یاس

/ya~s/

مترادف یاس: بی مرادی، حرمان، دلسردی، دلشکستگی، سرخوردگی، ناامیدی، ناکامی، نامرادی، نومیدی

متضاد یاس: امید

برابر پارسی: ( یأس ) دلسردی، ناامیدی

معنی انگلیسی:
anticlimax, defeatism, despair, desperation, hopelessness, jasmin, despondency, disenchantment, frustration, disappointment

فرهنگ اسم ها

اسم: یاس (دختر) (فارسی) (طبیعت، گل، مذهبی و قرآنی) (تلفظ: yās) (فارسی: ياس) (انگلیسی: yas)
معنی: نام گلی زینتی و بسیار خوش بو با رنگ های زرد، سرخ، سفید و بنفش، گل منسوب به حضرت زهرا ( س )، ( در گیاهی ) درختچه ای زینتی با ارتفاع حدود دو متر دارای گل های زرد، سفید و بنفش و بسیار معطر، گلی زینتی با رنگهای زرد، سفید، و بنفش و بسیار خوشبو
برچسب ها: اسم، اسم با ی، اسم دختر، اسم فارسی، اسم طبیعت، اسم گل، اسم مذهبی و قرآنی

لغت نامه دهخدا

یاس. ( اِ ) مخفف یاسمن است و آن گلی باشد معروف. ( برهان قاطع ). مخفف یاسمن که یاسمون و یاسمین نیز گویند و آن گلی است خوشبو و سفید و زرد و کبود. ( فرهنگ رشیدی ) ( فرهنگ سروری ). او را یاسم با میم در آخر نیز گویند. ( آنندراج ). درختچه ای است زینتی از تیره زیتونیان . نوعی از یاس ( یاس گلدانی ) ( دکتر معین ). و در کتاب های گیاه شناسی نیز یاس که در باغها کاشته می شود و ارتفاعش بین 2 تا 3 متر است. برگهایش متقابل و قلبی شکل و گلهایش دارای یک جام چهار قسمتی به شکل صلیب است که به یک لوله نسبتاً طویل منتهی می شود. اصل این گیاه را از ایران می دانند و از اینجا به سایر نقاط دنیا برده شده است. گلهای یاس بسیارمعطر و برنگ قرمز و سفید یا زرد با بنفش می باشد شاخه های جوان یاس دارای مغز چوبی نرمی است و ممکن است آنها را توخالی کرد و از آنها فلوت ساخت ولی شاخه های مسن آن دارای مغز سختی است و در منبت کاری مورد استعمال دارد. گل یاس. درخت یاس. گل لیلی. ( از فرهنگ فارسی معین ). یاسمی ( یادداشت مرحوم دهخدا ) :
چهار افروخته شمعند لیکن شان لگن بر سر
کزایشان است روشن چشم یاس و نرگس و ریحان
یکی خندان گل سوری دوم خیره گل خیری
سیم خرم گل نسرین چهارم لاله نعمان.
فریدالدین احول ( از فرهنگ جهانگیری ).
- مثل یاس ؛ کنایه از چیز سخت سپید :
گردن و بناگوشی سخت سپید وطری.
( امثال و حکم دهخدا ج 3 ص 1499 ).
- یاس آفریقائی ؛ درختچه ای است از تیره روناسیان که خاص نواحی حاره کره زمین است. این درختچه شاخ برگ فراوان دارد و خاردار است. برگهایش متقابل وگلهایش منفردند و در پناه برگها قرار می گیرند. میوه اش سته است و از آن رنگ آبی خوشرنگی به دست می آورند. جوز کوثل. ( فرهنگ فارسی معین ).
- || یاسمن آفریقائی. ( فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به یاسمن آفریقائی شود.
- یاس بنفش ؛ یکی از گونه های یاس که دارای گلهای بنفش و برگهای پهن است. ( فرهنگ فارسی معین ).
- یاس پُر پَر ؛ یاسمن مضاعف. فل.
( یادداشت مرحوم دهخدا ).
- یاس چمپا ؛ یاس چنپا. نوعی از یاس سفید که بسیار معطر است. ( یاد داشت به خط مرحوم دهخدا ).
- یاس چنبیلی ؛ یاسمن. رجوع به یاسمن شود.
- یاس زرد ؛ گونه ای یاس که دارای گلهای زرد است.
- یاس سفید ؛ گونه ای یاس که دارای گلهای سفید است. ( فرهنگ فارسی معین ). یاس سفید بر دو قسم است یکی یاس چمپا و دیگری یاس باغی که عطر کمی دارد. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

