یو
/yu/
لغت نامه دهخدا
یو. [ ی ُوْ ] ( اِ ) یوغ. ( ناظم الاطباء ) ( از یادداشت مؤلف ). و رجوع به یوغ شود.
فرهنگ فارسی
یوغ
فرهنگستان زبان و ادب
واژه نامه بختیاریکا
( یُو ) حرف جمع ( برای کلماتی که به حرف ی منتهی می شوند ) ؛ ان؛ حرف بیان موقعیت. مثلاً گندلی یُو یعنی گندلی ها
دانشنامه عمومی
یو ( به انگلیسی: Io ) ، در اسطوره های یونان دختر ایناخوس و ملیا است.
زئوس عاشق او شد. هرا به این علاقه پی برد، زئوس او را به گاوی سفید تبدیل کرد. هرا آگاه شد و آرگوس صد چشم را به نگهبانی او گماشت زئوس به دست هرمس آرگوس را از پا درآورد و سپس هرا خرمگسی را مامور آزار یو کرد و خرمگس وی را همه جا دنبال می کرد تا آن که او به رود نیل رسید و در آن جا شکل انسانی خود را بازیافت و آن جا پسری برای زئوس به دنیا آورد. وی به پرسیوس ( پسر زمینی زئوس ) کمک کرد تا کراکن ( غول عظیمی که در زیر زمین محبوس شده بود و برای نابودی شهر آرگوس دوباره سر از زمین برآورده بود ) را نابود کند. او دختری آگاه و روشن ضمیر و نجیب بود که حاضر نشد با خدایان نزدیکی کند. در نهایت گفته میشود با پرسیوس ازدواج کرد، ولی برخی میگویند زئوس به او تجاوز کرد و از او پسردار شد.
زئوس عاشق او شد. هرا به این علاقه پی برد، زئوس او را به گاوی سفید تبدیل کرد. هرا آگاه شد و آرگوس صد چشم را به نگهبانی او گماشت زئوس به دست هرمس آرگوس را از پا درآورد و سپس هرا خرمگسی را مامور آزار یو کرد و خرمگس وی را همه جا دنبال می کرد تا آن که او به رود نیل رسید و در آن جا شکل انسانی خود را بازیافت و آن جا پسری برای زئوس به دنیا آورد. وی به پرسیوس ( پسر زمینی زئوس ) کمک کرد تا کراکن ( غول عظیمی که در زیر زمین محبوس شده بود و برای نابودی شهر آرگوس دوباره سر از زمین برآورده بود ) را نابود کند. او دختری آگاه و روشن ضمیر و نجیب بود که حاضر نشد با خدایان نزدیکی کند. در نهایت گفته میشود با پرسیوس ازدواج کرد، ولی برخی میگویند زئوس به او تجاوز کرد و از او پسردار شد.
wiki: یو
یو (آلبوم). یو ( به انگلیسی: "I" یا "Me"، اسپانیایی: Yo ) ششمین آلبوم استودیویی از هنرمند اهل رومانی اینا است، که در ۳۱ مه ۲۰۱۹ توسط گلوبال رکوردز و راک نیشن منتشر شد. اینا کار روی این آلبوم را در سال ۲۰۱۶ آغاز کرد. وی با الهام از سفر اخیر بهآمریکای لاتین، تصمیم گرفت که در این آلبوم فقط عنوان های زبان اسپانیایی ارائه شود. اینا در روند ترانه سرایی یو سهم قابل توجهی داشت و با تهیه کننده رومانیایی دیوید سینته در زمینه قطعه های آن همکاری بسیاری داشت. از نظر اشعار، اینا دربارهٔ عشق ترانه می خواند و چندین شخصیت زن را در طول آلبوم از دیدگاه های مختلف ارائه می دهد.
wiki: یو (آلبوم)
یو (سیریلیک). یو ( ё ، Ё ) نویسه ای در الفبای سیریلیک است. در زبان بلاروسی هفتمین و در روسی نهمین نویسه است.
در لاتین نویسی فارسی از این نویسه برای نشان دادن ایست استفاده می شود. و تقریباً معادل حرف /ع/ و /همزه/ در واژگان عربی است. مانند : aёsab ( اعصاب ) / ( سوئیس ) suёis
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفدر لاتین نویسی فارسی از این نویسه برای نشان دادن ایست استفاده می شود. و تقریباً معادل حرف /ع/ و /همزه/ در واژگان عربی است. مانند : aёsab ( اعصاب ) / ( سوئیس ) suёis
wiki: یو (سیریلیک)
پیشنهاد کاربران
یو فحش کرمانی که در شهرستان راور گفته می شود که از همه فحش های ناموسی و. . . است
واکاویِ واژگانِ ایرانیِ " یونچه ( یونجه ) " و "جو" و بررسیِ همریشِگیِ آنها:
در زبانِ اوستاییِ جوان " یَوَ : - yava " یا "یَو: - yao" به چمِ " غله، گیاهِ غله ای ( مانندِ گندم، جو و. . . ) " بوده است؛ بطوریکه در فرگردِ سومِ وَندیدادِ اوستا در بخشهایِ 27 تا 32 ( از V. 3. 27 تا V. 3. 32 ) این واژه چندین بار آمده است.
