خرغانه العلیاخرغلط زدنخرغولخرفخرف خویخرف شدنخرف گردیدنخرف کردنخرفتخرفسترخرفهخرفه ٔ دشتیخرفهمخرفهم شدنخرفهم کردنخرفیخرقخرق اجماعخرق اجماع کردنخرق عادتخرق و التیامخرق کردنخرقانخرقان افشارخرقان بکشلوخرقان رودخرقان طویلخرقان قتلوخرقانهخرقانه ٔ علیاخرقانیخرقهخرقه ٔ انجمخرقه ٔ سالوسخرقه ٔ شیخانهخرقه ٔ ملونخرقه از پوشیدنخرقه از گرفتنخرقه افشاندنخرقه افکندنخرقه انداختنخرقه بازخرقه بازیخرقه پوشخرقه پوشانخرقه پوشیخرقه تهی کردنخرقه دارخرقه در نزد صوفیانخرقه درانداختن