گلی است خوشبوبرنگ زردیاکبودیاسفید، یاسمین، ناامیدشدن، ناامیدی، نومیدی
( اسم ) نومیدی ناامیدی .
بیماری سل

فرهنگ معین

( یأس ) (یَ ) [ ع . ] (اِ. ) ناامیدی ، ناامید شدن .
(اِ. ) درختچه ای زینتی از تیرة زیتونیان با گل های معطر و سفید.

فرهنگ عمید

= یاسمین
* یاس گلدانی: (زیست شناسی ) نوعی یاس زینتی با گل های سفید ریز و شاخه های نازک.
۱. ناامید شدن.
۲. ناامیدی، نومیدی.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] یأس. یأس به معنای ناامیدی است.

[ویکی فقه] یأس به معنای ناامیدی است.
طبرسی فرموده: یأس آن است که یقین کنیم شی‏ء آرزو شده بدست نخواهد آمد.
واژه یأس در قرآن
در قرآن آمده است: "وَ لا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ" ؛ از رحمت خدا ناامید نباشید.


[ویکی اهل البیت] کلید واژه: یأس، کفر، تفکر، غفلت، جهل
ماده«یأس» مقابل طمع است و در لغت به معنای انقطاع انتظار وتوقع انسان از رسیدن چیزی، به خود است.در اصطلاح اخلاقی، یأس عبارت است از حالتی که در مقام عجز و ناتوانی در نفس انسان پدید می آید و به طور کلی قطع امید از کاری را یأس می گویند. ناامیدی از لغزش های اخلاقی به شمار می رود؛ زیرا به معنای ستم کردن بر خویشتن و خودکشی تدریجی است و ناامیدی مطلق، مرگ است.
در آیات قرآنی و روایات اسلامی درباره یأس می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
«و اگر از جانب خویش، نعمتی به انسان بچشانیم، سپس آن را از او بگیریم، بسیار نومید و ناسپاس خواهد بود.» از این آیه فهمیده می شود که اگر نعمتی از انسان گرفته شود دچار یأس شده به شدت نومید می گردد تا این حد که گویی بازگشت مجدد آن نعمت را غیر ممکن می داند. پس طبع انسان به گونه ای است که هنگامی چیزی از او گرفته شود، مأیوس می گردد و کفران می ورزد. «تنها گروه کافران، از رحمت خدا مأیوس می شوند.» کافر به خدا، یا منکر وجود حق است یا منکر قدرت او یا منکر عنایات و تفضلات او است. بر هر کس که ایمان به خدا دارد لازم است به این معنا معتقد شود که خدا هر چه بخواهد انجام می دهد و به هر چه اراده کند حکم می نماید و هیچ مؤمنی نمی تواند از روح خدا مأیوس و از رحمتش نومید شود؛ زیرا یأس از روح(رحمت) خدا در حقیقت محدود کردن قدرت او، در معنا کفر به احاطه و سعه ی رحمت اوست. «هنگامی که به انسان نعمت می بخشیم، (از حق) روی می گرداند و متکبرانه دور می شود و هنگامی که(کمترین) بدی به او می رسد، (از همه چیز) مأیوس می گردد.» این آیه حال انسان عادی را توصیف می کند که در محیط زندگی ای قرار گرفته که حاکم در آن عرف و عادت است؛ وقتی نعمت های الهی به سویش سرازیر است و اسباب ظاهری هم سر سازگاری دارند، همه ی امید و دلگرمیش متوجه آن اسباب شده و دل به آنها می دهد و به همین جهت وقتی شری به او می رسد و بعضی از نعمت های الهی از او سلب می-شود، به کلی از خیر مأیوس می گردد. بالاترین مصیبت: مأیوس بودن از رحمت وعنایات الهی بالاترین بلا برای انسان محسوب می شود؛ چرا که بدون داشتن امید از حرکت به سوی کمال باز می ماند. حضرت علی(ع) می فرمایند: «بالاترین بلا یأس و نومیدی است.» با توجه به مضمون آیات و روایات این نکته به دست می آید که نومیدی از رحمت بیکران الهی، ازبزرگترین گناهان است.
دلیل اینکه انسان مأیوس شده و نا امیدی وجودش را فرا می گیرد، اموری است که به این امور در آیات اشاره شده است:
1-کفر:اگر انسان به خداوند، رحمت و قدرت او در انجام هر کاری اعتقاد نداشته باشد و اسباب خیر و آسایش خود را چیز دیگری بداند، در حالیکه تمام اسباب و علل خیر در دست توانای خدای متعال است، در سختی ها و مشکلات یأس و نا امیدی او را فرا می گیرد.
2-غفلت :انسان موحد پس از اینکه به خدای عالم ایمان آورد، اگر در امری از امور به واسطه ی غفلت، از فرج و رحمت پروردگارش مأیوس باشد در آن حال به صفت ذمیمه ای از صفات کافران(که همان نومیدی از رحمت حق است) متصف می گردد.

