یکشنبه غم انگیز (فیلم). یک شنبه غم انگیز ( به انگلیسی: Gloomy Sunday — A Song of Love and Death ) و ( مجارستانی Szomorú vasárnap ) فیلمی آلمانی و مجارستانی به کارگردانی رولف شوبل محصول سال ۱۹۹۹ است.
گرچه فیلم بر روی یک مثلث عاشقانه با پیامدهای غم انگیز تمرکز دارد، اما دارای پس زمینه تاریخی قوی است که در مجارستان و جنگ جهانی دوم می گذرد. این فیلم بر اساس رمان نیک باروک است که توسط رولف شیبل نوشته و کارگردانی شده و به داستان آهنگ یکشنبه غم انگیز می پردازد.
پیرمردی آلمانی به نام هانس ویک ( بکر ) همراه با همسر سالخورده اش بعد از گذشت نیم قرن به رستورانی در بوداپست سر می زند. او هنگام صرف ناهار از نوازنده می خواهد تا آهنگی قدیمی را بنوازد، چند لحظه بعد همزمان با دیدن عکس زنی بر روی پیانو براثر سمی که درغذایش ریخته شده بود، می میرد. عکس متعلق به دختر زیبایی به نام ایلونا ( ماروزسن ) بود که در زمان جنگ با همکاری مرد مهربانی به نام لاسلو ( کورل ) و پیانیست جوانی به نام آندریش ( دیوروسینی ) رستوران را اداره می کردند و…
بن بکر افسر نازی در نقش ویک، در واقعیت یک سرهنگ اسطوره ای اس اس است؛ کسی که در نورنبرگ به جرم جنایات جنگ تبرئه شد و در نهایت زندگی خود را به عنوان ثروتمندترین مرد آلمان به پایان رساند. رولف و بن بکر در نقش شخصیت هانس ابرهارد وایک در زندگی واقعی پدر و پسر هستند که آنها در سنین مختلف این نقش در این فیلم به ایفای نقش می پردازند. [ ۱]
یکشنبه غم انگیز نام آهنگی است که توسط آهنگساز مجارستانی «رژو شرش» در سال ۱۹۳۳ برای یک شعر مجاری که توسط لازلو خاور سروده شده است، ساخته شد. یأس مالیخولیایی که آهنگ القا می کرد باعث شد مدتها طول بکشد تا ناشری، انتشار این آهنگ را قبول کند. با این حال در آخر، سال ۱۹۳۵ بود که اولین نسخه اورجینال این آهنگ با صدای «پال کالمر» در مجارستان ضبط شد و چیزی نگذشت که نام این آهنگ با تعداد زیادی خودکشی پیوند خورد. اولین بار مأموران پلیس بوداپست فوریه ۱۹۳۶ هنگام تحقیق روی پرونده خودکشی کفاشی به نام جوزف کِلر به قدرت این آهنگ پی بردند. آنها متوجه شدند که متوفی به جای وصیتنامه یا متنی که دلیل خودکشی اش را توضیح دهد، کاغذی با چند بیت شعر از یکشنبه غم انگیز به جا گذاشته. آنها گمان کردند که این ترانه برای جوزف کلر، خاطرهای شخصی را تداعی می کرده است. اما پس از مرگ جوزف کلر، موارد مشابه دیگری در مجارستان اتفاق افتاد که در تمام آنها رد پای یکشنبه غمگین وجود داشت. بعضی از درگذشتگان، شعر این ترانه را به جای وصیتنامه از خود باقی گذارده و بعضی ها نیز پیش از مرگ به تأثیر این آهنگ بر تصمیمشان به خودکشی اشاره کرده بودند. خبر رسید که دو نفر در دو شهر مختلف ( بدون اینکه از دیگری خبری داشته باشند ) از نوازندگان دوره گرد خواسته بودند تا یکشنبه غمگین را ( که حالا مشهور شده بود ) برایشان بنوازند و سپس خود را خلاص کرده بودند. روزنامه ها نوشتند که مردی از دسته ارکستر یک کلوپ شبانه می خواهد تا این آهنگ را برایش بنوازند و سپس جلوی در کلوپ به صورت خود شلیک می کند. ماهیگیران می گفتند که هر چندگاه یک بار، بدن بیجانی را از رودخانه دانوب بالا می کشند که در انگشت های به هم چفت شده اش کاغذی