اسم عربی با حرف م - صفحه 8

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

میرشاد/mir šād/

امیر شاد و خوشحال، پادشاه و حاکم شادمان، ( میر = امیر، شاد )


پسر

فارسی، عربی
میسان/maysān/

خرامان راه رفتن، متکبرانه راه رفتن، ستاره ای درخشان، ستاره ی درخشان، ستاره ای در صورت فلکی جوزا


دختر

عربی

طبیعت، کهکشانی
منیرو/moniro/

منیر محبوب


دختر

عربی
منیع/manie/

استوار و بلند، بلندمرتبه، بلند، رفیع، دارای مرتبه ی بلند


پسر

عربی
منیف/monif/

مرتفع، بلند، برآمده، افراخته، بزرگ، والا، بلندمرتبه


پسر

عربی
مهابت/mahabat/

بزرگی، هیبت


پسر

عربی
مهاد/mehād/

بستر، گهواره، زمین پست، مهد


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
مهادا/mehādā/

مهاد، گهواره، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به مِهاد، مِهاد


دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
مهام/mahām/

کارهای بزرگ و دشوار، کارهای سخت، کارهایی که اهمیت داشته باشد، ( جمعِ مهِم ) ( در قدیم ) امور مهم و ...


دختر، پسر

عربی
مهبا/mohabbā/

نرم کوفته شده، نیک ساییده و سحق شده، ( عربی ) ( در قدیم ) ساییده و نرم شده، همراه ماه


دختر

عربی، فارسی
مهتدی/mohtadi/

هدایت شده، راه راست یافته، راه یافته، رشید، راه راست یابنده


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
مهدی امین/m.-amin/

ترکیب دو اسم مهدی و امین ( هدایت شده و امانتدار )، از نام های مرکب، مهدی و امین


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
مهدی پارسا/m.-pārsā/

ترکیب دو اسم مهدی پارسا ( هدایت شده و پاکدامن )، از نام های مرکب، مهدی و پارسا


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
مهدی حسین/m.-hoseyn/

ترکیب دو اسم مهدی و حسین ( هدایت شده و نیکو )، از نام های مرکب، مهدی و حسین


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
مهدی صالح/m.-sāleh/

ترکیب دو اسم مهدی و صالح ( هدایت شده و شایسته )، از نام های مرکب، مهدی و صالح


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
مهدیان/mahdyan/

هدایت شده


دختر

فارسی، عربی
مهدینا/mahdinā/

مهدین، هم میهن، ( مَهدین، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به مَهدین


دختر

فارسی، عربی
مهذب الدین

پاک و پیراسته در دین


پسر

عربی
منشور/manšur/

حکم، فرمان، سند، پیمان، از شخصیت های شاهنامه ( یکی از بزرگان توران )، ( عربی )، اصول، نظریات و عقای ...


پسر

عربی، فارسی

تاریخی و کهن
منهاج/menhāj/

راه راست، راه روشن و آشکار، راه، راه آشکار و گشاده، روش


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
منهاج الدین/menhājoddin/

راه راست آیین، راه روشن و آشکار دین و آیین، ( اَعلام ) مِنهاج الدین عثمان ابن سراج الدین جوزجانی از ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
مولیان/moliyān/

بندگان، نام رودخانه ای در بخارا، تلفظ عامیانه ی موالیان به معنی بندگان، ( اعلام ) ( = جوی مولیان ) ...


دختر

عربی

طبیعت
موهبه/muhebe/

آنچه به کسی ببخشند، بخشش، دهش، ( عربی، مَوهَبَة ) هر چیز ارزشمندی که به کسی بخشیده می شود یا او از ...


دختر

عربی
مکنونه/maknune/

پوشیده، پنهان، پنهان داشته، ( مؤنث مکنون )، ویژگی مروارید ( در، لؤلؤ ) که در صدف پنهان است، ( به مج ...


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
میحاد/mihad/

تک تک، جداگانه


پسر

عربی
میراث/miras/

ارث


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
میرانه/mirane/

امیرانه، شاهانه، میر ( ازعربی ) + انه ( فارسی ) امیرانه


دختر

فارسی، عربی
میرزا/mirza/

شاهزاده و امیرزاده، میر ( ازعربی ) + زا ( فارسی ) شاهزاده و امیرزاده


پسر

فارسی، عربی
مهر آیه/m.-āye/

ترکیب دو اسم مهر و آیه ( خورشید و نشانه )، ( مهر = مهربانی و محبت، آیه = نشان، نشانه )، نشان و نشان ...


