لغت نامه دهخدا
یهود. [ ی َ ] ( اِخ ) یهودا. نام برادر یوسف ( ع ). ( منتهی الارب ). رجوع به یهودا شود.
یهود. [ ی َ ] ( اِخ ) عبرانیان در هنگام تشکیل دو دولت ، یکی را اسرائیل و دیگری را یهود نامیدند. ( از قاموس الاعلام ترکی ). و رجوع به عبرانیان شود. || ج ِ یهودی. ( زمخشری ) ( دهار ) ( السامی فی السامی ) ( منتهی الارب ). یهودان. جهودان. کلیمیان. ( یادداشت مؤلف ). جهودان. ( آنندراج ).
یهود. [ ی َ ] ( اِخ ) قوم موسی ، بدان جهت این نام نهادند که موسی گفت :اًنا هُدْنا الیک ؛ یعنی ما با تو رجوع کنیم و ایشان هفتادویک فرقه اند. ( نفائس الفنون ). اعجمی معرب است و آنان منسوبند به یهوذابن یعقوب ، پس یهود خوانده شدند و با دال معرب شد. ( ازالمعرب جوالیقی ص 357 ). جهود و تیداک و چغود و کسی که متدین به دین حضرت موسی باشد. مردمان جهود. ج ، یُهْدان. ( ناظم الاطباء ). نام قومی از سامیان که موسی پیامبر آن قوم را از مصر به شام برد. جهود. کلیمی. بنی اسرائیل. یهودی. ( یادداشت مؤلف ). قوم یهود را عبرانیان نیز گویند و این کلمه از عابر به معنی گذرنده مشتق است و یا از عابر مشتق است که جد ابراهیم خلیل بود و به روایتی چون حضرت ابراهیم از گذرگاه فرات گذشته و به اراضی فلسطین درآمد، کنعانیان او را عبرانی لقب دادند. همچنین این قوم را در نسبت به حضرت یعقوب ، بنی اسرائیل گویند زیرا اسرائیل لقب حضرت یعقوب است. تاریخ سیاسی قوم یهود را به هفت دوره تقسیم می کنند:
1- از ابراهیم خلیل تا موسی ، دوره توقف چهارصدساله در مصر.
2- از موسی تا شائول ، دوره خلاصی بنی اسرائیل از عبودیت مصر و بعثت حضرت موسی در کوه سینا و چهل سال گردش قوم در دشت.
3- از شائول تا تقسیم مملکت یهود که تخمیناً 120 سال و شامل دوران ترقی یهود تحت سلطنت داود و سلیمان است.
4- از تقسیم مملکت تا انتهای تألیف عهد قدیم که تقریباً 500 سال طول کشید و شامل وفات سلیمان و انقراض سلطنت اسرائیل است.
5- از مراجعت از اسیری تا بعثت مسیح.
6- از آمدن مسیح تا انهدام اورشلیم.
7- از انهدام اورشلیم به بعد که یهودیان در جهان پراکنده شدند تا این زمان ( زمان تألیف کتاب ) حدود دوازده میلیون یهودی در سراسر گیتی زندگی می کنند. ( از قاموس کتاب مقدس ) : بیشتر بخوانید ...
فرهنگ فارسی
بنی اسرائیل، پیروان حضرت موسی
(اسم ) ۱- کسی که دریهودیه متولدشدهباشد. ۲- کسی که ازعقاب ساکنان آن ناحیت بود.
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
٢. بنی اسرائیل، پیروان حضرت موسی.
دانشنامه اسلامی
[ویکی اهل البیت] «یهود» یا «بنی اسرائیل» قوم حضرت موسی علیه السلام است. ملّت معروف از نسل حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام، از فرزندش حضرت اسحاق و سپس حضرت یعقوب پیغمبر علیهما السلام.
وجه تسمیه آنها به یهود یا بدین سبب است که حضرت موسی گفت:(انّا هُدنا الیک) یعنی خداوندا ما به تو بازگشتیم، و یا بدین جهت که آنان یا بیشتر آنها به «یهوذا» پسر یعقوب منسوب اند؛ پس یهوذ خوانده شدند و بعدا به دال معرّب گشت.
یعقوب را دوازده پسر بود که با پدر در کنعان زندگی می کردند، و پس از آنکه یکی از آن دوازده یعنی حضرت یوسف (در پایان دوران پرماجرای خود) بر اریکه سلطنت مصر استوار گشت، به سال 1740 قبل از میلاد، یازده برادر از کنعان به قصد تهیه آذوقه به مصر رفتند، و سرانجام در کنار برادر در آن سرزمین استقرار یافته، زندگی با شکوهی به هم زدند و سالیانی در آنجا در امن و رفاه زندگانی نمودند، جمعیتشان افزون گشت و قبایل متعددی تشکیل دادند.
تا این که زمان فرعون فرا رسید، و چون میان تبار قبط و تیره های دوازده گانه یهود عداوت دیرین بود و یا به جهت دوگانگی میان قوم بومی و قوم مهاجر، فرعون بدانها به دیده عداوت نگریست و در صدد خوار ساختن و به ذلت کشیدن آنان برآمد، تا جائی که به گفته قرآن: «مردهاشان را می کشت و زنانشان را به اسارت و خدمت می گرفت».
روزگارانی سخت به زیر شکنجه های گوناگون فرعون می گذرانیدند، تا این که در حوالی سال 1213 قبل از میلاد، موسی بن عمران علیه السلام به نبوت مبعوث گشت؛ ارواح پژمرده آنان را جوانی و شادابی بخشید و برای جانهای دربندشان آزادی به ارمغان آورد.
ولی آنها به محض این که به آن سوی آب شدند، چون از کنار قومی بت پرست عبور نمودند گفتند:ای موسی برای ما نیز خدائی (بتی) قرار ده چنان که آنها را خدایانی است.«فاتوا علی قوم یعکفون علی اصنام لهم قالوا یا موسی اجعل لنا الهاً کما لهم آلهة...» موسی گفت: «انّکم قوم تجهلون» شما چه مردمی بس نادان باشید (که پس از این همه آیات بینات هنوز به وحدانیت خداوند آگاه نگشته و زنگار شرک از دل خویش نزدوده اید!).
