسی

طبیعت، گل
لایه/laye/

نام زنی در رمان باغ بلور، پوشش


دختر

فارسی
لبخند/labkhand/

خنده ای که فقط لب ها از هم باز شود، خندۀ کم، تبسم، خنده ی کوتاه و بی صدا که در آن فقط لب ها از هم ب ...


دختر

فارسی
لحظه/lahze/

یک چشم به هم زدن


دختر

فارسی
لوترا/lutara/

لهجه، شکسته زبانی


دختر

فارسی
لادبن/ladbon/

بوته گل لادن، گلبن، بوته گل


دختر

فارسی

گل
لار/lar/

از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر گرگین میلاد، است


دختر، پسر

فارسی

تاریخی و کهن
لاله چهر

آن که چهره و صورتی سر و زیبا چون گل لاله دارد


دختر

فارسی
لاله دخت/l.-dokht/

دختری که مثل لاله است، ( مجاز ) زیبارو و لطیف، ( لاله، دخت = دختر )، مرکب از لاله ( گلی ) + دخت ( د ...


دختر

فارسی
لتکا/letka/

باغ، باغچه


دختر

فارسی
لعل/laal/

نام سنگی قیمتی به رنگ قرمز، گاهی سبز و زرد تا سیاه، معرب از فارسی، لال


دختر

فارسی

طبیعت
لنیا/leniya/

دختر ملیح، نمکین، مرکب از لن ( سنسکریت ) + ی نسبت ( فارسی ) + الف تانیث ( فارسی )


دختر

فارسی، سانسکریت
لواده/lavade/

از شخصیتهای شاهنامه، نام جد گروهی از سپاهیان کیخسرو پادشاه کیانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
لی لی ناز/lili nāz/

لی لیِ زیبا و قشنگ، لی لیِ متناسب و موزون، ( لی لی، ناز = قشنگ، زیبا، متناسب، موزون )، ن، ک لی لی


دختر

فارسی
لیزان/lizān/

نام ناحیه ای در سرزمین قدیمی اران، ( اَعلام ) نام ناحیه ای در سرزمین قدیمی اران و هم اکنون بخشی از ...


دختر

کردی، فارسی
لیلماه/lilmah/

ماه شب


دختر

فارسی، عربی

کهکشانی
لیمو

میوه خوردنی، ترش یا شیرین، معطر و زردرنگ


دختر

فارسی
لیوراد/liorad/

خورشید جوانمرد


پسر

فارسی
لیوسا/livsā/

مانند خورشید، ( مجاز ) زیبارو، ( لیو = خورشید، سا ( پسوند شباهت ) )


دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
لارما

نام روستایی در استان مازندران


دختر، پسر

فارسی
لاله رخ/l.-rokh/

لاله رخسار، لاله روی، معشوقی که گونه های سرخ به رنگ گل لاله دارد، دارای چهره ی سرخ و لطیف چون لاله، ...


دختر

فارسی

طبیعت، گل
لاله رخسار

لاله چهر، آن که چهره و صورتی سر و زیبا چون گل لاله دارد


دختر

فارسی
لاله رو/l.-ru/

اله چهر، آن که چهره و صورتی سر و زیبا چون گل لاله دارد، ( = لاله رخ )، لاله رخ، لاله چهر


دختر

فارسی

طبیعت، گل
لاون/lāvan/

نام محلی و معرکه ای در شاهنامه، ( = لادن، یلان، بلاون ) ( در شاهنامه ) نام جایگاهی است که از آن در ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
لبخنده

لبخند


دختر

فارسی
لبینا/labina/

نام نوایی در موسیقی، نام یکی از لحنهای قدیم موسیقی ایرانی


دختر

فارسی

هنری
لنبک

از شخصیتهای شاهنامه، نام سقائی جوانمرد در زمان بهرام گور پادشاه ساسانی


پسر

فارسی
لهاک/lahhak/

از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر ویسه برادر پیران و جزو سپاهیان افراسیاب تورانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
لهراسپ

صاحب اسب تندرو، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر اروندشاه از نژاد کیقباد پادشاه کیانی


پسر

فارسی
لوتوس/lotos/

گل نیلوفر آبی یا سوسن شرقی، همچنین درخت صدر یا کنار، نماد مذهب در تمدنهای قدیمی آسیایی و نماد اهورا ...


دختر

فارسی

گل
لیام/liam/

محافظ


پسر

فارسی
لیسا/lisa/

ستوده شده، نام روستایی در نزدیکی قزوین


دختر

فارسی
لیلان/laylan/

نام رودخانه ای در آذربایجان


دختر

فارسی



برچسب ها

اسماسم پسراسم دختراسم پسر فارسیاسم دختر فارسی