یزید

/yazid/

لغت نامه دهخدا

یزید. [ ی َ ] ( اِخ ) نام یکی از اجداد سلسله شروانشاهان است که محمود پسر او در سنه 332 شروانشاه بوده و مؤلف مروج الذهب مسعودی معاصر با وی بوده و از او نام برده است. ( یادداشت مؤلف ).

یزید. [ ی َ ] ( اِخ ) ابن ابان رقاشی ، مکنی به ابوعمرو. تابعی است. ( یادداشت مؤلف ). یزید از زهاد بود. هشام از ثابت بنانی روایت کند که «هیچکسی را در طول قیام ( نماز ) و شب زنده داری از یزیدبن ابان شکیباتر ندیدم ». یزید چهل ودو سال روزه گرفت و هفتاد سال به خاطر خدا گرسنگی کشید تا جسمش افسرده شد و رنگش دگرگون گشت و چندان از ترس خدا گریه کرد که پلکهایش آشفته شد و اشک دیده مسیر خود را در رخسار او سوزاند. یزید در روایات خود به قول انس بن مالک استناد می جوید و از حسن وجز وی روایت دارد. شدت زهد و تعبد او را از حفظ حدیث بازمی داشت ، از این رو ناقلان حدیث کمتر از او روایت دارند. ( از صفة الصفوة ج 3 ص 211 ). و رجوع به ماده رقاشی و فهرست البیان والتبیین و ج 3 عقدالفرید شود.

یزید. [ ی َ ] ( اِخ ) ابن ابراهیم بن محمد شیبانی ، ادیب بود و در قیروان بزرگ شد و به خدمت المعزلدین اﷲ فاطمی پرداخت. از اوست : تلقیح العقول. یزید درحدود 350 هَ. ق. درگذشت. ( از اعلام زرکلی ). و رجوع به ذکر اخبار اصبهان ج 2 ص 345 و فهرست المصاحف شود.

یزید. [ ی َ ] ( اِخ ) ابن ابی انیسه. رئیس یزیدیه ، فرقه ای از خوارج. ( از مفاتیح ). رجوع به یزیدبن انیسة و یزیدی و یزیدیه شود.

یزید. [ ی َ ] ( اِخ )ابن ابی حبیب. رجوع به یزیدبن سوید ازدی مصری شود.

یزید. [ ی َ ] ( اِخ ) ابن ابی حکیم ، مکنی به ابوخالد، تابعی است. ( یادداشت مؤلف ). راوی کتاب جامع الکبیر سفیان ثوری است. ( ابن الندیم ).

یزید. [ ی َ ] ( اِخ ) ابن ابی خالد لخمی. رجوع به یزیدبن عبداﷲبن خالد لخمی شود.

یزید. [ ی َ ] ( اِخ ) ابن ابی زیاد کوفی ، مکنی به ابوعبداﷲ، تابعی است. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به عقدالفرید ج 8 ص 82 و عیون الاخبار ج 1 ص 43 و 137 شود.

یزید. [ ی َ ] ( اِخ ) ابن ابی سفیان قرشی اموی ، مکنی به ابوخالد، از صحابه بود چون بهترین فرد سفیانیان بود به یزیدالخیر معروف گردید. از مادر از معاویه جدا بود و مادرش ام الحکم زینب بنت نوفل از بنی کنانه بود. روز فتح مکه اسلام آورد و در غزوه حنین شرکت کرد. در عهد خلافت ابوبکر با عمروبن عاص و خالدبن ولید ودیگران در جنگ با رومیان و شکست دادن بدانها شرکت داشت. در عهد خلیفه ثانی نیز چندبار به فرماندهی سپاه اسلام منصوب شد و به سال 19 هَ. ق. به مرض طاعون درگذشت. ( از قاموس الاعلام ترکی ج 6 ). او برادر معاویه خلیفه بود و به سال 18 هَ. ق. درگذشت. ( از اعلام زرکلی ). و رجوع به تاریخ الخلفا ص 66 و 100 و 131 و مجمل التواریخ والقصص ص 297 و البیان و التبیین ج 1 ص 63 و 64 و فیه مافیه ص 317 و تاریخ اسلام ص 123 و 129 شود.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

ابن خالد بن مالک بن فروه بن قیس از بنی عوف بن همام از ذهل بن شیبان شاعر و معروف به اعشی عوف بود