آیات قرآن و نیز روایات درباره این قوم، به تکرار آمده است که اینک به شماری از آنها اشاره می شود:
وجه تسمیه آنها به یهود یا بدین سبب است که حضرت موسی گفت:(انّا هُدنا الیک) یعنی خداوندا ما به تو بازگشتیم، و یا بدین جهت که آنان یا بیشتر آنها به «یهوذا» پسر یعقوب منسوب اند؛ پس یهوذ خوانده شدند و بعدا به دال معرّب گشت.
یعقوب را دوازده پسر بود که با پدر در کنعان زندگی می کردند، و پس از آنکه یکی از آن دوازده یعنی حضرت یوسف (در پایان دوران پرماجرای خود) بر اریکه سلطنت مصر استوار گشت، به سال 1740 قبل از میلاد، یازده برادر از کنعان به قصد تهیه آذوقه به مصر رفتند، و سرانجام در کنار برادر در آن سرزمین استقرار یافته، زندگی با شکوهی به هم زدند و سالیانی در آنجا در امن و رفاه زندگانی نمودند، جمعیتشان افزون گشت و قبایل متعددی تشکیل دادند.
تا این که زمان فرعون فرا رسید، و چون میان تبار قبط و تیره های دوازده گانه یهود عداوت دیرین بود و یا به جهت دوگانگی میان قوم بومی و قوم مهاجر، فرعون بدانها به دیده عداوت نگریست و در صدد خوار ساختن و به ذلت کشیدن آنان برآمد، تا جائی که به گفته قرآن: «مردهاشان را می کشت و زنانشان را به اسارت و خدمت می گرفت».
روزگارانی سخت به زیر شکنجه های گوناگون فرعون می گذرانیدند، تا این که در حوالی سال 1213 قبل از میلاد، موسی بن عمران علیه السلام به نبوت مبعوث گشت؛ ارواح پژمرده آنان را جوانی و شادابی بخشید و برای جانهای دربندشان آزادی به ارمغان آورد.
ولی آنها به محض این که به آن سوی آب شدند، چون از کنار قومی بت پرست عبور نمودند گفتند:ای موسی برای ما نیز خدائی (بتی) قرار ده چنان که آنها را خدایانی است.«فاتوا علی قوم یعکفون علی اصنام لهم قالوا یا موسی اجعل لنا الهاً کما لهم آلهة...» موسی گفت: «انّکم قوم تجهلون» شما چه مردمی بس نادان باشید (که پس از این همه آیات بینات هنوز به وحدانیت خداوند آگاه نگشته و زنگار شرک از دل خویش نزدوده اید!).
آیات قرآن و نیز روایات درباره این قوم، به تکرار آمده است که اینک به شماری از آنها اشاره می شود:
wikiahlb: یهود
[ویکی الکتاب] معنی یَهُودُ: پیروان حضرت موسی علی نبینا و علیه السلام (در روایت آمده که یهود بدان جهت یهود نامیده شدهاند ، که از فرزندان یهودا ، پسر حضرت یعقوب علی نبینا و علیه السلام می باشند )
معنی أَحْبَار: علمای یهود - پیشوایان یهود (ربانیون : فقهای یهود)
معنی بِیَعٌ: معابد یهود ونصاری- جمع بیعة
معنی رَّبَّانِیُّونَ: کسانی که اختصاص و ارتباطش با رب شدید و اشتغالش به عبادت او بسیار است اصطلاحاً به فقهای یهود نیز گفته می شود
معنی رَبَّانِیِّینَ: کسانی که اختصاص و ارتباطش با رب شدید و اشتغالش به عبادت او بسیار است اصطلاحاً به فقهای یهود نیز گفته می شود
معنی مُوسَیٰ: نام یکی از پیامبران اولوالعزم الهی علی نبینا و علیه السلام - پیامبر قوم یهود
معنی یَهُودِیّاً: یهودی - پیروان حضرت موسی علی نبینا و علیه السلام (در روایت آمده که یهود بدان جهت یهود نامیده شدهاند ، که از فرزندان یهودا ، پسر حضرت یعقوب علی نبینا و علیه السلام می باشند )
معنی عُزَیْرٌ: عزیر که یهود او را به زبان عبری عزرا میخواند، همچنانکه نام یسوع وقتی از عبری به عربی وارد شده به صورت کلمه عیسی درآمده ، و بطوری که میگویند کلمه یوحنا ی عبری در عربی یحیی شده است . و این عزرا همان کسی است که دین یهود را تجدید نمود ، بخت النصر مردان ی...
معنی هَدَاهُمُ: آنان را هدایت کرد(حرف میم به دلیل تقارنش با حرف ساکن و تشدید دار کلمه بعد حرکت گرفته است.از ماده هاد ، یهود است به معنای بازگشتن است )
معنی یَعْدُونَ: تجاوز می کنند (یعدون در عبارت "إِذْ یَعْدُونَ فِی ﭐلسَّبْتِ" از تعدی و در اینجا مقصود تجاوز از آن حدود و مقرراتی است که خداوند برای روز شنبه یهود جعل فرموده بود ، و آن این بود که بخاطر بزرگداشت این روز شکار ماهی را ترک کنند)
معنی یَسْتَفْتِحُونَ: طلب و آرزوی پیروزی می کنند (عبارت "کَانُواْ مِن قَبْلُ یَسْتَفْتِحُونَ عَلَی ﭐلَّذِینَ کَفَرُواْ " یعنی : به خودشان مژده پیروزی بر کافران میدادند . قبل از بعثت ، کفار عرب متعرض یهود میشدند ، و ایشان را آزار میکردند ، و یهود در مقابل ، آرزوی رسیدن بعث...
