یاسا


مترادف یاسا: قانون، سزا، سیاست، قصاص، کیفر

معنی انگلیسی:
diktat, edict, fiat, ukase

فرهنگ اسم ها

نامه دهخدا'>

لغت نامه دهخدا

یاسا. ( مغولی ، اِ ) رسم و قاعده و قانون. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ). طرز و طور و قوانین و حکم و قرار داد چنگیزخان مغول بوده است. یاسه. یاسون. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). یاساق. یساق. ( فرهنگ وصاف ) نظام. نسق. امر. حکم. فرمان. قانون اساسی. قوانین اساسی. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ): یاسه = یاساق = یساق ، به مغولی قاعده و قانون و سیاست است. ( فرهنگ وصاف به نقل فرهنگ نظام ). یاسای چنگیزی مجموعه قواعد و مقرراتی که چنگیز وضع کرده و به نام او سلاطین مغولی مجری می داشتند. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). صاحب تاج العروس ( ج 10 ص 421 ص 8 ) آن را عربی و ازیسق دانسته است : کیوک التزام یاسا وعادت را در کارملک مداخلتی نمی پیوست. ( جهانگشای جوینی ). و چون یاسا و آئین مغول آن است که... ( جهانگشای جوینی ).
- یاسا دادن ؛ فرمان دادن ، امر کردن : هرکس در مرکز خود نزول کردند و لشکر مغول یاسا دادند. ( جهانگشای جوینی ). و یاسا دادند که خاشاک جمع کردند و خندق آب را انباشتند. ( جهانگشای جوینی ). چنگیزخان یاسا داد که در هر خانه هر اسیری چهارصد من برنج پاک کنند. ( جهانگشای جوینی ). و چون آن را بگشاد یاسا داد که هر جانور که باشد از اصناف بنی آدم تا انواع بهائم تمامت را بکشند. ( جهانگشای جوینی ). ایشان را علی التفصیل آنجا فرستند تا سخن ایشان براستی پرسیده بر وفق یاسا آن قضیه را فصل کند. ( تاریخ غازانی ص 59 ).
- یاسا فرمودن ؛ فرمان دادن. امر کردن : و تمامت لشکر را یاسا فرمود تا بارانیها در ظهاره های جامه های زمستانی کنند. ( جهانگشای جوینی ). چنگیزخان یاسا فرمود تا در مکاوحت مبالغت کنند. ( جهانگشای جوینی ).
|| سزا. قصاص. ( غیاث اللغات ). در ترکی جغتائی به معنی سزا، قصاص. ( فرهنگ قدری ).
- یاسا رسانیدن و به یاسا رسانیدن ؛ مجازات کردن. کیفر دادن. کشتن : ابتدا فرمود تا بعضی را که بنات امرا بودند جدا کردند و تمامت حاضران را یاسا رسانیدند. ( جهانگشای جوینی ). و بعد از یارغو هر سه را به یاسا رسانیدند. ( جامع التواریخ رشیدی ). فرمان نافذ گشت تا او را به یاسا رسانیدند. ( جامع التواریخ رشیدی ). اقبوقا رابه یاسا رسانیدند به سبب تنازع و مضادت و مخالفت که از جانبین قائم بود. ( تاریخ غازانی چ کارل یان ص 70 ). قونچقبال را بقصاص خون امیر اقبوقا به یاسا رسانیدند. ( تاریخ غازانی ص 86 ). قپچاق اوغول پسر بایدو را... به حکم یاسا رسانیدند. ( تاریخ غازانی ص 93 ). بورالغی قتای سوکورچی را که در آخر عهد ارغون خان با امراء فتان یکی بود و تا غایت در میان فتنه ها مدخل داشته به یاسا رسانیدند. ( تاریخ غازانی ص 98 ). تولک را گرفته بیاوردند و با سرکیس به یاسا رسانیدند. ( تاریخ غازانی ص 100 ). بیست و هفتم رجب اینه بک را گرفته به تبریز آوردند و شنبه بیست و نهم در میدان به یاسا رسانیدند. ( تاریخ غازانی ص 102 ). بایغوت... را در سه گنبد به یاسا رسانیدند. ( تاریخ غازانی ص 104 ). حکایت توجه رایات همایون به جانب بغداد و به یاسا رسانیدن افراسیاب لر و... ( تاریخ غازانی ص 105 ). پادشاه اسلام در غضب رفت و فرمود تا افراسیاب را به یاسا رسانیدند. ( تاریخ غازانی ص 106 ). او را برهنه کرده گرد خانه ها برآوردند به یاسا رسانیدند و خانه ها و اموال اورا تاراج کردند. ( تاریخ غازانی ص 110 ). طایجواغول را با چهار نوکر به یاسا رسانیدند. ( تاریخ غازانی ص 119 ). هر آفریده که از این غله و دیگر غله ها که به آن رسیم بخوراند او را به یاسا رسانند. ( تاریخ غازانی ص 125 ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

