شرفشرف دار کلاشرفیشرقشتشرقناشرقنیدنشرمشرم داشتنشرم و سختی چیزی را کشیدن و دیگر مهم نبودنشرم کردنشرم کلاشرمبوشرمسارشرمندگیشرمندهشرمنده کردنشرمه کلاشرمینشرنشرناشرنگشرنگ درنگشرنگنیدنشرنهشرنیدنشرهشره بیتنشره دالشره درهشره وارشرو بستنشرو فرشرواشنشروتشرودشرورشرورماشروعشروع به انجام عملیاتی برشروع به کارشروع دوبارهشروع صحبتشروع وزیدن بادشروع کردنشروع کردن براساس تقویم و روز خوبشروع کردن بهشروع کردن به کاریشروین ماشرکشرک هاکردن