را چنگ زده و همیشه در تکه هایی از کاغذ که در مشت جنازه از آب محفوظ مانده است، ابیاتی از یکشنبه غم انگیز را پیدا می کنند. سوژه عاشقان شکست خورده ای که دسته دسته خود را می کشند، برای روزنامه ها جذاب بود و به آسانی دست از سرش برنمی داشتند؛ تا روزی که ماهیگیران، جنازه دختری ۱۴ ساله را از عمق دانوب بیرون کشیدند که مثل همیشه در مشتش کاغذی پنهان بود. اما این بار، به خلاف همیشه، اطرافیان دخترک گواهی دادند که او هرگز عاشق نشده است! اندکی بعد نیز پیرمردی ۸۰ ساله خود را از طبقه هفدهم ساختمانی به پایین پرت کرد. شاهدان گفتند که او موقع پریدن یکشنبه غمگین را می خوانده است. آنها گفتند که پیرمرد تا لحظه آخر به خواندن ادامه داد و صدای ش تنها زمانی قطع شد که مغزش روی زمین پاشید. باری در شهر رم پسربچه ای با شنیدن آهنگ از نوازنده ای دوره گرد، دوچرخه اش را کنار رودخانه پارک کرد؛ کل پولهای جیبش را به دوره گرد بخشید و خود را از روی پل به آب انداخت. در شمال لندن نیز، همسایه های وحشت زدهٔ زنی از پلیس خواستند تا درخانه او را بشکند و وارد منزلش شود؛ زیرا مدت چند ساعت بوده که صدای "آهنگِ خودکشی مجار" ( چنان که یکشنبهٔ غم انگیز بعدها به این نام معروف شد ) به طور مداوم از خانه او شنیده می شده است. وقتی پلیس ها در را شکستند، با جنازه زنی مواجه شدند که گرامافون بالای سرش روی وضعیت «تکرار مداوم» تنظیم شده بود. با مشهور شدن آهنگ در اروپا و آمریکا، خودکشی های مرتبط با آن نیز به خارج از مرزهای مجارستان سرایت کرد. در شهرهای مختلف اروپا کسانی پیش از اقدام به خودکشی، وصیت کردند که در مجلس خاکسپاریشان یکشنبه غم انگیز نواخته شود. شعر یکشنبه غم انگیز به انگلیسی ترجمه شد و چند نفر آن را اجرا کردند. مشهورترین و نخستین نسخه به زبان انگلیسی با صدای «بیلی هالیدی» خوانده شده است. او از آهنگسازش خواسته بود تا ترانه را به گونه ای تغییر دهد که شنوندگان آمریکایی به اندازه اروپاییها افسرده نشوند!! چند دهه بعد، هنگامی که «دیاماندا گالاس» خواست تا روایتی وفادار به اصل را به زبان انگلیسی روی صحنه اجرا کند، ماجرای تغییر دادن آهنگ را برای شنوندگانش تعریف کرده و متلکی هم نثار موسیقی عامه پسند کرده بود: "نخواستند شما را غمگین کنند. فکر می کنم موسیقی پاپ با همین تصمیم به دنیا آمد!" رژو شرش ( RezsőSeress ) اندکی پس از تولد ۶۹ سالگی از پنجره آپارتماناش در بوداپست پایین پرید. فردای مرگ سرس، روزنامه نیویورک تایمز نوشت: روز گذشته رزو سرس سازنده آهنگ مشهور «یکشنبه غمگین» به زندگی خود خاتمه داد. دیروز یکشنبه بود! کشورهایی مثل آمریکا و مجارستان این آهنگ را ممنوع کرده اند. این آهنگ اکنون در لیست آهنگ های منع شده توسط BBC قرار دارد. در سال ۹۹ کارگردانی آلمانی، فیلمی با داستان تخیلی از افسانه های مجارستانی را جعبه طلسم بودن این آهنگ ساخت.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفگرچه فیلم بر روی یک مثلث عاشقانه با پیامدهای غم انگیز تمرکز دارد، اما دارای پس زمینه تاریخی قوی است که در مجارستان و جنگ جهانی دوم می گذرد. این فیلم بر اساس رمان نیک باروک است که توسط رولف شیبل نوشته و کارگردانی شده و به داستان آهنگ یکشنبه غم انگیز می پردازد.