یاسه: رسم و آیین، قاعده وقانون، حکم وامرپادشاه، مجازات، یاساق ویساق ویسق نیزگویند، کلمه مغولی
۱ - قاعده . ۲ - قانون . ۳ - سیاست . ۴ - سزا قصاص . یابه یا سار سانیدن . کیفر دادن مجازات کردن کشتن .

فرهنگ معین

[ تر - مغ . ] (اِ. ) ۱ - فرمان و حکم پادشاهی . ۲ - قانون و مجازات مغولی .

فرهنگ عمید

۱. رسم و آیین.
۲. قاعده و قانون.
۳. حکم و امر پادشاه.
۴. مجازات.

دانشنامه آزاد فارسی

(یا: یاساق، یَسَقْ، یَسه) واژه ای مغولی به معنی قانون و فرمان که به مجموعۀ مقرراتی گفته می شد که چنگیزخان مغول وضع کرده بود. این واژه در آغاز در معنی حکم و فرمان بوده و بعدها با ترکیبات گوناگون، چون «به یاسا رسانیدن» و «چوب یاسا زدن» در معنای کیفر و سیاست نیز به کار رفته است. چنگیزخان در تدوین یاسا بهترین اصول آداب و رسوم طایفگی مغول را برگزید و احکام و قوانینی دربارۀ امور لشکری، تخریب بلاد، تدبیر مُلک و ترتیب شورا برای تصمیم گیری امورمهم و کارهای بزرگ، مجازات ها و مانند آن ها، وضع کرد و بر آن افزود و فرمان داد تا مجموعۀ این قوانین را بر طومار هایی به خط اویغوری نوشتند که این طومارها را «یاسانامۀ بزرگ» (یاسانامۀ چنگیزی) می خواندند. وی در قوریلتای (انجمنی بزرگ از شاهزادگان و بزرگان مملکت در امور مهم کشوری)، سال ۱۲۰۶م این مجموعۀ قوانین را تصویب کرد و فرمان داد تا بیش از ۱۰۰ سال تقریباً در سراسر قلمرو امپراتوری او به اجرا درآید. سرپیچی یا کوتاهی در اجرای یاسا، گناهی بزرگ و کیفر آن مرگ بود. او فرزندانش را واداشت تا در اجرای آن قوانین بکوشند و فرزندش چغتای را مأمور اجرا و نظارت بر رعایت یاسا کرد و او نیز در این امر اهتمام تمام ورزید. یاساها پس از چنگیز نیز همچون قوانینی که سرپیچی از آن ها ناممکن بود، به کار بسته می شدند و امرای مغول همواره بدان ها سوگند می خوردند و بدان رفتار می کردند. در دوره های بعد بارها یاسانامۀ چنگیزی بازنگری شد و ایلخانان مغول بنا به ضرورت و نیاز موادی بر آن افزودند و به تدریج یاساهای کوچک محلی بسیاری به وجود آمد. جانشینان چنگیز، در اجرای فرمان های او بسیار کوشیدند و حتی پس از فروپاشی امپراتوری چنگیزخان نیز، هنوز یاسای بزرگ میان رؤسای خان نشین های کوچک مغول اهمیت و اعتبار فراوان داشت. در روزگار امیرتیمور گورکان و جانشینان او (تقریباً تا پادشاهی سلطان بابر)، یاساهای چنگیز همچنان به قوت خویش باقی بود. متن کامل یاسانامۀ بزرگ تاکنون به دست نیامده و تنها برخی از فرمان های آن در دست است که احتمالاً در روزگار خود چنگیز ضبط شده اند، و آگاهی های ما دربارۀ این مجموعه از تألیفات تاریخ نگاران دوره های پس از فرمانروایی چنگیز به دست آمده است.