... [مشاهده متن کامل]
برایِ نمونه هایِ بیشتر از این واژه به
وَندیدادِ اوستا:
V. 5. 52, 53, 54 / V. 16. 6, 7/ V. 3. 4/ V. 9. 53 /V. 7. 35 و . . . .
یَشتِ اوستا:
Y. 8. 29
فرهنگِ اویم ایوک:
F. 4. g
نگاه بیندازید.
در زبانِ سانسکریت نیز واژه یِ " yava " آمده است و ترگویه ( =ترجمه ) یِ این واژه یِ آریایی به پهلوی " ژورتاک: žurtāk" بوده است.
واژه یِ " یَوَ: yava" یا "یَو:yao " در واژگانِ همیوخته ای بمانندِ " yao. karš " ( که در آن، karš همان " کِشت کردن، شخم زدن" است ) ، " yavō. fraϑah " و. . . نیز آمده است.
همچنین در زبانِ اوستایی واژگانِ " یَون - : - yaon " و " یَوَن: yavan" به چهایِ زیر بوده است:
1 - "غله زار" ( برابر با واژه یِ " Getreidefeld " از زبانِ آلمانی )
( در اینباره به سی روچَکِ اوستا ( =سی روزه اوستا ) : S. 1. 7 نگاه بیاندازید. )
2 - " غله دان، انبارِ غله" ( برابر با واژه یِ " Getreide - speicher" از زبانِ آلمانی )
( در اینباره به وَندیدادِ اوستا: V. 17. 3 نگاه بیاندازید. )
" یَون: yaon" یا " یَوَن: yavan" از زبانِ اوستایی برابر با واژگانِ " ژورتَک:žurtak " و " ژورت دان: žurt dān " از زبانِ پهلوی است.
در اینجا به روشنی می توان دید که " یون - " از واژه یِ " یونجه" برآمده از همین واژه یِ اوستاییِ " - yaon " و " - yavan " است که این نیز خود برگرفته از واژه یِ اوستاییِ "یَو - : - yao " و " یَوَ - : - yava" می باشد؛ پسوندِ " - جه" نیز همان پسوندِ پارسیِ " - چه" است.
نکته 1 :
واژه یِ " یون - " از " یونجه" در زبانِ اوستایی دارایِ دو تکواژ است؛ چراکه از " یَوَ:yava یا یَو:yao" ریشه گرفته است.
این درحالیکه است که چنین ریشه ای در زبانهایِ اَنیرانی همچون مغولی - شبه مغولی وجود ندارد و "یون" در این زبانها به خودیِ خود یک واژه است که فروکاهش پذیر به تکواژهایِ کوچکتر نیست؛ از اینرو این واژه ایرانی است و در زبانهای اَنیرانی "وامواژه" است.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
بررسیِ ریشه شناختیِ واژه یِ " جو" در زبانِ پارسی:
در زبانهایِ کهنِ ایران دگرگونیِ آواییِ " ی:y" و " ج:j" در آوایِ آغازینِ واژگان به فراوانی یافته می شود:
نمونه ها:
یادو ( اوستایی ) / جادو
یَشن ( اوستایی ) /جَشن
یاکَر ( اوستایی ) / جگَر
یوختَ ( اوستایی ) /جُفت
یوی ( yōy ) /جوی ( jōy )
و. . . .
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
پَسگشتها:
1 - "وَندیداد اوستا"
2 - نبیگِ "سی روزه کوچک سی روزه بزرگ" ( دکتر دهدشتی )
3 - ستونهایِ 1265 تا 1268 از نبیگِ " فرهنگنامه زبان ایرانیِ کهن" ( کریستین بارتولومه )
در زبانِ اوستاییِ جوان " یَوَ : - yava " یا "یَو: - yao" به چمِ " غله، گیاهِ غله ای ( مانندِ گندم، جو و. . . ) " بوده است؛ بطوریکه در فرگردِ سومِ وَندیدادِ اوستا در بخشهایِ 27 تا 32 ( از V. 3. 27 تا V. 3. 32 ) این واژه چندین بار آمده است.