دختر

فارسی، عربی

طبیعت، مذهبی و قرآنی، کهکشانی
مهر زهرا/m.-zahrā/

ترکیب دو اسم مهر و زهرا ( خورشید و نیکو )، محبت و دوستی زهرا، ( به مجاز ) کسی که مهر، محبت و دوستی ...


دختر

فارسی، عربی

طبیعت، مذهبی و قرآنی، کهکشانی
مهر سنا/m.-sanā/

ترکیب دو اسم مهر و سنا ( خورشید و روشنایی )، ( مهر = خورشید، سَنا = روشنایی )، روشنایی خورشید، ( به ...


دختر

فارسی، عربی

طبیعت، کهکشانی
مهر سیما/m.-simā/

ترکیب دو اسم مهر و سیما ( خورشید و چهره )، ( مهر = خورشید، سیما )، دارای سیمای چون خورشید، ( به مجا ...


دختر

فارسی، عربی

طبیعت، کهکشانی
مهر فروغ/m.-foruq/

ترکیب دو اسم مهر و فروغ ( خورشید و روشنی )، با فروغی چون مهر، ( به مجاز ) زیبا و تابناک


دختر

فارسی، عربی

طبیعت، کهکشانی
مهرثنا/m.-sana/

ترکیب دو اسم مهر و ثنا ( مهربانی و ستایش )


پسر

فارسی، عربی

کهکشانی
مهررضا/mehr-reza/

ترکیب دو اسم مهر و رضا ( محبت و خشنود )


پسر

فارسی، عربی
مهرلقا/m.-laqā/

ترکیب دو اسم مهر و لقا ( خورشید و چهره )، معشوقی که چهره اش مانند آفتاب درخشان باشد، آفتاب لقا، ( ب ...


دختر

فارسی، عربی

طبیعت، کهکشانی
مهرمنیر/mehr monir/

خورشید روشن و درخشان، مهر ( فارسی ) منیر ( عربی ) خورشید روشن و درخشان


دختر

فارسی، عربی
مهرنور/m.-nur/

نور خورشید، آفتاب، ( به مجاز ) زیبارو، ( مهر = خورشید، نور )


دختر

فارسی، عربی

طبیعت، کهکشانی
میکال/mikāl/

میکائیل، نام یکی از چهار ملک مقرب


پسر

عربی، عبری

مذهبی و قرآنی
مهیرا/mahira/

زن کدبانو، زن اصیل زاده


دختر

عربی
مهیره/mahire/

زن کدبانو، زن اصیل زاده


دختر

عربی
مهیمنه/mahimane/

ایمن شده، یکی از صفات خداوند


دختر

عربی
مهین فروغ/mahin foruq/

ترکیب دو اسم مهین و فروغ ( زیباروی و روشنی )، ( مَهین، فروغ = نور و روشنایی )، نور و روشنایی ماه، م ...


دختر

فارسی، عربی

طبیعت، کهکشانی
مواهب/mavāheb/

موهبت ها، بخشش ها و انعام ها، موهبت


دختر

عربی
موتمن/mo’taman/

مورد اعتماد، امین، معتمد


پسر

عربی
موج/moj/

جنبش وچین خوردگی سطح آب


پسر

عربی
موزون/mo(w)zun/

وزن شده، سنجیده شده، متناسب، هماهنگ، آهنگ دار، دارای اجزای منظم، متناسب و زیبا، دارای آهنگ موسیقی، ...


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
موقر/movaqqar/

عاقل و باوقار، آزموده، خردمند، بزرگوار، آراسته، دارای سنجیدگی در گفتار و کردار چنان که احترام دیگرا ...


پسر

عربی
مبرز/mobarrez/

فائق، برتر، برجسته، ممتاز، برتر و ممتاز از دیگران


پسر

عربی
مبین رضا/m.-rezā/

ترکیب دو اسم مبین و رضا ( روشن و خشنود )، از نام های مرکب، مبین و رضا


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
متانه/matāne/

وقار و سنگینی، [قدیمی] محکم بودن، [قدیمی] نیرومندی، پایداری، استواری، متانت


دختر

عربی



برچسب ها

اسماسم پسراسم دختراسم پسر عربیاسم دختر عربی