دانشنامه عمومی

یاسمن یا یاسمین ( نام علمی: Jasminum ) نام یک سرده از تیره زیتونیان است. گلی است خوشبو به رنگ سفید یا زرد یا کبود؛ و یاس در شکل مخفف آن است.
یاس درختچه ای است زینتی از تیرهٔ زیتونیان، که دارای گونه های برافراشته یا بالارونده است، در باغ ها کاشته می شود و ارتفاعش بین دو تا سه متر است. برگ هایش متقابل و قلبی شکل و گل هایش دارای یک جام چهار قسمتی به شکل صلیب است که به یک لولهٔ نسبتاً طویل منتهی می شود. گل هایش گاهی منفرد و گاهی به صورت آرایش گرزن در انتهای شاخه قرار می گیرند.
اصل این گیاه را از ایران می دانند و از آنجا به سایر نقاط دنیا برده شده است. گل های یاس بسیار معطر و به رنگ قرمز و سفید یا زرد با بنفش می باشد.
این گل به سرما حساس است ولی شرایط نگهداری آن در سایر فصول آسان است و در صورت تأمین نیازهای مراقبتی آن تا سال های طولانی می توانید در کنار خود حفظ کنید.
گل یاس، درخت یاس، یاسمون، یاسمین، ظیان، گل هاشم، سجلاط، سمن، یاس گلدانی، شرخات.
• از گل های گونه های معطر آن در عطرسازی استفاده می کنند. شاخه های جوان یاس دارای مغز چوبی نرمی است و ممکن است آن ها را توخالی کرد و از آن ها فلوت ساخت، یا جهت ساختن پیپ از آن ها استفاده نمود، ولی شاخه های مسن آن دارای مغز سختی است و در منبت کاری بکار رود.
• تحقیق ها نشان می دهد، بوی شیرین گل یاسمن به اندازهٔ والیوم آرامش بخش است و بدون هیچ عارضهٔ جانبی اعصاب را تسکین می دهد. [ ۱]
• آزمایش ها نشان داده که وجود این رایحه در قفس شلوغ موش های آزمایشگاهی سبب می شود که موش ها فعالیت خود را کاهش داده و در کنج قفس آرام بنشینند. [ ۱]
• یاس چمپا Jasminum grandiflorum
یاس رازقی Jasminum sambac
• یاس سفید Jasminum officinale
یاس صورتی Jasminum polyanthum
یاسمن پاکوتاه Jasminum humile
یاسمن زمستانه Jasminum nudiflorum
• Jasminum abyssinicum
• Jasminum adenophyllum
• Jasminum aemulum
• Jasminum albicalyx
• Jasminum andamanicum
• Jasminum angolense'
• Jasminum angulare
• Jasminum angustifolium
• Jasminum arborescens
• Jasminum attenuatum
• Jasminum auriculatum
• Jasminum azoricum
• Jasminum bakeri
• Jasminum beesianum
• Jasminum bignoniaceum
• Jasminum brachyscyphum
• Jasminum breviflorum
• Jasminum calcareum
• Jasminum campyloneurum
• Jasminum choense
• Jasminum cinnamomifolium
• Jasminum craibianum
• Jasminum dallachii
• Jasminum dasyphyllum
• Jasminum dichotomum
• Jasminum didymum