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی یَزِیدُ: می افزاید
معنی لَا یَزِیدُ: اضافه نمی کند- نمی افزاید
معنی مَعَاشاً: زندگی - مکان زندگی - زمان زندگی (کلمه معاش مصدر میمی و هم اسم زمان و مکان از عیش است ، و عبارت " وَجَعَلْنَا ﭐلنَّهَارَ مَعَاشاً " به این معنی است که: ما روز را زمان زندگی شما و یا محل زندگی شما قرار دادیم ، تا در آن از فضل پروردگارتان طلب کنید . واگ...
ریشه کلمه:
زید (۶۲ بار)

پیشنهاد کاربران

نمیدانم یزید فارسی است یا نه، اما این را می دانم که از فعیل نیست ( طبق گفته یک کاربر ) زیرا یزد در عربی وجود ندارد که بخواهد به شکل فعیل درآید، ی به فعل زاد میچسبد نه اینکه عضو واژه باشد؛ مثلا : سعید از سعد است اما یزید از زاد نیست.
سلام دوستان
یزید فارسی نیست و هم ریشه ی زیاد ازدیاد و غیره هست و کاملا مشخصه بر وزن فعیل است.
Yazeed is a boy's name of Arabic and Swahili origin. It means “becoming greater, ” derived from the Arabic root word zada, which means “to prosper. ”
در قرآن یک آیه اشاره به شفا بخشیدن به موئمنین و افزایش خسران یا زیان رساندن به ظالمین دارد به شکل: ولا یزید الظالمین الا خسارا. از این آیه میتوان نتیجه گرفت که واژه یزید به معنای افزایش یافتن یا افزودن
...
[مشاهده متن کامل]
است. بهر حال نام معاویه از دیدگاه فردی من در اصل و ریشه به شکل مو آویه تلفظ و بیان میشده به معنای زیر: من از آب یا آبی هستم و یا ریشه من به سوی گذشته به آب میرسد. طوریکه میدانیم عنصر آب یکی از عناصر اربعه یا چهارگانه فلسفی بوده و چنین نامگذاری از دیدگاه والدین وی معقول و منطقی بوده. آو در زبان قوم ماد معادل آب بوده در زبان فارسی و کلمه مو در زبان بعضی اقوام ایرانی به معنای من می باشد.

یزید نام پارسی است و ریشه اش از یزد و یسنا به معنی ستایش هست
یزید یک اسم بزرگ وبا معناست . . . یزید به معنای فزونی ، زیاد از حد ، بیشتر بزرگتر ، اضاف شدن ، بیشتر بعلاوه
سلام خسته نباشید بخشید می دانم خیلی غیر قبل است ولی اسم یزید یک اسم ایرانی است رفت عربی یکی اسم یزید شخصیت خیلی بدی داشت ویکی دیگراز یاران قیام مختار ثقفی که اسم یزید بن انس مالکی اسدی شخصیت خوبی داشته اسم یزید ایرانی لطفا انتشار بدهید
منبع. https://www. bbc. com/persian/world - 51838787
زائد، زیاده هواه
یزید بن معاویه و به شهادت رساندن امام حسین علیه السلام
سال شصت هجرى قمرى معاویه درگذشت و پسرش یزید طبق بیعتی که پدرش از مردم براى وى گرفته بود زمام حکومت اسلامی را در دست گرفت. یزید به شهادت تاریخ، هیچ گونه شخصیت دینی نداشت؛ جوانی بود که حتی در زمان حیات پدر، اعتنایی به اصول و قوانین اسلام نمی کرد و جز عیاشىی و بی بندوبارى و شهوترانی سرش نمىی شد و در سه سال حکومت خود، فجایعی راه انداخت که در تاریخ ظهور اسلام با آن همه فتنه ها که گذشته بود، سابقه نداشت.
...
[مشاهده متن کامل]

سال اول، حضرت حسین بن علی علیه السلام را که سبط پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم بود با فرزندان و خویشان و یارانش با فجیع ترین وضعى کشت و زنان و کودکان و اهل بیت پیغمبر را به همراه سرهاى بریده شهدا در شهرها گردانید و در سال دوم، �مدینه� را قتل عام کرد و خون و مال و عرض مردم را سه روز به لشکریان خود مباح ساخت و سال سوم، �کعبه مقدسه� را خراب کرده و آتش زد!!!

بپرس