معنی سُبَاتاً: راحتی و فراغ - قطع (اگر خواب را قطع خوانده ، بدین جهت بوده که در خواب تصرفات نفس در بدن قطع میشود یا اینکه خواب قطعی است برای کار وفعالیت ، با کلمه "سبت" به معنی شنبه نیز هم ریشه است چون در شنبه نیز برای یهود قطع و تعطیلی کار محسوب می شد )
معنی مَّوَاضِعِهِ: محلهای قرار گرفتن مراد از تحریف کلمات از مواضعش در عبارت "یُحَرِّفُونَ ﭐلْکَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ"این خواهد بود که کلمهای را در غیر آنجایی که باید به کار رود استعمال کنند ، مثلا وقتی کسانی میگویند : سمعنا که بخواهند اعلام اطاعت کنند ، و در این صورت ج...
معنی سَّبْتِ: شنبه (کلمه سبت در اصل به معنای قطع است ، و از همین جهت به قطع سیر ، میگویند سبت السیر ، و نیز سبت الشعر ، تراشیدن مو است ، و سبت الانف ، بریدن بینی از ته است بعضی گفتهاند : خدای تعالی روز شنبه را بدین جهت سبت خوانده که خداوند خلقت آسمانها و زمین را د...
تکرار در قرآن: ۹(بار)
. . یهود نام قومی است که ابتداء آن از دوازده فرزند حضرت یعقوب «علیه السلام» است واحد آن یهودی و مؤنثش یهودیه و چون کسی را یهود نسبت دهند گویند: یهودی چنانکه در آیه شریفه گذشت ولی مراد از آن در آیه دین است نه نژاد و در «هود» این معنی را توضیح دادهایم به آنجا رجوع شود. هیچ قومی نسبت به پیامبرانشان مانند یهود نافرمانی نکرده و در میان هیچ قومی به اندازه یهود پیغمبر مبعوث نگردیده و معجزات به وقوع نپیوسته است بلکه معجزات پیامبران یهود از همه بیشتر بوده است. قرآن مجید در سورههای: بقره، آل عمران، مائده و توبه به بدعتها و کارهای خلاف و سرگذشتهای شنیع یهود معترض شده و همه را آفتابی کرده است.
معنی أَحْبَار: علمای یهود - پیشوایان یهود (ربانیون : فقهای یهود)
معنی بِیَعٌ: معابد یهود ونصاری- جمع بیعة
معنی رَّبَّانِیُّونَ: کسانی که اختصاص و ارتباطش با رب شدید و اشتغالش به عبادت او بسیار است اصطلاحاً به فقهای یهود نیز گفته می شود
معنی رَبَّانِیِّینَ: کسانی که اختصاص و ارتباطش با رب شدید و اشتغالش به عبادت او بسیار است اصطلاحاً به فقهای یهود نیز گفته می شود
معنی مُوسَیٰ: نام یکی از پیامبران اولوالعزم الهی علی نبینا و علیه السلام - پیامبر قوم یهود
معنی یَهُودِیّاً: یهودی - پیروان حضرت موسی علی نبینا و علیه السلام (در روایت آمده که یهود بدان جهت یهود نامیده شدهاند ، که از فرزندان یهودا ، پسر حضرت یعقوب علی نبینا و علیه السلام می باشند )
معنی عُزَیْرٌ: عزیر که یهود او را به زبان عبری عزرا میخواند، همچنانکه نام یسوع وقتی از عبری به عربی وارد شده به صورت کلمه عیسی درآمده ، و بطوری که میگویند کلمه یوحنا ی عبری در عربی یحیی شده است . و این عزرا همان کسی است که دین یهود را تجدید نمود ، بخت النصر مردان ی...
معنی هَدَاهُمُ: آنان را هدایت کرد(حرف میم به دلیل تقارنش با حرف ساکن و تشدید دار کلمه بعد حرکت گرفته است.از ماده هاد ، یهود است به معنای بازگشتن است )
معنی یَعْدُونَ: تجاوز می کنند (یعدون در عبارت "إِذْ یَعْدُونَ فِی ﭐلسَّبْتِ" از تعدی و در اینجا مقصود تجاوز از آن حدود و مقرراتی است که خداوند برای روز شنبه یهود جعل فرموده بود ، و آن این بود که بخاطر بزرگداشت این روز شکار ماهی را ترک کنند)
معنی یَسْتَفْتِحُونَ: طلب و آرزوی پیروزی می کنند (عبارت "کَانُواْ مِن قَبْلُ یَسْتَفْتِحُونَ عَلَی ﭐلَّذِینَ کَفَرُواْ " یعنی : به خودشان مژده پیروزی بر کافران میدادند . قبل از بعثت ، کفار عرب متعرض یهود میشدند ، و ایشان را آزار میکردند ، و یهود در مقابل ، آرزوی رسیدن بعث...
معنی سُبَاتاً: راحتی و فراغ - قطع (اگر خواب را قطع خوانده ، بدین جهت بوده که در خواب تصرفات نفس در بدن قطع میشود یا اینکه خواب قطعی است برای کار وفعالیت ، با کلمه "سبت" به معنی شنبه نیز هم ریشه است چون در شنبه نیز برای یهود قطع و تعطیلی کار محسوب می شد )
معنی مَّوَاضِعِهِ: محلهای قرار گرفتن مراد از تحریف کلمات از مواضعش در عبارت "یُحَرِّفُونَ ﭐلْکَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ"این خواهد بود که کلمهای را در غیر آنجایی که باید به کار رود استعمال کنند ، مثلا وقتی کسانی میگویند : سمعنا که بخواهند اعلام اطاعت کنند ، و در این صورت ج...
معنی سَّبْتِ: شنبه (کلمه سبت در اصل به معنای قطع است ، و از همین جهت به قطع سیر ، میگویند سبت السیر ، و نیز سبت الشعر ، تراشیدن مو است ، و سبت الانف ، بریدن بینی از ته است بعضی گفتهاند : خدای تعالی روز شنبه را بدین جهت سبت خوانده که خداوند خلقت آسمانها و زمین را د...