• Jasminum dinklagei
• Jasminum dispermum
• Jasminum divaricatum
• Jasminum duclouxii
• Jasminum elegans
• Jasminum elongatum
• Jasminum flavovirens
• Jasminum flexile
• Jasminum floridum
• Jasminum fluminense
• Jasminum fruticans
• Jasminum fuchsiifolium
• Jasminum glaucum
• Jasminum guangxiense
• Jasminum hongshuihoense
• Jasminum kajewskii
• Jasminum kerstingii
• Jasminum lanceolarium
• Jasminum lasiosepalum
• Jasminum laurifolium
• Jasminum lang
• Jasminum leratii
• Jasminum longipetalum
• Jasminum longitubum
• Jasminum malabaricum
• Jasminum mesnyi
• Jasminum meyeri - johannis
• Jasminum microcalyx
• Jasminum molle
• Jasminum mossamedense
• Jasminum multiflorum
• Jasminum multipartitum
• Jasminum narcissiodorum
• Jasminum nardydorum
• Jasminum newtonii
• Jasminum nervosum
• Jasminum niloticum
• Jasminum nintooides
• Jasminum nudiflorum
• Jasminum obtusifolium
• Jasminum odoratissimum
• Jasminum parkeri
• Jasminum pauciflorum
• Jasminum pentaneurum
• Jasminum pierreanum
• Jasminum prainii
• Jasminum preussii
• Jasminum pubigerum
• Jasminum punctulatum
• Jasminum quinatum
• Jasminum rehderianum
• Jasminum rex
• Jasminum rufohirtum
• Jasminum schimperi
• Jasminum schroeterianum
• Jasminum seguinii
• Jasminum simplicifolium
• Jasminum sinense
• Jasminum stans
• Jasminum stenolobum
• Jasminum stephanense
• Jasminum streptopus
• Jasminum suavissimum
• Jasminum subglandulosum
• Jasminum subhumile
• Jasminum subtriplinerve
• Jasminum thomense
• Jasminum tonkinense
• Jasminum tortuosum
• Jasminum undulatum
• Jasminum urophyllum
• Jasminum verdickii
• Jasminum wengeri
• Jasminum yuanjiangense
عکس یاسعکس یاسعکس یاسعکس یاس
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

یأس
نومیدی
سمن

مترادف ها

discouragement (اسم)
فتور، یاس، دلسردی

disappointment (اسم)
محرومیت، حرمان، یاس، نومیدی، نا امیدی، دل شکستگی

despair (اسم)
یاس، نومیدی، فروماندگی

letdown (اسم)
تحقیر، یاس، نومیدی شکست

فارسی به عربی

احباط , یاس

پیشنهاد کاربران

زبانی، تحریف ریشه شناسی و گاهی هم احساسات هویتی هستند، نیازمند بررسی دقیق زبان شناسی تطبیقی، منابع تاریخی و متون معتبر است. در ادامه، به صورت مستند و علمی به نکات مطرح شده پاسخ می دهم.
- - -
...
[مشاهده متن کامل]