پیرمردی آلمانی به نام هانس ویک ( بکر ) همراه با همسر سالخورده اش بعد از گذشت نیم قرن به رستورانی در بوداپست سر می زند. او هنگام صرف ناهار از نوازنده می خواهد تا آهنگی قدیمی را بنوازد، چند لحظه بعد همزمان با دیدن عکس زنی بر روی پیانو براثر سمی که درغذایش ریخته شده بود، می میرد. عکس متعلق به دختر زیبایی به نام ایلونا ( ماروزسن ) بود که در زمان جنگ با همکاری مرد مهربانی به نام لاسلو ( کورل ) و پیانیست جوانی به نام آندریش ( دیوروسینی ) رستوران را اداره می کردند و…
بن بکر افسر نازی در نقش ویک، در واقعیت یک سرهنگ اسطوره ای اس اس است؛ کسی که در نورنبرگ به جرم جنایات جنگ تبرئه شد و در نهایت زندگی خود را به عنوان ثروتمندترین مرد آلمان به پایان رساند. رولف و بن بکر در نقش شخصیت هانس ابرهارد وایک در زندگی واقعی پدر و پسر هستند که آنها در سنین مختلف این نقش در این فیلم به ایفای نقش می پردازند. [ ۱]
یکشنبه غم انگیز نام آهنگی است که توسط آهنگساز مجارستانی «رژو شرش» در سال ۱۹۳۳ برای یک شعر مجاری که توسط لازلو خاور سروده شده است، ساخته شد. یأس مالیخولیایی که آهنگ القا می کرد باعث شد مدتها طول بکشد تا ناشری، انتشار این آهنگ را قبول کند. با این حال در آخر، سال ۱۹۳۵ بود که اولین نسخه اورجینال این آهنگ با صدای «پال کالمر» در مجارستان ضبط شد و چیزی نگذشت که نام این آهنگ با تعداد زیادی خودکشی پیوند خورد. اولین بار مأموران پلیس بوداپست فوریه ۱۹۳۶ هنگام تحقیق روی پرونده خودکشی کفاشی به نام جوزف کِلر به قدرت این آهنگ پی بردند. آنها متوجه شدند که متوفی به جای وصیتنامه یا متنی که دلیل خودکشی اش را توضیح دهد، کاغذی با چند بیت شعر از یکشنبه غم انگیز به جا گذاشته. آنها گمان کردند که این ترانه برای جوزف کلر، خاطرهای شخصی را تداعی می کرده است. اما پس از مرگ جوزف کلر، موارد مشابه دیگری در مجارستان اتفاق افتاد که در تمام آنها رد پای یکشنبه غمگین وجود داشت. بعضی از درگذشتگان، شعر این ترانه را به جای وصیتنامه از خود باقی گذارده و بعضی ها نیز پیش از مرگ به تأثیر این آهنگ بر تصمیمشان به خودکشی اشاره کرده بودند. خبر رسید که دو نفر در دو شهر مختلف ( بدون اینکه از دیگری خبری داشته باشند ) از نوازندگان دوره گرد خواسته بودند تا یکشنبه غمگین را ( که حالا مشهور شده بود ) برایشان بنوازند و سپس خود را خلاص کرده بودند. روزنامه ها نوشتند که مردی از دسته ارکستر یک کلوپ شبانه می خواهد تا این آهنگ را برایش بنوازند و سپس جلوی در کلوپ به صورت خود شلیک می کند. ماهیگیران می گفتند که هر چندگاه یک بار، بدن بیجانی را از رودخانه دانوب بالا می کشند که در انگشت های به هم چفت شده اش کاغذی را چنگ زده و همیشه در تکه هایی از کاغذ که در مشت جنازه از آب محفوظ مانده است، ابیاتی