تکرار در قرآن: ۹(بار)
. . یهود نام قومی است که ابتداء آن از دوازده فرزند حضرت یعقوب «علیه السلام» است واحد آن یهودی و مؤنثش یهودیه و چون کسی را یهود نسبت دهند گویند: یهودی چنانکه در آیه شریفه گذشت ولی مراد از آن در آیه دین است نه نژاد و در «هود» این معنی را توضیح دادهایم به آنجا رجوع شود. هیچ قومی نسبت به پیامبرانشان مانند یهود نافرمانی نکرده و در میان هیچ قومی به اندازه یهود پیغمبر مبعوث نگردیده و معجزات به وقوع نپیوسته است بلکه معجزات پیامبران یهود از همه بیشتر بوده است. قرآن مجید در سورههای: بقره، آل عمران، مائده و توبه به بدعتها و کارهای خلاف و سرگذشتهای شنیع یهود معترض شده و همه را آفتابی کرده است.
wikialkb: ریشه_یهود
دانشنامه آزاد فارسی
یَهود
بقایای کنیسه قدیمی کفرناحوم، فلسطین، قرن 4م
قوم سامی نژاد که در عهد باستان ساکن فلسطین بودند. این قوم ظاهراً در هزاره سوم قبل از میلاد از بین النهرین به فلسطین کوچید و از آن جا به مصر رفت و در زمان حضرت موسی به کنعان بازگشت. یهودیان، پیش از آن که کنعان را به تصرف خود درآورند، چندین سال در بیابان سینا آواره و سرگردان بودند. داود نبی، درپی فتوحات شاؤل، فلسطینیان را شکست داد و متصرفات یهودیان را تا آن سوی نهر اردن گسترش داد. سلیمان نخستین معبد یهودیان (← هیکل) را بنا نهاد. قبایل سرزمین های شمالی نیز به رهبری یربعام دولتی دیگر را تشکیل دادند. این دو دولت مدام با یکدیگر در ستیز بودند. دولت یهودا، به بنیادگذاری سلیمان نبی، پیوسته از طرف آشوریان و مصریان تهدید می شد. بابلیان هیکل را در ۵۸۳پ م ویران کردند و پس از آن که کوروش کبیر آنان را آزاد کرد و به سرزمین خودشان بازگرداند، از نوساخته شد (۵۱۶پ م). درپی کشمکش طولانی صدوقیان و فریسیان، رومیان بر قوم یهود مسلط شدند. شورش های بعدی یهودیان برای بازپس گیری سرزمین فلسطین هرگز نتیجه نداد. یهودیان تا پیش از تشکیل دادن رژیم اشغالگر قدس در نیمۀ قرن ۲۰، در اطراف و اکناف عالم آواره بودند. میان ایرانیان و یهودیان از دیرباز پیوندهای استوار برقرار بوده است. کوروش کبیر که یهودیان را از اسارت رهاند، در شمار انبیای یهودیان است. نام همسر یهودی خشایارشا، استر، نیز در کتاب مقدس آمده است. او به یاری پسر عم خود، مردخای، کشتار یهودیان به دست هامان، وزیر خشایارشا، را فرونشاند. یهودیان سرزمین ایران را دومین سرزمین مقدس خود می دانند. میان یهودیان و مسلمانان نیز، جز دو غزوۀ پیامبر اسلام (بنی قریضه و خیبر)، مناسبات نیکو برقرار بوده است. در اسلام به آن ها اجازۀ داشتن ملک داده شده است. در ممالک مسیحی، برای جلوگیری از ریشه دواندن و جاگیرشدن، به آن ها اجازۀ داشتن ملک نمی دادند. به همین سبب یهودیان مجبور شدند اموال خود را به صورت نقدینه نگه دارند و از راه رباخواری به ثروتمندترین قوم دنیا بدل شوند. یهودیان در جامعۀ اسلامی باید تکه پارچه ای زردرنگ بردوش (← زنار) خود ببندند تا از مسلمانان متمایز باشند. لفظ «یهود» هشت بار و لفظ «یهودی» یک بار در قرآن به کار رفته است. مراد از «یهود» در قرآن، همانا یهودیان معاصر پیامبر اسلام، ساکن در شبه جزیرۀ عربستان، است. هرجا هم که مراد یهودیان قدیم بوده است، لفظ «بنی اسرائیل» به کار رفته است. در سه جا نیز لفظ «هود» به «یهود» اشارت دارد. یهودیان در قرآن به دلایلی چون گوساله پرستی، کشتن انبیا به ناحق، قساوت قلب و انکار آیات الهی نکوهیده شده اند. در یک مورد نیز به دلیل نسبت ناروایی که به خداوند می دهند مورد لعن و نفرین قرار گرفته اند (مائده، ۶۴) برخی نعمت های الهی نیز که به یهودیان ارزانی داشته شده است، به تصریح قرآن، عبارت اند از رهانیده شدن از زیر یوغ آل فرعون، شکافته شدن دریا در برابر ایشان و ارزانی شدن تورات به موسی (ع). در قرن اخیر یک بار قرآن کریم با حذف آیاتی از آن که در نکوهش قوم یهود است، از سوی صهیونیست ها چاپ و توزیع شد ولی با عکس العمل به موقع علمای اسلامی، قرآن های محرَّف جمع آوری و معدوم شد.