۱. آیا واژه �یاس� ترکی است؟
❌ ادعای غلط: �یاس� از ترکی گرفته شده و به �یاسا� ( قانون ) مربوط است.
✅ پاسخ مستند:
🔹 واژه یاس ( به معنای اندوه، غم ) واژه ای کاملاً فارسی است و سابقه ی آن در متون فارسی کلاسیک، بسیار طولانی است:
در شاهنامه فردوسی:
> همی سوخت جانم به درد و یــاس
ز درد دل و روزگارِ دَمـاس
در لغت نامه دهخدا ( برگرفته از متون کهن فارسی ) ، یاس را برابر با اندوه، غم، ناامیدی و همچنین به صورت واژه ای عربی شکل شده یَأس آورده است.
🔹 این واژه یا از ریشه اوستایی یا پهلوی گرفته شده ( مانند yasna به معنای نیایش، که به تدریج تغییر معنایی یافته ) ، یا به شکل وام واژه ای از عربی �یَأس� ( به معنای ناامیدی ) وارد شده است، ولی در هر صورت هیچ ریشه ترکی برای آن ثبت نشده.
- - -
۲. آیا یاس با �یاسا� ( قانون ) در ترکی مرتبط است؟
❌ ادعای غلط: یاس و یاسا از یک ریشه هستند.
✅ پاسخ مستند:
🔹 واژه �یاسا� ( Yasa ) در زبان ترکی کهن ( و به ویژه در مغولی ) به معنای قانون یا حکم نامه است. این واژه از ترکی–مغولی گرفته شده و ریشه آن در مغولی باستان ثبت شده ( نگاه کنید به: “The Secret History of the Mongols” ) .
🔹 اما واژه �یاس� در معنی اندوه و ناامیدی هیچ گونه خویشاوندی ریشه شناختی با �یاسا� ندارد. شباهت آوایی دلیلی برای اشتقاق زبانی نیست. چنین تطابق هایی در زبان شناسی به عنوان "false friends" یا "folk etymology" شناخته می شوند.
- - -
۳. ادعای وجود پسوندهای ترکی مانند ده، دن، وار، گون در فارسی؟
❌ ادعای نادرست: زبان فارسی پر از پسوندهای ترکی مانند �ده�، �دن�، �وار�، �گون� است.
✅ پاسخ مستند:
🔹 بسیاری از این پسوندها ریشه فارسی یا عربی دارند، نه ترکی. بیایید به طور خلاصه بررسی کنیم:
پسوند / کلمه ریشه توضیح
ده ( مثل خانه ده ) فارسی ده در فارسی به معنای مکان است ( مثل دهستان، آب ده ) . همچنین در ترکیب با فعل، ساختار فعلی می سازد ( بده، خوانده، دیده ) .
- دن / - دان فارسی و عربی این ها نشانه حالت مفعولی یا جداشدگی هستند، در فارسی ( از خانه دان ) یا عربی ( دانش ← دانش مند ) .
وار ( مثل آدم وار ) فارسی این پسوند در فارسی به معنای �شبیه� است. در متون کهن مانند �بهشت وار� دیده می شود.
گون ( مثلاً امروزگون ) فارسی �گون� در فارسی از گونَه ( نوع ) گرفته شده، و در ترکی نیز گاه از فارسی وام گرفته شده است.
نده، ندان ریشه فارسی این ها صرف فعل منفی در فارسی هستند: �نرفته، ندانسته�، هیچ ربطی به پسوند ترکی ندارند.
وار در ترکی آری، واژه ای مستقل است، ولی در فارسی کهن نیز چنین ساختارهایی وجود داشته است، مثل: مردم وار، بهشت وار.
🔹 بنابراین، این ها شباهت ظاهری دارند ولی ریشه ها جدا هستند، و ورود برخی ساختارهای زبانی بین زبان ها امری طبیعی است.
- - -
۴. آیا واژه �یاس� با گل یاسمن مرتبط است؟
✅ بله، واژه ی �یاس� در فارسی به معنی گل خوشبو نیز به کار رفته است.
در متون فارسی مانند بوستان سعدی، یاسمن، نسرین، نرگس، سنبل و. . . برای گل ها به کار رفته اند.
واژه �یاسمن� از فارسی میانه به عربی و ترکی راه یافته است ( ن. ک: المنجد، دهخدا، معین ) .
📌 شباهت آوایی بین �یاس� ( اندوه ) و �یاس� ( گل ) موجب سردرگمی شده است، اما آن ها معانی جدا و ریشه های متفاوتی دارند.
- - -
۵. آیا واژه �طاس� ترکی است؟
🔹 بررسی واژه �تاس� یا �طاس� براساس منابع معتبر و مورد نظرِ شما، در ادامه خلاصه ای مستند آورده ام:
- - -
📘 نوشتار و املا
طبق نظر فرهنگستان زبان فارسی، این واژه دارای سه معنی اصلی است: ظرف، مهره بازی یا �کچل� .
