شخم خوردن زمینشخم زدنشدرقهشدنشدنیشدهشرشر به ناشر به کندشر بی رضا خداشر و پرشر و قرشر کشافشر کشیدنشرابشرانگیزشراوشراوه ریزشراویشراکشراکتشراکت در چوپانی و دامداریشراکت در ضررشرایط سختشرایط ناجورشرتشرتلیقشرتهشرتو بکنشرجور کم زورشرحشرخرشرره کشیدنشرستنشرشرشرط بستنشرقشتشرقناشرقنیدنشرمشرم داشتنشرم و سختی چیزی را کشیدن و دیگر مهم نبودنشرم کردنشرمبوشرمسارشرمندگیشرمندهشرمنده کردنشرمینشرنا