بقایای کنیسه قدیمی کفرناحوم، فلسطین، قرن 4م
قوم سامی نژاد که در عهد باستان ساکن فلسطین بودند. این قوم ظاهراً در هزاره سوم قبل از میلاد از بین النهرین به فلسطین کوچید و از آن جا به مصر رفت و در زمان حضرت موسی به کنعان بازگشت. یهودیان، پیش از آن که کنعان را به تصرف خود درآورند، چندین سال در بیابان سینا آواره و سرگردان بودند. داود نبی، درپی فتوحات شاؤل، فلسطینیان را شکست داد و متصرفات یهودیان را تا آن سوی نهر اردن گسترش داد. سلیمان نخستین معبد یهودیان (← هیکل) را بنا نهاد. قبایل سرزمین های شمالی نیز به رهبری یربعام دولتی دیگر را تشکیل دادند. این دو دولت مدام با یکدیگر در ستیز بودند. دولت یهودا، به بنیادگذاری سلیمان نبی، پیوسته از طرف آشوریان و مصریان تهدید می شد. بابلیان هیکل را در ۵۸۳پ م ویران کردند و پس از آن که کوروش کبیر آنان را آزاد کرد و به سرزمین خودشان بازگرداند، از نوساخته شد (۵۱۶پ م). درپی کشمکش طولانی صدوقیان و فریسیان، رومیان بر قوم یهود مسلط شدند. شورش های بعدی یهودیان برای بازپس گیری سرزمین فلسطین هرگز نتیجه نداد. یهودیان تا پیش از تشکیل دادن رژیم اشغالگر قدس در نیمۀ قرن ۲۰، در اطراف و اکناف عالم آواره بودند. میان ایرانیان و یهودیان از دیرباز پیوندهای استوار برقرار بوده است. کوروش کبیر که یهودیان را از اسارت رهاند، در شمار انبیای یهودیان است. نام همسر یهودی خشایارشا، استر، نیز در کتاب مقدس آمده است. او به یاری پسر عم خود، مردخای، کشتار یهودیان به دست هامان، وزیر خشایارشا، را فرونشاند. یهودیان سرزمین ایران را دومین سرزمین مقدس خود می دانند. میان یهودیان و مسلمانان نیز، جز دو غزوۀ پیامبر اسلام (بنی قریضه و خیبر)، مناسبات نیکو برقرار بوده است. در اسلام به آن ها اجازۀ داشتن ملک داده شده است. در ممالک مسیحی، برای جلوگیری از ریشه دواندن و جاگیرشدن، به آن ها اجازۀ داشتن ملک نمی دادند. به همین سبب یهودیان مجبور شدند اموال خود را به صورت نقدینه نگه دارند و از راه رباخواری به ثروتمندترین قوم دنیا بدل شوند. یهودیان در جامعۀ اسلامی باید تکه پارچه ای زردرنگ بردوش (← زنار) خود ببندند تا از مسلمانان متمایز باشند. لفظ «یهود» هشت بار و لفظ «یهودی» یک بار در قرآن به کار رفته است. مراد از «یهود» در قرآن، همانا یهودیان معاصر پیامبر اسلام، ساکن در شبه جزیرۀ عربستان، است. هرجا هم که مراد یهودیان قدیم بوده است، لفظ «بنی اسرائیل» به کار رفته است. در سه جا نیز لفظ «هود» به «یهود» اشارت دارد. یهودیان در قرآن به دلایلی چون گوساله پرستی، کشتن انبیا به ناحق، قساوت قلب و انکار آیات الهی نکوهیده شده اند. در یک مورد نیز به دلیل نسبت ناروایی که به خداوند می دهند مورد لعن و نفرین قرار گرفته اند (مائده، ۶۴) برخی نعمت های الهی نیز که به یهودیان ارزانی داشته شده است، به تصریح قرآن، عبارت اند از رهانیده شدن از زیر یوغ آل فرعون، شکافته شدن دریا در برابر ایشان و ارزانی شدن تورات به موسی (ع). در قرن اخیر یک بار قرآن کریم با حذف آیاتی از آن که در نکوهش قوم یهود است، از سوی صهیونیست ها چاپ و توزیع شد ولی با عکس العمل به موقع علمای اسلامی، قرآن های محرَّف جمع آوری و معدوم شد.
wikijoo: یهود
جدول کلمات
پیشنهاد کاربران
Jude و Judin و Juden به ترتیب با تلفظ های یوده ، یودین ، یودِن به زبان آلمانی ؛ اولی مذکر و دومی موئنث و سومی جمع. Jew و Jwes به ترتیب با تلفظ های جو و جوز؛ اولی مفرد و دومی جمع به زبان انگلیسی. حرف J
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
در زبان آلمانی یوت تلفظ می شود و در کلمات نقش حرف ی را بازی می کند و در زبان انگلیسی جَی و نقش حرف جیم را. حال این احتمال شاید نزدیکتر به حقیقت باشد که مترجمین فارسی زبان در ترجمه متون دینی از این دو زبان به فارسی توجه دقیق به این اختلاف لفظی نداشته بوده باشند. بهر حال واژه جوده در اصل و ریشه به زبان فارسی و دارای دو معنا بوده یکی خبری به معنای جوینده ده و دیگری امری یعنی ده را بجوی. نام سرزمین کلده در اصل و ریشه یعنی به زبان خود ساکنین به شکل کُل ده و کلدانیان به شکل کُل دانیان به معنای دانیان یا آگاهان به کُل. واژه فارسی جهود یک کلمه رمزی بوده و در اصل به شکل جوده تلفظ و بیان میشده. برداشتن حرف ه و پیوستن آن به حرف ج یعنی راز دار نمودن آن. خیلی از کلمات در زبان فارسی یافت میشوند که به پسوند ده ختم میگردند مانند؛ گوینده ( گوین ده ) ، شنونده ( شنون ده ) ، بوینده ( بوین ده ) ، چشنده ( چشن ده ) و لمس کننده ( لمس کنن ده ) و نام هائی از قبیل دهخدا نه به معنای کدخدا بلکه به شکل ۱۰ خدا . فرمانده ( فرمان ده ) . امروز می توانیم فارغ از تعصبات دینی و مذهبی از خود به پرسیم که منظور از ده آیا تعداد اعداد یک رقمی از صفر تا نُه ( ۰ تا ۹ ) بوده به تعداد انگشتان دست یا پای انسان یا ده امر به معروف و نهی از منکر موسا تحت عنوان ده فرمان یا دو عدد ۰ و ۱ سمبل ها یا نشان های عددی نیستی و هستی و دو پایه سیستم یا سامانه عددی دوال و دو حرف عددی زبان