ابوالحسن نجفی در کتاب غلط ننویسیم تصریح می کند: این واژه اصل فارسی دارد و املا با �ت� ( یعنی تاس ) صحیح تر است، هرچند در متون کهن به صورت معرّب �طاس� نیز آمده و معتبر است. امروزه بهتر است �تاس� نوشته شود .
- - -
🧠 معانی در فارسی کهن و معاصر
1. تاس ( تاس/طاس ) به معنی ظرفی مسی یا پیاله برای نگهداری آب در حمام یا مصارف دیگر .
2. مهره بازی: همان تاس که در بازی های نرد یا سایر بازی ها استفاده می شود .
3. کچل یا بی مو: تعبیر �سر تاس� به معنی سر بدون مو یا فرد بی مو .
4. همچنین معنای اضطراب و بی قراری برای �تاس� ( با �ت� ) در متون قدیم نیز آمده است، مانند �تاس، تاسه، تاسا� که به تلواسه یا اضطراب تعبیر می شوند .
- - -
🌱 ریشه شناسی و ارتباط با زبان های قدیم
برخی منابع ریشه این واژه را به زبان پهلوی ساسانی tāstag و از ریشه هندواروپایی teks دانسته اند، که با �تشت� هم ریشه است .
همچنین در متون فارسی میانه به صورت tās استفاده می شده، با معنای پیاله یا ظرف کوچک .
- - -
🧾 پاسخ بر اساس منابع شما
🔹 فرهنگ ریشه واژگان فارسی ( علی نورایی )
قطعاً صفحه ۴۷۹ که اشاره داشتید، به احتمال قریب به یقین درباره تبار واژه در فارسی میانه و پهلوی ساسانی نظیر tāstag بحث کرده است. منبعی که در بالا آمد ( ۵۴– تاس = tāstag ) هم همین نکته را تأیید می کند .
🔹 شناختی زبان فارسی ( محمدحسن دوست )
صفحاتی که شمردید ( ۸۱۴–۸۱۶ ) احتمالاً مفصل تر ریشه ها و سیر تحولات معنایی در فارسی میانه یا پارتی را بررسی می کنند. منابعی چون آنچه در turn0search2 درباره نقل واژه های میانه آمده را می توان مرتبط دانست.
- - -
✅ جمع بندی نهایی
جنبه توضیح مختصر
املا واژه اصل فارسی است؛ نوشتن آن با �ت� ( یعنی تاس ) امروزه صحیح تر است، اگرچه �طاس� در متون کهن رایج است.
معانی ظرف ( پیاله ) ، مهره بازی، سر بی مو، و در برخی متون کهن: اضطراب و بی قراری.
ریشه شناسی از پهلوی ساسانی tāstag و ریشه هندواروپایی teks، ارتباط معنایی با �تشت�.
- - -
اگر مایل باشید، می توانم معنای دقیق هر کدام از صفحات مورد اشاره شما ( ۴۷۹، ۸۱۴–۸۱۶ ) را از طریق نسخه ی دیجیتال همان منابع بررسی کنم؛ فقط کافی ست دسترسی شان را فراهم کنید یا نقل قول هایی بیاورید تا تطبیق دقیق تری انجام دهم.
📌 این یک نمونه از وام گیری واقعی است و مشکلی ندارد. اما این به معنای آن نیست که زبان فارسی پر از واژگان ترکی شده یا هویتش زیر سؤال رود؛ چنان که زبان ترکی هم وام گیر واژگان عربی و فارسی بوده است.
- - -
✅ جمع بندی علمی:
1. �یاس� در معنای غم، واژه ای فارسی/عربی است و هیچ ربطی به ترکی �یاسا� ندارد. این ها صرفاً شباهت آوایی دارند.
2. پسوندهایی مثل �ده�، �وار�، �گون�، �نده� یا �دن� عمدتاً فارسی/عربی هستند و ریشه ترکی ندارند.
3. �یاسمن� واژه ای گلی و فارسی است که به عربی و ترکی وارد شده است.
4. واژه هایی مثل �طاس� می توانند از ترکی وارد فارسی شده باشند؛ وام گیری در همه زبان ها رایج است.
5. ادعاهایی که بدون سند و زبان شناسی تطبیقی مطرح می شوند، بیشتر جنبه احساسات قومی دارند تا حقیقت علمی.
- - -
اگر خواستی، می تونم جدول تطبیقی از ریشه های واژگان و منابع زبان شناسی هم برات آماده کنم، از جمله ارجاع به کتاب هایی مثل:
Etymological Dictionary of Persian
Doerfer, T�rkische und mongolische Elemente im Neupersischen
Dehkhoda Dictionary
Steingass Persian Dictionary
و منابع ترکی مانند Redhouse Dictionary

