کار بیهودهکار بیکارهکار بیکاره کردنکار بیکاره کنکار تازهکار توکار در وقت غیر مناسبکار را بدرستی انجام دادنکار را بدرستی انجام ندادنکار را به پایان رساندنکار راه انداختنکار سخت و طاقت فرسا کردنکار سخیف و بی ارزش و ابرو برکار غیر اصولی و غیر منطقیکار غیر مفید و غیر بهره مندکار غیر کارشناسیکار مقدماتی که باعث انجام یا بوجود امدن کار بزگتری شودکار ناتمامکار نادرست و کم بازدهکار نادرست یا بیهوده انجام دادنکار نسرهکار نکنکار نکنات باکار و بارکار وا رهونکار وا سر کار ارکار ور یکونکار ونشتکار کس نکردکاراکاراگاهکاراگاهی کردنکارایی نداشتنکاربرکارد بوو به گرو بیدنکارد خردنکارد زیدن و حین ندروردنکاردرستیکاردککاردیکارراه اندازکارشناسی نشدهکارشو ساختکارشکنیکارگرکارگر جمع اوری زبالهکارگر نبودنکارمندکارهکارهای انجام شده از روی نقشه جهت رسیدن به قصدی