مترادف ها

decretal (اسم)
یاسا

پیشنهاد کاربران

کاش بجای تایید یاسا . . . . ساشا تایید میشد . . . با اون معنی زیباش
نام قشنگ پسرانه ی کُردی به معنی قانون
Yasa
یاسا صورت دیگری از واژه جزا یا سزا هست.
جزا و سزا یعنی حکم. بعضی از اقوام تورکی هم جاسا میگن. در واقع همون جزا هست. یک واژه برای رساندن مفهوم حکم از طرف حاکم. و گویا به مرور معنای قانون و حاکم رو گرفته.
...
[مشاهده متن کامل]

این واژه اصلا تورکی نیست بلکه از زبان فارسی وارد زبان تورکی شده. مثل کلمه پاساژ که تورک ها میگن پاشاز. چون نمیتونن درست تلفظ کنن. به همین شیوه لغات فارسی با اشکال شبیه وارد زبان تورکی شده است.

یاسا یعنی قانون و ترکی است. از این کلمه و از این ریشه کلمه یاساق ( ممنوع ) ساخته شده است. همچنین یاسالاماق یعنی صورت قانونی دادن، توجیح کردن که در زبان ترکی آذربایجانی خودمان کاربرد فراوانی دارد. هیچ ربطی
...
[مشاهده متن کامل]
هم به یسن و مسن و غیره نداره. یک چیزهایی سر هم می کنند و می نویسند. یسن در معنای نیایش اصلا چه ربطی به قانون و فلان داره؟

از یاساماق به معنی حکومت کردن, تعیین کردن. منبع:
^ Starostin, Sergei; Dybo, Anna; Mudrak, Oleg ( 2003 ) , “*jAsa - ”, in Etymological dictionary of the Altaic languages ( Handbuch der Orientalistik; VIII. 8 ) , Leiden, New York, K�ln: E. J. Brill
یاسا
یسن اوردی که همان یاسان یا پیامبر در فارسی هست
و گفته در متنت که از ریشه یسنا به معنای نیایش هست
👈■■■نوشته آئین ستایش در متنت اونم یسنا و یسن که الان شده یاسان یا همان پیامبر در فارسی

...
[مشاهده متن کامل]

👈اما یاسا از یاساق به معنای ممنوع و مجازات هست گل
در همه فرهنگ های فارسی نوشته که ترکی هست
👈■■■کتاب ۴ ابتداییی مدرسه ؛ یاسا ، قانون وضعی و کتاب قانون مغولی از یاساق

منابع عربی و فارسی صورت های مختلفی از این واژه ضبط شده است. �یاسا�، �یاساک�، �یاسه�، �یاق�، �یاساق�، �سیق�، �یساً� تمامی بکار رفته است. اصل مغولی یاسا �دزاساک� بود و معنای �قانون� و �حکم� را داشته است. این قوانین در سال ۶۰۴/۱۲۰۶ ه‍. ق ظهور عینی داشته و در قوریلتای این سال که قدرت گیری چنگیز مورد تأیید بزرگان قرار گرفت، مورد پذیرش واقع شده است. در این خصوص واژه یاسا به عنوان مجموعه قوانین مدون در چه زمان صورت رسمی پیدا کرده است اشارهٔ کاملاً صریحی در منابع نیامده است، منتها با توجه به اهمیت قوریلتای ۶۰۴/۱۲۰۶ ه‍. ق و رویکرد جدید قدرت نوظهور در راستای جهانگشایی می توان رسمیت یاسا را به همین زمان نسبت داد.
...
[مشاهده متن کامل]