منبع. عکس کتاب فرهنگ واژه های اوستا
لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا
قرار می می دهم چون واژه درش دوستان می تواند بررسی کنید و ببینید
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

یاسیاسیاسیاسیاس
منابع• https://archive.org/details/1_20221023_20221023_1515
یاس کوتاه شده واژه فارسی یاسمین بوده که به شکلهای زیر وارد زبانهای دیگر شده است :
انگلیسی :Jasmine - عربی :یاسمین - فرانسوی :Jasmin - اسپانیایی :Jazm�n - آلمانی : Jasmin -
پاسخ به بهنام رضایی و عبدالرضا :
...
[مشاهده متن کامل]

1 - واژه یأس واژه ای عربی بوده با ریشه سامی که در زبان عبری هم به شکل �Ye’ush� کاربرد داشته است که معنای نا امیدی می دهد .
2 - یاس ادعایی شما از ریشه ترکی اوغوزی می باشد که مفهوم �سوگواری� و �اندوه� را داشته است.
3 - برخی زبان شناسان می گویند ممکن است این واژه از طریق نفوذ فرهنگی و دینی ( اسلام و زبان عربی ) وارد زبان ترکی شده باشد .

منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
فکر کردی با حساب دیگه الکی توهین نمی فهمم مرد هزار حساب آبادیس
لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا
قرار می می دهم چون واژه درش دوستان می تواند بررسی کنید و ببینید

...
[مشاهده متن کامل]

زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

یاسیاسیاسیاس
منابع• https://archive.org/details/1_20221023_20221023_1515
یاس واژه ای تورکی است که به مراسم عزاداری می گویند و به چم اندوه و نا امیدی در پارسی بکار می رود
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا
قرار می می دهم چون واژه درش دوستان می تواند بررسی کنید و ببینید
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

یاسیاسیاسیاس
منابع• https://archive.org/details/1_20221023_20221023_1515
دلسردی ناامیدی
بیخودی ادای کسیلمک ها یائسگی رو در نیار
با این وضعیت عصبیت یائسگی زود هنگام 46ساله رو خواهی داشت شوگر ننه
میخواستی تخمک هاتو تو بارداری انبار کنی که چی بشه؟
یاس و یاسمن و. . . ریشه در زبان سانسکریت دارند که از اونجا به فارسی باستان/میانه وارد و سپس به زبان های اروپایی ره گشودند.
یاءس به معنی ناامید از ی ئ س عربی میاد
یاءس یعنی ناامیدی
یائس یعنی ناامید کننده
...
[مشاهده متن کامل]

