یاماگا سوکو ( به ژاپنی: 山鹿 素行 Yamaga Sokō ) ؛ ۲۱ سپتامبر ۱۶۲۲ – ۲۳ اکتبر ۱۶۸۵ ) فیلسوف و راهبرد نظامی پیرو کنفسیوس گرایی در شوگون سالاری توکوگاوا اهل ژاپن بود.
اولین دانشمند نئوکنفسیوسی که تلاش کرد در حکومت شوگونی توکوگاوا مشاور شود، هایاشی رازان ( ۱۶۵۷–۱۵۸۳ ) بود. وی در قرائت خود از فرقه چنگ - ژو، استباط شینتویی ( مذهب ملی ژاپن ) را داخل کرد. یامازاکی آنسای ( ۱۶۸۲–۱۶۱۹ ) تا آنجا پیش رفت که علناً طرفدار مطالعه مشترک نئوکنفوسیوسی و شینتویی به مثابه راه فضیلت بود. هنگامی که ارزش های شینتویی نظیر اصالت و درستی، صفای قلب، و حکومت سلطنتی با مفاهیم کنفوسیوسی سلسله مدارج اجتماعی ترکیب شدند، یک تأثیر جانب مهم در بیرون از دو حوزه نوکنفوسیوسی و شینتویی نیز به وجود آمد و آن استباطی صد در صد ژاپنی از وفاداری نسبت به رئیس و ارباب فردی و در نهایت امپراتور ژاپن بود. این نسخه جدید ژاپنی، تأکید کنفوسیوس بر وفاداری و رفتار مناسب نسبت به بالادستان را گرفت و آن را با دو صفت شینتویی توسعه بخشید: یکی عاطفه و محبت و دیگری نظریه تمام نگاری. بعد عاطفی اضافه شده بر این اعتقاد بود که وفاداری صرفاً یک سلسله مقررات راجع به نقش مدارج سازمانی - اجتماعی به دست نمی آید، این امر وفاداری را به یک رابطه خارجی صرف تبدیل می کند. از منظر بوشیدو وفاداری صرفاً ایفای نقش یا انجام یک قرارداد اجتماعی نیست. وفاداری، در تفسیر جدید ژاپنی آن، به همان اندازه نیز از عشق و محبت سرچشمه می گیرد، رابطه ای درونی و قلبی با ارباب ( رئیس ) و خاندان وی، برحسب الگوی کل نمایانه، به دلیل اینکه کل نیز بخشی از فرد است در نتیجه فرد نمی تواند از یک طرف کاملاً نسبت به خود صادق باشد و از طرف دیگر هم زمان با کل مخالف باشد. این گونه ارزش ها در ایدئولوژی بوشیدو در دوران توکوگاوا در ژاپن منزلگاهی پیدا کرد و در حقیقت یکی از بنیان گذاران این سنت یاماگا سوکو ( ۱۶۸۵–۱۶۲۲ ) بود که تحت تعالیم رازان پرورش یافته بود. وی در عین حال یک ناسیونالیست پر حرارت بود و انحصاری بودن و مقدس بودن امپراتور ژاپن حمایت می کرد. به این ترتیب عناصر شینتویی و کنفوسیوسی در هم آمیخت. این گونه استفاده از عناصر شینتویی برای ایجاد ارزش های سامورایی کار را برای نظامی گران ژاپنی به منظور دمیدن در شیپور آرمان های شینتویی در خلال سال های جنگ های خارجی ( ۱۹۴۵–۱۸۹۴ ) آسان تر ساخت. [ ۱]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاولین دانشمند نئوکنفسیوسی که تلاش کرد در حکومت شوگونی توکوگاوا مشاور شود، هایاشی رازان ( ۱۶۵۷–۱۵۸۳ ) بود. وی در قرائت خود از فرقه چنگ - ژو، استباط شینتویی ( مذهب ملی ژاپن ) را داخل کرد. یامازاکی آنسای ( ۱۶۸۲–۱۶۱۹ ) تا آنجا پیش رفت که علناً طرفدار مطالعه مشترک نئوکنفوسیوسی و شینتویی به مثابه راه فضیلت بود. هنگامی که ارزش های شینتویی نظیر اصالت و درستی، صفای قلب، و حکومت سلطنتی با مفاهیم کنفوسیوسی سلسله مدارج اجتماعی ترکیب شدند، یک تأثیر جانب مهم در بیرون از دو حوزه نوکنفوسیوسی و شینتویی نیز به وجود آمد و آن استباطی صد در صد ژاپنی از وفاداری نسبت به رئیس و ارباب فردی و در نهایت امپراتور ژاپن بود. این نسخه جدید ژاپنی، تأکید کنفوسیوس بر وفاداری و رفتار مناسب نسبت به بالادستان را گرفت و آن را با دو صفت شینتویی توسعه بخشید: یکی عاطفه و محبت و دیگری نظریه تمام نگاری. بعد عاطفی اضافه شده بر این اعتقاد بود که وفاداری صرفاً یک سلسله مقررات راجع به نقش مدارج سازمانی - اجتماعی به دست نمی آید، این امر وفاداری را به یک رابطه خارجی صرف تبدیل می کند. از منظر بوشیدو وفاداری صرفاً ایفای نقش یا انجام یک قرارداد اجتماعی نیست. وفاداری، در تفسیر جدید ژاپنی آن، به همان اندازه نیز از عشق و محبت سرچشمه می گیرد، رابطه ای درونی و قلبی با ارباب ( رئیس ) و خاندان وی، برحسب الگوی کل نمایانه، به دلیل اینکه کل نیز بخشی از فرد است در نتیجه فرد نمی تواند از یک طرف کاملاً نسبت به خود صادق باشد و از طرف دیگر هم زمان با کل مخالف باشد. این گونه ارزش ها در ایدئولوژی بوشیدو در دوران توکوگاوا در ژاپن منزلگاهی پیدا کرد و در حقیقت یکی از بنیان گذاران این سنت یاماگا سوکو ( ۱۶۸۵–۱۶۲۲ ) بود که تحت تعالیم رازان پرورش یافته بود. وی در عین حال یک ناسیونالیست پر حرارت بود و انحصاری بودن و مقدس بودن امپراتور ژاپن حمایت می کرد. به این ترتیب عناصر شینتویی و کنفوسیوسی در هم آمیخت. این گونه استفاده از عناصر شینتویی برای ایجاد ارزش های سامورایی کار را برای نظامی گران ژاپنی به منظور دمیدن در شیپور آرمان های شینتویی در خلال سال های جنگ های خارجی ( ۱۹۴۵–۱۸۹۴ ) آسان تر ساخت. [ ۱]
wiki: یاماگا سوکو