کامپیوتری در علم اینفورماتیک . در این پرس و جو می توانیم یقین داشته باشیم که منظور از ده فرا باستانی، کاتگوری ها یا مفاهیم دهگانه ارسطو فیلسوف یونان باستان در شرح و توضیح هستی و وجود نبوده، زیرا ارسطو تقریبان هزار سال بعد از موسا میزیسته، در صورتیکه راز عدد ده ( ۱۰ ) به دوران زندگی ابراهیم و شاید اجداد دور دست وی بسوی گذشته بر میگردد. در همین زمینه لازم به اشاره میدانم که واژه رمزی دهّر در اصل و ریشه به زبان فارسی ماقبل اوستائی بوده و سپس به سانسکریت راه یافته . این واژه توسط خردمندان گم نام ایرانی به دو شکل زیر تلفظ و بیان میشده؛ یکی بصورت 《 ده هر 》 به این معنا که هر فرد انسانی ده تائی می باشد و دیگری یکبار از راست به چپ و یکبار از چپ به راست تا وسط به شکل 《ده ره 》. به این معنا که هرفرد انسانی در طول ده راه دایره وار در حرکت و سفر می باشد که فقط یکی از راه های دهگانه به خود وی تعلق دارد و نُه راه دیگر به ۹ انسان دیگر. این ده انسان در آفرینش اولیه ملکوتی یا آسمانی محتوای هرکدام از گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی، مساوی، موازی و بیشمار در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت برین بطور همزمان و همسن و در یک سن معتدل ملکوتی و هرکدام در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، توانائی و دانائی و هنرمندی آفریده شده و از عشق و زندگی جاودانه برخوردار گردیده اند. آن ده انسان آسمانی در طول سفر دنیوی دایره وار مقطعی و نزولی و صعودی محتوای کیهان ها یا جهان ها بین دو بهشت برین متوالی یعنی بین مبدء و معاد حقیقی و واقعی ( از دیدگاه علمی و نه دینی و فلسفی و عرفانی ) در طول هم و پشت سر همدیگر و سلسله وار در ده دنیا زیر سقف ده آسمان و روی ده کره زمین به ظهور و پیدایش نمیرسند بلکه در هفت عالم یا دنیا زیر سقف هفت آسمان و روی هفت کره زمین. در همین زمینه معنای پیام آسمانی هفت سین ایرانیان که در پشت پرده مراسم چیدن سفره هفت سین پنهان بوده و تاکنون توسط خود ایرانیان و دیگران کشف نگردیده، از دیدگاه خردمندان گمنام در یافت کننده آن خبر خدائی به معنای زیر بوده : هفت سامان کلی کیهانی. به زبان امروز و آینده: این گیتی یا کیهان و یا جهانی که در آن زندگی می کنیم، فقط دارای یک سامان یا نظام کلی کوانتمی نمی باشد بلکه هفت سامان یا نظام کلی کوانتمی در قالب هفت عالم یا دنیا به شکل آسمان ها و زمین های هفتگانه و هرآنچه که بین آنهاست. آسمان های هفتگانه ابراهیم چیز دیگری نبوده غیر از معنای پیام هفت سین در اعصار دور دست قبل از پیدایش فرهنگ ها و تمدن های سومر و اوگاریت و ایلام و مصر که هرکدام قدمتی پنج و شش هزار ساله دارند. شمع دان هفت شمعی قوم یهود تحت نام منورا ، یادآور آسمان های هفتگانه ابراهیم می باشد بدون اینکه پیشوایان و مراجع تقلید دین یهود منجمله خود موسا که به امر یهوه آنرا از شمش یکپارچه طلا تولید کرده است، معنای آسمان های هفتگانه را درک کرده و مفهوم آنرا فهمیده بوده باشند. حتا پیامبر اسلام هم نتوانسته معنا و مفهوم السماوات سبع و الارض را کشف نماید.
بماند که یهودند، جهودند
درین عالَم پرعِلم، جهولند
شاعر: ناشناس
درین عالَم پرعِلم، جهولند
شاعر: ناشناس
شما کفر میگی
Noah با تلفظ نوآه ( نوح ) از دیدگاه والدین سومری به معنای آه یا دَم نو در مقایسه با دَم کهنه و قدیمی یعنی آدم. واژه آدام ( Adam با تلفظ آدام به زبان های غربی ) در زبان و فرهنگ قوم سومر و قبل از تولد نوآه موجود و یک بینش و باور به معنای زیر بوده است: دَم زندگی بخش اولیه یا آغازین که دمای آن در کلیه جهات مکانی و بیمکانی بسوی بیکرانی و بیشماری و در طول زمان و بیزمانی بسوی آینده های دور دست هرگز به سردی نمی گراید و شعله های آتش آن هیچگاه خاموش نمی شوند. موسا هزاران سال بعد آن بینش و باور حقیقی را به یک نام تبدیل نموده و آنرا بر روی اولین مرد آفریده شده توسط یَهوَه در باغ پردیس یا فردوس یا جنت و یا بهشت نهاده و از این طریق رد پای آن بینش و باور و معنای آن واژه و ریشه زبانی و فرهنگی و سرزمینی آنرا طوری خاک مالی نموده که آیندگان نتوانند رد پای آنرا پیدا کنند و به سرچشمه آن حقیقت برسند.
... [مشاهده متن کامل]
Abraham با تلفظ آبراهام ( ابراهیم ) از سه کلمه به شکل زیر ساخته شده است : Ab به معنای آب و rah به معنای راه و am با تلفظ اَم ضمیر متصل یا نشانه صفت ملکی اول شخص مفرد. لذا این نام از دیدگاه یکی از والدین فارسی زبان سومری ( در دوران پدر سالاری معمولا از دیدگاه پدر ) به معنای زیر بوده است : توشه نوشیدنی راه یعنی آب یا روشنائی راه من و نه به معنای پدر اقوام بطور عام و یا پدر قوم یهود و عرب بطور خاص. نام وی در دوران کودکی نوجوانی Abram با تلفظ آبرام در اصل و ریشه به شکل ابر اَم تلفظ و از دیدگاه پدر به معنای ابر سایه و باران بخش من.
Ismael با تلفظ های ایسما اِل یا ایسما ایل ( اسماعیل ) از دیدگاه پدر و مادر یعنی آبراهام و هاجر کنیز مصری سرا و سارای وی به معنای زیر بوده است: این ست اِل یا ایل ما.