از یکشنبه غم انگیز را پیدا می کنند. سوژه عاشقان شکست خورده ای که دسته دسته خود را می کشند، برای روزنامه ها جذاب بود و به آسانی دست از سرش برنمی داشتند؛ تا روزی که ماهیگیران، جنازه دختری ۱۴ ساله را از عمق دانوب بیرون کشیدند که مثل همیشه در مشتش کاغذی پنهان بود. اما این بار، به خلاف همیشه، اطرافیان دخترک گواهی دادند که او هرگز عاشق نشده است! اندکی بعد نیز پیرمردی ۸۰ ساله خود را از طبقه هفدهم ساختمانی به پایین پرت کرد. شاهدان گفتند که او موقع پریدن یکشنبه غمگین را می خوانده است. آنها گفتند که پیرمرد تا لحظه آخر به خواندن ادامه داد و صدای ش تنها زمانی قطع شد که مغزش روی زمین پاشید. باری در شهر رم پسربچه ای با شنیدن آهنگ از نوازنده ای دوره گرد، دوچرخه اش را کنار رودخانه پارک کرد؛ کل پولهای جیبش را به دوره گرد بخشید و خود را از روی پل به آب انداخت. در شمال لندن نیز، همسایه های وحشت زدهٔ زنی از پلیس خواستند تا درخانه او را بشکند و وارد منزلش شود؛ زیرا مدت چند ساعت بوده که صدای "آهنگِ خودکشی مجار" ( چنان که یکشنبهٔ غم انگیز بعدها به این نام معروف شد ) به طور مداوم از خانه او شنیده می شده است. وقتی پلیس ها در را شکستند، با جنازه زنی مواجه شدند که گرامافون بالای سرش روی وضعیت «تکرار مداوم» تنظیم شده بود. با مشهور شدن آهنگ در اروپا و آمریکا، خودکشی های مرتبط با آن نیز به خارج از مرزهای مجارستان سرایت کرد. در شهرهای مختلف اروپا کسانی پیش از اقدام به خودکشی، وصیت کردند که در مجلس خاکسپاریشان یکشنبه غم انگیز نواخته شود. شعر یکشنبه غم انگیز به انگلیسی ترجمه شد و چند نفر آن را اجرا کردند. مشهورترین و نخستین نسخه به زبان انگلیسی با صدای «بیلی هالیدی» خوانده شده است. او از آهنگسازش خواسته بود تا ترانه را به گونه ای تغییر دهد که شنوندگان آمریکایی به اندازه اروپاییها افسرده نشوند!! چند دهه بعد، هنگامی که «دیاماندا گالاس» خواست تا روایتی وفادار به اصل را به زبان انگلیسی روی صحنه اجرا کند، ماجرای تغییر دادن آهنگ را برای شنوندگانش تعریف کرده و متلکی هم نثار موسیقی عامه پسند کرده بود: "نخواستند شما را غمگین کنند. فکر می کنم موسیقی پاپ با همین تصمیم به دنیا آمد!" رژو شرش ( RezsőSeress ) اندکی پس از تولد ۶۹ سالگی از پنجره آپارتماناش در بوداپست پایین پرید. فردای مرگ سرس، روزنامه نیویورک تایمز نوشت: روز گذشته رزو سرس سازنده آهنگ مشهور «یکشنبه غمگین» به زندگی خود خاتمه داد. دیروز یکشنبه بود! کشورهایی مثل آمریکا و مجارستان این آهنگ را ممنوع کرده اند. این آهنگ اکنون در لیست آهنگ های منع شده توسط BBC قرار دارد. در سال ۹۹ کارگردانی آلمانی، فیلمی با داستان تخیلی از افسانه های مجارستانی را جعبه طلسم بودن این آهنگ ساخت.
wiki: یکشنبه غم انگیز (فیلم)