یک ریختی گرایی (جامعه شناسی). یک ریختی گرایی ( جامعه شناسی ) ( به انگلیسی: ( Isomorphism ( sociology ) تناظرگرایی یا ایزومورفیسم در جامعه شناسی، شباهت فرایندها یا ساختار یک سازمان به سازمان دیگر است؛ خواه نتیجه تقلید باشد، خواه نتیجه توسعه مستقل تحت محدودیت های مشابه.
سه نوع اصلی یک ریختی گرایی نهادی وجود دارد:
• یک ریختی گرایی هنجاری
• یک ریختی گرایی اجباری
• یک ریختی گرایی تقلیدی
توسعه این سه نوع یک ریختی گرایی می تواند پارادوکس های یک ریختی گرایی ایجاد کند که مانع چنین توسعه ای شود.
به طور خاص، این پارادوکس های یک ریختی به وظایف، منابع، مسئولیت پذیری و حرفه ای شدن سازمان مربوط می شود. [ ۱]
مفهوم یک ریختی گرایی نهادی در درجه اول توسط پل دی ماجیو و والتر دبلیو. پاول توسعه یافت. آنها این مفهوم را در مقاله کلاسیک خود با نام «بازبینی مجدد قفس آهنین: یک ریختی گرایی نهادی و عقلانیت جمعی در زمینه های سازمانی» در سال ۱۹۸۳ طرح نمودند.
یک ریختی گرایی در زمینه جهانی شدن، ایده ای از جوامع ملی معاصر است که با نهادسازی مدل های جهانی ساخته و تبلیغ شده از طریق فرآیندهای فرهنگی و اجتماعی جهانی مورد توجه قرار می گیرد. همان طور که نظریه های رئالیستی بر ناهمگونی منابع اقتصادی و سیاسی یا ریشه های فرهنگی محلی توسط نظریه های خرد پدیدارشناختی تأکید می کنند، بسیاری از ایده ها حاکی از آنست که مسیر تغییر در واحدهای سیاسی به سمت همگن سازی در سراسر جهان است.
چنین شباهت هایی به نام تغییرات یک ریختی توسط پژوهشگران یافته می شود و علیرغم همه پیکربندی های ممکن نیروهای اقتصادی محلی، روابط قدرت را توضیح می دهند و اشکال فرهنگ سنتی آن ممکن است یک جامعه جزیره ای را شامل شود که پیشتر منزوی شده بود ولی وقتی با سایر نقاط جهان تماس برقرار کند، به سرعت اشکال استاندارد شده ای به خود می گیرد و به نظر می رسد شبیه به صد دولت - ملت دیگر در سراسر جهان می شود.
از نتایج تحولات یک ریختی ویژگی های مشابه دولت - ملت ها گزارش شده است یعنی شکل های قانون اساسی که هم قدرت دولتی و هم حقوق فردی را برجسته می کند، نظام های آموزشی انبوه که حول یک برنامه درسی نسبتاً استاندارد سازماندهی شده اند، نظام های نگهداری سوابق و داده های اقتصادی و جمعیتی منطقی، سیاست های پیشگیری از بارداری و کنترل جمعیت با هدف ارتقای توسعه ملی، وضعیت و حقوق زنان به طور رسمی برابر شد، گسترش حقوق بشر به طور کلی، سیاست های زیست محیطی گسترده، سیاست اقتصادی توسعه محور، نظام های رفاه جهانی، تعاریف استاندارد بیماری و مراقبت های بهداشتی و حتی برخی از متغیرهای اولیه جمعیتی.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفسه نوع اصلی یک ریختی گرایی نهادی وجود دارد:
• یک ریختی گرایی هنجاری
• یک ریختی گرایی اجباری
• یک ریختی گرایی تقلیدی
توسعه این سه نوع یک ریختی گرایی می تواند پارادوکس های یک ریختی گرایی ایجاد کند که مانع چنین توسعه ای شود.
به طور خاص، این پارادوکس های یک ریختی به وظایف، منابع، مسئولیت پذیری و حرفه ای شدن سازمان مربوط می شود. [ ۱]
مفهوم یک ریختی گرایی نهادی در درجه اول توسط پل دی ماجیو و والتر دبلیو. پاول توسعه یافت. آنها این مفهوم را در مقاله کلاسیک خود با نام «بازبینی مجدد قفس آهنین: یک ریختی گرایی نهادی و عقلانیت جمعی در زمینه های سازمانی» در سال ۱۹۸۳ طرح نمودند.
یک ریختی گرایی در زمینه جهانی شدن، ایده ای از جوامع ملی معاصر است که با نهادسازی مدل های جهانی ساخته و تبلیغ شده از طریق فرآیندهای فرهنگی و اجتماعی جهانی مورد توجه قرار می گیرد. همان طور که نظریه های رئالیستی بر ناهمگونی منابع اقتصادی و سیاسی یا ریشه های فرهنگی محلی توسط نظریه های خرد پدیدارشناختی تأکید می کنند، بسیاری از ایده ها حاکی از آنست که مسیر تغییر در واحدهای سیاسی به سمت همگن سازی در سراسر جهان است.
چنین شباهت هایی به نام تغییرات یک ریختی توسط پژوهشگران یافته می شود و علیرغم همه پیکربندی های ممکن نیروهای اقتصادی محلی، روابط قدرت را توضیح می دهند و اشکال فرهنگ سنتی آن ممکن است یک جامعه جزیره ای را شامل شود که پیشتر منزوی شده بود ولی وقتی با سایر نقاط جهان تماس برقرار کند، به سرعت اشکال استاندارد شده ای به خود می گیرد و به نظر می رسد شبیه به صد دولت - ملت دیگر در سراسر جهان می شود.
از نتایج تحولات یک ریختی ویژگی های مشابه دولت - ملت ها گزارش شده است یعنی شکل های قانون اساسی که هم قدرت دولتی و هم حقوق فردی را برجسته می کند، نظام های آموزشی انبوه که حول یک برنامه درسی نسبتاً استاندارد سازماندهی شده اند، نظام های نگهداری سوابق و داده های اقتصادی و جمعیتی منطقی، سیاست های پیشگیری از بارداری و کنترل جمعیت با هدف ارتقای توسعه ملی، وضعیت و حقوق زنان به طور رسمی برابر شد، گسترش حقوق بشر به طور کلی، سیاست های زیست محیطی گسترده، سیاست اقتصادی توسعه محور، نظام های رفاه جهانی، تعاریف استاندارد بیماری و مراقبت های بهداشتی و حتی برخی از متغیرهای اولیه جمعیتی.