Isaak یا Isaac با تلفظ های ایساّک ( به زبان آلمانی و آیزاک یا آیساک به زبان انگلیسی و اسحاق به زبان عربی و ایسهَک یا ایشاک به زبان عبری ) در اصل و ریشه به شکل ایسا اَک تلفظ می شده و به معنای ایسای کوچک بوده است و نه به معنای آنکه خندید.
Isa با تلفظ ایسا ( عیسی ) در اصل و ریشه و در عصر آبراهام مخفف عبارت فارسی زیر بوده است : این سا
به معنای شبیه یا مثل و مانند این.
Jakob و Jacob با تلفظ یاکوب به زبان آلمانی ( یعقوب به زبان عربی و جَی کوب به زبان انگلیسی ) در اصل و ریشه به شکل جاکوب و به معنای کوبنده جا بوده است.
Isau با تلفظ ایساو ( عیسو به زبان عربی ) برادر دوقلو و بزرگتر جاکوب به معنای آب ایستا یا آب جاری نشو.
J در زبان آلمانی یوت تلفظ می شود و در کلمات نقش حرف ی را بازی می کند و به زبان انگلیسی جَی و در کلمات نقش حرف ج را.
Kanaan با تلفظ کانا آن ( به زبان عربی کنعان ) به زبان فارسی سومری به معنای معدن یا کان یا خانه آن ( An ) و آن نام خدای پدر در زبان و فرهنگ قوم سومر و ضمیر سوم شخص مفرد و اشاره به دور در زبان فارسی امروز .
Jehuda با تلفظ یِهودا به زبان آلمانی و Jehudi با تلفظ یِهودی و Jehudim با تلفظ یهودیم ( در زبان عبری به معنای ما یهود هستیم ) .
Gijur با تلفظ جی جور یک فرمول کلامی است در رسم و مقررات halacha با تلفظ حالا خا مندرج در تلمود برای بیان آن و رعایت کردن توسط کسانی که پیرو دین یهود می شوند. این کلمات در اصل و ریشه فارسی بوده اند به معنای خواستار لحظه حال یا اینکه حلا میخواهم و دیگری به معنای جوینده جا یا جوینده پناهگاه دینی.
پسوند da به زبان آلمانی اشاره به آنجا می باشد و لذا Jehuda با تلفظ جی هو دا به معنای زیر بوده است : آنجا جا یا مکان یا خانه هو می باشد در مقایسه و رقابت با خانه آن ( کنعان ) . کلمه هو نام خدای پدر در زبان و فرهنگ قوم فارسی زبان ایلام
( Elam با تلفظ اِل آم یا ایل عام ( عربی : عیلام ) ) بوده و توسط قوم اکّد ( اک کد به معنای کوتاه قد ) اقتباس و به یاهو تبدیل گردیده و سپس در زبان عبری به شکل یَهوَه ( Jhwh ) در آمده و در زبان پارسی به اَهو تحول یافته است به معنای هو اولیه یا آغازین و یا ازلی و ابدی. اهو را مَزِدا در اصل و ریشه به معنای زیر بوده است : هو اولیه یا آغازین را از خاطره پاک نکن ( مَزِدا ) بلکه آنرا همیشه به یاد داشته باش تا پیر نشوی و همیشه جوان بمانی البته مشروط بر اینکه در قدم اول یک پیاله از شربت تهیه شده از شیره یا عصاره گیاه موهومی هوم بنوشی. اوستا در اصل به دو شکل زیر بوده است ؛ یکی هوسِتا به معنای ستاینده هو و دیگری آوسِتا به معنای ستاینده آب یکی از عناصر چهارگانه ( اربعه ) فلسفی.
Judah با تلفظ جو ده به احتمال قوی بصورت فعل امر و خطاب به شنونده در اصل و ریشه به معنای زیر بوده باشد : ده را جستجو کن. شاید منظور از نفس ها یا خود ها یا من های دهگانه هرکدام از افراد انسانی بوده باشد و نهفته در پشت پرده ظاهر لفظی واژه اوستائی خویدوده به معنای خود تو ده تائی.
Jehudah با تلفظ جی هو ده . یعنی جا یا مکان سکونت یا تمپل هو در وجود هر فرد انسانی ده تا می باشد.
... [مشاهده متن کامل]
Abraham با تلفظ آبراهام ( ابراهیم ) از سه کلمه به شکل زیر ساخته شده است : Ab به معنای آب و rah به معنای راه و am با تلفظ اَم ضمیر متصل یا نشانه صفت ملکی اول شخص مفرد. لذا این نام از دیدگاه یکی از والدین فارسی زبان سومری ( در دوران پدر سالاری معمولا از دیدگاه پدر ) به معنای زیر بوده است : توشه نوشیدنی راه یعنی آب یا روشنائی راه من و نه به معنای پدر اقوام بطور عام و یا پدر قوم یهود و عرب بطور خاص. نام وی در دوران کودکی نوجوانی Abram با تلفظ آبرام در اصل و ریشه به شکل ابر اَم تلفظ و از دیدگاه پدر به معنای ابر سایه و باران بخش من.
Ismael با تلفظ های ایسما اِل یا ایسما ایل ( اسماعیل ) از دیدگاه پدر و مادر یعنی آبراهام و هاجر کنیز مصری سرا و سارای وی به معنای زیر بوده است: این ست اِل یا ایل ما.
Isaak یا Isaac با تلفظ های ایساّک ( به زبان آلمانی و آیزاک یا آیساک به زبان انگلیسی و اسحاق به زبان عربی و ایسهَک یا ایشاک به زبان عبری ) در اصل و ریشه به شکل ایسا اَک تلفظ می شده و به معنای ایسای کوچک بوده است و نه به معنای آنکه خندید.
Isa با تلفظ ایسا ( عیسی ) در اصل و ریشه و در عصر آبراهام مخفف عبارت فارسی زیر بوده است : این سا
به معنای شبیه یا مثل و مانند این.