... [مشاهده متن کامل]
برایِ نمونه هایِ بیشتر از این واژه به
وَندیدادِ اوستا:
V. 5. 52, 53, 54 / V. 16. 6, 7/ V. 3. 4/ V. 9. 53 /V. 7. 35 و . . . .
یَشتِ اوستا:
فرهنگِ اویم ایوک:
نگاه بیندازید.
در زبانِ سانسکریت نیز واژه یِ " yava " آمده است و ترگویه ( =ترجمه ) یِ این واژه یِ آریایی به پهلوی " ژورتاک: žurtāk" بوده است.
واژه یِ " یَوَ: yava" یا "یَو:yao " در واژگانِ همیوخته ای بمانندِ " yao. karš " ( که در آن، karš همان " کِشت کردن، شخم زدن" است ) ، " yavō. fraϑah " و. . . نیز آمده است.
همچنین در زبانِ اوستایی واژگانِ " یَون - : - yaon " و " یَوَن: yavan" به چهایِ زیر بوده است:
1 - "غله زار" ( برابر با واژه یِ " Getreidefeld " از زبانِ آلمانی )
( در اینباره به سی روچَکِ اوستا ( =سی روزه اوستا ) : S. 1. 7 نگاه بیاندازید. )
2 - " غله دان، انبارِ غله" ( برابر با واژه یِ " Getreide - speicher" از زبانِ آلمانی )
( در اینباره به وَندیدادِ اوستا: V. 17. 3 نگاه بیاندازید. )
" یَون: yaon" یا " یَوَن: yavan" از زبانِ اوستایی برابر با واژگانِ " ژورتَک:žurtak " و " ژورت دان: žurt dān " از زبانِ پهلوی است.
در اینجا به روشنی می توان دید که " یون - " از واژه یِ " یونجه" برآمده از همین واژه یِ اوستاییِ " - yaon " و " - yavan " است که این نیز خود برگرفته از واژه یِ اوستاییِ "یَو - : - yao " و " یَوَ - : - yava" می باشد؛ پسوندِ " - جه" نیز همان پسوندِ پارسیِ " - چه" است.
نکته 1 :
واژه یِ " یون - " از " یونجه" در زبانِ اوستایی دارایِ دو تکواژ است؛ چراکه از " یَوَ:yava یا یَو:yao" ریشه گرفته است.
این درحالیکه است که چنین ریشه ای در زبانهایِ اَنیرانی همچون مغولی - شبه مغولی وجود ندارد و "یون" در این زبانها به خودیِ خود یک واژه است که فروکاهش پذیر به تکواژهایِ کوچکتر نیست؛ از اینرو این واژه ایرانی است و در زبانهای اَنیرانی "وامواژه" است.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
بررسیِ ریشه شناختیِ واژه یِ " جو" در زبانِ پارسی:
در زبانهایِ کهنِ ایران دگرگونیِ آواییِ " ی:y" و " ج:j" در آوایِ آغازینِ واژگان به فراوانی یافته می شود:
نمونه ها:
یادو ( اوستایی ) / جادو
یَشن ( اوستایی ) /جَشن
یاکَر ( اوستایی ) / جگَر
یوختَ ( اوستایی ) /جُفت
یوی ( yōy ) /جوی ( jōy )
و. . . .
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
پَسگشتها:
1 - "وَندیداد اوستا"
2 - نبیگِ "سی روزه کوچک سی روزه بزرگ" ( دکتر دهدشتی )
3 - ستونهایِ 1265 تا 1268 از نبیگِ " فرهنگنامه زبان ایرانیِ کهن" ( کریستین بارتولومه )
یو ) وسیله ایکه بر گردن دو گاو میبندند و آن دو را بهم مدصل میکند ) و یوغ
یو از ریشه هندو اروپائی جو - jeu. یا بستن و متصل شدن و دوتا را یکی شدن معنی میدهد
در اوستا یوگ yaog ودر سانسکریت یوگم yugam و یوگا yoga در لاتین جنگر jungere و در انگلیسی واژه های yoke، yoga، join
یو از ریشه هندو اروپائی جو - jeu. یا بستن و متصل شدن و دوتا را یکی شدن معنی میدهد
در اوستا یوگ yaog ودر سانسکریت یوگم yugam و یوگا yoga در لاتین جنگر jungere و در انگلیسی واژه های yoke، yoga، join
در گویش تاتی یُو ( یُ ) به جُو گفته میشود.
در لری بویراحمدی
یُه / یو - yo
به معنای: این
در مکالمه فقط زمانی که مستقیماً بخواهیم اشاره کنیم مثلاً این چیز به صورت یُه yo استفاده میشود .
