بدنامی کردنبدنگبدنهبده رتبدوبدوتنبدوجبدوشبدوشتنبدوفبدولبدونبدون اببدون اج و برجستگیبدون اعتماد بنفسبدون پایه و اساسبدون جنسیتبدون دستوربدون ظرافتبدون مطالعهبدون وارثبدونستنبدکارهبدکاره بودنبدکانبدکانیینبدکرداربدکندیینبدکنسنبدیبدی بشناسیهبدیع خیلبدیمنیبدیینبذربذرپاشبذگئربربر اذیدنبر استان کسی درامدنبر اشکستنبر اموئنبر اوردن به دهانبر ایستادنبر بندچوبر بیاردنبر بیدنبر پیشانی زدنبر جا نهادهبر چکیدن