Jakob و Jacob با تلفظ یاکوب به زبان آلمانی ( یعقوب به زبان عربی و جَی کوب به زبان انگلیسی ) در اصل و ریشه به شکل جاکوب و به معنای کوبنده جا بوده است.
Isau با تلفظ ایساو ( عیسو به زبان عربی ) برادر دوقلو و بزرگتر جاکوب به معنای آب ایستا یا آب جاری نشو.
J در زبان آلمانی یوت تلفظ می شود و در کلمات نقش حرف ی را بازی می کند و به زبان انگلیسی جَی و در کلمات نقش حرف ج را.
Kanaan با تلفظ کانا آن ( به زبان عربی کنعان ) به زبان فارسی سومری به معنای معدن یا کان یا خانه آن ( An ) و آن نام خدای پدر در زبان و فرهنگ قوم سومر و ضمیر سوم شخص مفرد و اشاره به دور در زبان فارسی امروز .
Jehuda با تلفظ یِهودا به زبان آلمانی و Jehudi با تلفظ یِهودی و Jehudim با تلفظ یهودیم ( در زبان عبری به معنای ما یهود هستیم ) .
Gijur با تلفظ جی جور یک فرمول کلامی است در رسم و مقررات halacha با تلفظ حالا خا مندرج در تلمود برای بیان آن و رعایت کردن توسط کسانی که پیرو دین یهود می شوند. این کلمات در اصل و ریشه فارسی بوده اند به معنای خواستار لحظه حال یا اینکه حلا میخواهم و دیگری به معنای جوینده جا یا جوینده پناهگاه دینی.
پسوند da به زبان آلمانی اشاره به آنجا می باشد و لذا Jehuda با تلفظ جی هو دا به معنای زیر بوده است : آنجا جا یا مکان یا خانه هو می باشد در مقایسه و رقابت با خانه آن ( کنعان ) . کلمه هو نام خدای پدر در زبان و فرهنگ قوم فارسی زبان ایلام
( Elam با تلفظ اِل آم یا ایل عام ( عربی : عیلام ) ) بوده و توسط قوم اکّد ( اک کد به معنای کوتاه قد ) اقتباس و به یاهو تبدیل گردیده و سپس در زبان عبری به شکل یَهوَه ( Jhwh ) در آمده و در زبان پارسی به اَهو تحول یافته است به معنای هو اولیه یا آغازین و یا ازلی و ابدی. اهو را مَزِدا در اصل و ریشه به معنای زیر بوده است : هو اولیه یا آغازین را از خاطره پاک نکن ( مَزِدا ) بلکه آنرا همیشه به یاد داشته باش تا پیر نشوی و همیشه جوان بمانی البته مشروط بر اینکه در قدم اول یک پیاله از شربت تهیه شده از شیره یا عصاره گیاه موهومی هوم بنوشی. اوستا در اصل به دو شکل زیر بوده است ؛ یکی هوسِتا به معنای ستاینده هو و دیگری آوسِتا به معنای ستاینده آب یکی از عناصر چهارگانه ( اربعه ) فلسفی.
Judah با تلفظ جو ده به احتمال قوی بصورت فعل امر و خطاب به شنونده در اصل و ریشه به معنای زیر بوده باشد : ده را جستجو کن. شاید منظور از نفس ها یا خود ها یا من های دهگانه هرکدام از افراد انسانی بوده باشد و نهفته در پشت پرده ظاهر لفظی واژه اوستائی خویدوده به معنای خود تو ده تائی.
Jehudah با تلفظ جی هو ده . یعنی جا یا مکان سکونت یا تمپل هو در وجود هر فرد انسانی ده تا می باشد.
یهود از ماده هود ( بر وزن صوت ) به معنی بازگشت توأم با نرمی و آرامش است و به طوری که بعضی از لغویین گفته اند ، هم بازگشت از خیر به شر را شامل می شود و هم از شر به خیر را ولی در بسیاری از موارد به معنی توبه و بازگشت به اطاعت فرمان خدا آمده است .
... [مشاهده متن کامل]
راغب در کتاب مفردات از بعضی نقل می کند : که نامگذاری قوم یهود به این نام ، بخاطر سخن هُدْنَا إِلَیْک است که با خدا داشتند و در واقع این نام یکنوع مدح و ستایش از آنها بوده و زنده کننده خاطره بازگشت آنها به سوی خدا ، سپس معنی اصلی فراموش شده و به عنوان نامی روی این قوم و ملت باقی مانده است . " وَ اکتُب لَنَا فی هَذِهِ الدُّنْیَا حَسنَةً وَ فی الاَخِرَةِ إِنَّا هُدْنَا إِلَیْک"
... [مشاهده متن کامل]
راغب در کتاب مفردات از بعضی نقل می کند : که نامگذاری قوم یهود به این نام ، بخاطر سخن هُدْنَا إِلَیْک است که با خدا داشتند و در واقع این نام یکنوع مدح و ستایش از آنها بوده و زنده کننده خاطره بازگشت آنها به سوی خدا ، سپس معنی اصلی فراموش شده و به عنوان نامی روی این قوم و ملت باقی مانده است . " وَ اکتُب لَنَا فی هَذِهِ الدُّنْیَا حَسنَةً وَ فی الاَخِرَةِ إِنَّا هُدْنَا إِلَیْک"
حرف “ج” در برخی از زبانهای لاتین مثل اسپانیایی، پرتقالی و غیره به گویش “ی” تبدیل میشود. اگرچه در زبان پارسی واژه “جهود” در تاریج به “یهود” تبدیل شده، ولی همچنان در بیشی از زبانها مثل انگلیسی و حتی عبری
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
واژه “یهود”، “جود” یا ” جو” تلفذ میشود ( Jude, Jew, Jewish ) . از دید یهودیان ایران تلفذ “جود” یا ” جهود” یک نوع دشنام تلقی میشود که دلیل آن در تاریخ معاصر ناواضح است. بنابراین به این قوم و دین واژه یهود یا کَلیمی ( آورنده کلام خدا ) منسوب شده است.
جهود