مثال:
کو یکیشه ایخی ؟ یو یا وُ؟ = کدوم یکی رو میخوای ؟ این یا اون؟
... [مشاهده متن کامل]
یِنَه ایخِی؟= این را میخواهی؟ ( نمیگیم یونه )
پَ یِه چِنِه؟! =پس این چیه؟! ( نمیگیم یو چنه ( ُ ) نمیگیره
یُه / یو - yo
به معنای: این
در مکالمه فقط زمانی که مستقیماً بخواهیم اشاره کنیم مثلاً این چیز به صورت یُه yo استفاده میشود .
مثال:
کو یکیشه ایخی ؟ یو یا وُ؟ = کدوم یکی رو میخوای ؟ این یا اون؟
... [مشاهده متن کامل]
یِنَه ایخِی؟= این را میخواهی؟ ( نمیگیم یونه )
پَ یِه چِنِه؟! =پس این چیه؟! ( نمیگیم یو چنه ( ُ ) نمیگیره
( یو ) در زبان اوستایی به چم ( پیوستگی، جاودانگی ) است و در کارواژه ( یوختن ) نیز پیوستگی را می توان دید. به گمانِ من، ( یو ) می تواند به عنوان ( پیشوندِ پیوستگی ) پیش از کارواژه ها بکار آید.
نکته بسیار مهم: می توان در مبحث پیوستگی و آنالیز که با تابعهای پیوسته سر و کار داریم، از ( ( یو ) ) در بکارگیری واژگان ( برای نمونه در پیشوندِ کارواژه ها ) بهره برد:
... [مشاهده متن کامل]
چنانکه در رویه 1183 از نبیگ ( فرهنگ واژه های اوستا ) آمده است:
نکته بسیار مهم: می توان در مبحث پیوستگی و آنالیز که با تابعهای پیوسته سر و کار داریم، از ( ( یو ) ) در بکارگیری واژگان ( برای نمونه در پیشوندِ کارواژه ها ) بهره برد:
... [مشاهده متن کامل]
چنانکه در رویه 1183 از نبیگ ( فرهنگ واژه های اوستا ) آمده است:
یو به معنی منطقه ای که آریایها در آن محل زندگی می کردند. ومخفف شده آریو می باشد. بی شک به گفته بعضی از اساتید لغت شناس از جمله دکتر شاملو استاد ادبیات فارسی واستاد لغت شناسی. آریو و ایر هر دوبه معنی نشان
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
آریایی می باشد و در کشور ایران هر کجا از این دو واژه است استفاده شده بیانگر ونماد ریشه قوم آریایی می باشد. همانندنام خود کشورمان ا ی ران وای رانا وسپس ایران نامیده شد. یا کشور عراق که ابتدا ایراک وبعدها عراق خوانده شد. بی شک یوتاب خواهر آریوبرزو سردار نامی که جوانمردانه تا آخرین لحظه در مقابل سپاه اسکندر مقاومت نمودند . از قوم آریایی بوده وپیش وند نامشان یو وآریو نشانگر آریایی بودنشان می باشد. با مثالهای گوناگون مشابه که در اینجا نمی گنجد طایفه یونکی ابتدا آریونکی بوده که از دو بخش یو نکی ساخته شده که یومخفف و نمایانگر آریو ونکی مخفف نیکی می باشد وبه زبان عامیانه یونکی تلفظ می گردد. وآریونکی مترادف ایرنیکی ودرنتیجه اینکی مخفف ایر نیکی وبه معنی آریایی نیک کردار می باشد
یونک نام یکی از طوایف کهن در بلاد بختیاری که دارای اسناد بسیار با ارزش وپیشینه تاریخی وسیع وتمدنی هم قدم وهم سو در عمق تمدن ایران زمین می باشد. همانگونه که نامش ریشه در نام ایران وایرانشهر دارد. با اینکه
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
تمدنش از حمله اسکندر واعراب ومغول مصون نمانده وبقایای شهرشان سوختگی تمدنشان را گوا است. اماآثاری در این بلاد نمایانگر هضم فرهنگ بی گانه درفرهنگ غنی این سرزمین وجود دارد. در مثل این رابس که این طایفه را رئیسان وبزرگ طایفه رارئیس مینامند
یو ، مخفف شده آریو وبه معنی آریایی می باشد مشابه آن در زبان لری بسیار رایج است مانند آریونک که یونک تلفظ میشود.
یو مخفف آریو ودر زبان لری اینگونه مخففها بسیار رایج است. مانند آریونک که بجای آریو ، یو تلفظ می شود.
در زبان لری بختیاری به معنی
این
Eo
این
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)