یاساق یعنی ممنوع و مجازات در کتب مدرسه نوشته مغولی
اینا اومدن جعل میکنن

یاسا در لغت نامه دهخدا و عمید ومعین ریشه مغولی ترکی داره
در آبادیس دقت کنید سایت رو دسکاری کردن
واقعا مضحکه
یاسا اوردی معنی نیایش داره ولی یاسا قاون هست در ترکی
در ضمن اون یاسا نیست یاسان هست اسم پیامبر هند بوده
بیسوادی مضمن دشمن بشریت
فکر نمیکنید جعل کردی ؟؟؟
تاریخ جهانگشای جوینی دهخدا معین عمید میگن تورکی هست اخه؟؟؟؟
بودا چه ربطی به اوستا داره تازه خوبه بودا برا چین و مغوله😐
یاساک یعنی ممنوع و جزا
یاسا کلاس هشتم فارسیش نوشته قاونو در مغولی
یاسا به معنای قانون و مقررات برای تورکی هست . چرا جعل کردید ؟!
؟؟؟ منبع رو ذکر کنید ؟ : )
یاسا از یاساک میاد دوستان یاساک یعنی ممنوع
نوعی قانون هست ربطی به زبان های دیگر ندارد معین و دهخدا هم ریششو ترکی نوشتن
یاسا در همه جا و همه لغت نامه ها ترکی هست یعنی فدمان و قانون
یاسا ریشه ترکی مغولی داره
در ابیانه یاسا به معنای اره است. البته روی س تشدید دارد
از فعل ترکی yazmak ( یازماک ) به معنی نوشتن گرفته شده که یک مشتق آن yazı به معنی نوشته میباشد و دیگری yaza می باشد که به صورت تحت الفظی به معنی " به صورت مکتوب " یا " به صورت نوشته شده" بوده که در اصطلاح
...
[مشاهده متن کامل]
به هر گونه متن مکتوب بروی سنگ یا کاغذ یا هرگونه سطوح دیگر اطلاق می شده که در معرض عموم قرار داده می شده و در آن یک سری موارد و موضوعاتی که باید ( انجام یا عدم انجام آن ) توسط عموم رعایت و از آن تبعیت می شده ذکر می شده که با تغییر از شکل "yaza" به "yasa" و با معنی " قانون " مورد استفاده قرار گرفته است

اسم من یاسای هست هرمی ازم بپرسه به چه معنی من میگم به معنی آیین و قررات هست و ریشه در زبان های مختلف داره مثل مغولی ترکی ایرانی کردی
یاسا :
در زبان کوردی هم به معنی قانون و آیین و روش معنی میشه و ریشه کوردی این معنی هم در زبان کوردی هیچ ربطی به مغولی نداره،
ولی دقیق نمیدونم آیا ریشه این اسم با معنی مغولی هم ریشه هستن یا نه .
کلمه یاسا ترکی است.
From Proto - Turkic *yasa - ( “to govern, determine; to create” ) .
منبع:
https://starling. rinet. ru/cgi - bin/response. cgi?single=1&basename=/data/alt/turcet&text_number= 691&root
بدون منبع حرف نزنید
اگر نظر مخالف این دارید حتما" منبع ذکر کنید.
کلمه یاسا در زبان های دیگر همچنین در زبان پهلوی قدیم و اوستایی و همچنین در زبان های کهن تر مثل سانسکریت، چینی قدیم و همچنین در یونانی قدیم نیز هم موجود می باشد بنابراین این کلمه به هیچ عنوان کلمه ای مغولی نمی باشد . لطفا اصلاح بفرمایید
مجموعه قوانینی که چنگیزخان مغول وضع نموده بود و در تمامی قلمرو تحت سلطه او همگان موظف به رعایت آن قوانین بودند .
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)

بپرس