دیکشنری
مترجم
بپرس
فهرست واژگان در فرهنگ معین با حرف ی - صفحه 7
یکتایی
یکجا
یکدانه
یکدست
یکدستی
یکدستی زدن
یکدش
یکدل
یکدله
یکدک
یکران
یکرنگ
یکره
یکسان
یکسره
یکسو شدن
یکسو کردن
یکسون
یکشنبه
یکه
یکه بزن
یکه تاز
یکه خوردن
یکه سوار
یکه شناس
یکهو
یکی
یکی به دو
یکی یکدانه
یکی یکی
ییلاق
3
4
5
6
7