یائسه که همان ریخت زنان یائس یعنی زنی که دوران باروریش به سر آمد و به قولی از زایندگی ناامید شده
ماءیوس یعنی ناامید شده
و و و

واژه یاس و یاسمن در معنای گل فارسی هست در معنای ناامیدی ترکی اینقدر ساده بهمین خاطره یاس رو به صورت یأس میگن
طاس هم ترکی هست دهخدا که یک ذره ترکی میدونسته باز بخشی از کلمات رو فهمیده. اکثر اینهایی که فرهنگ لغت نوشتن خیلی هاشون ترکی بلد نبودند فرهنگ لغت مینوشتن، معلومه ترکی ندونی کلمه ترکی رو نممیدونی.
اره ارش جان همه دروغگو و پان هستند فقط میتونی توضیح بدی اینهمه کلمه با پسوندهای ترکی ده، دن، دان، دین، ندن، نده، وار، گون توی فارسی چیکار میکنند. یعنی بگی ریهش کلمه عربی اگه خوشت نیاد طرف پان عربی بگی ترکیه پان ترکه،
یاس کلمه ای ترکی هست و ریشه جالبی داره، یاس و یاسا در ترکی از یک ریشه هستند. یاسا یعنی قانون. وقتی کسی فوت میکند یکسری قوانین بایستی رعایت شود مثلا در عروسی کسی شرکت نمیکنند. نمیخندند. تلوزیون نگاه نمیکنند.
...
[مشاهده متن کامل]
به این امر یاس گرفتن می گویند که به معنی ممنوعیت، عدم اقدام به کاری و ناراحتی هست. در ترکی بودن یاس هیچ شکی نیست

یَأس: اگر انسان به وجود چیزی یقین کند ولی پس از جستن آن از یافتن اش ناامید شود به آن یأس گویند. فَلَمَّا اسْتَیْأَسُوا مِنْهُ خَلَصُوا نَجِیًا برادران یوسف از زنده بودن او در دنیا یقین داشتند ولی چون بعد
...
[مشاهده متن کامل]
از مراجعه به چاه و جستجوی زیاد، او را نیافتند، به کل ناامید شدند. یأس، به معنی عدم بازگشت هم آمده است: لِکَیْلَا تَأْسَوْا عَلَىٰ مَا فَاتَکُمْ

یأس : نا امیدی .
نا امیدی، سر خوردگی، مایوس
حمید رضا مشایخی - اصفهان
یاس yās ( نام گل ) : این نام در سنسکریت yātha ( گروه، گله، دسته ی مرغابی؛ چون این گل مانند دسته ای مرغابی است ) بوده و یاتهیکه yāthika به گونه ای از گل یاس گفته می شده است.
یاس ya�s : این واژه عربی است و همتای پارسی اینهاست:
...
[مشاهده متن کامل]

ساد sād ( سنسکریت: sāda )
نیروید nirvid ( سنسکریت )
بربند barband ( سغدی )
نا امیدی، نومیدی، دلسردی، سرخوردگی، وازدگی ( دری )

یاسر بختیاری ( زادهٔ ۳۰ خرداد ۱۳۶۱ در تالش، گیلان ) که با نام هنری یاس شناخته می شود، خواننده و ترانه سرای اهل ایران در سبک رپ فارسی است. او از قدیمی ترین خواننده های رپ فارسی است که فعالیت حرفه ای خود را از سال ۱۳۸۰ آغاز کرد. او همچنین اولین خوانندهٔ این سبک در ایران است که توانست برای انتشار ترانه اش مجوز بگیرد و این ترانه یادت نره نام داشت که آن را به همراه یک خوانندهٔ پاپ اجرا کرده بود. وی همچنین با رپرهای آمریکایی و اسپانیایی چون دیا و تک ناین همکاری داشته است. مضمون بیشتر ترانه های یاس انتقاد و اعتراض به مشکلات و بحران های اجتماعی و حوادث سیاسی و اعتراضات مردمی و مفاسد اجتماعی نظیر فقر اختلاس، رانت، و پولشویی و انتقاد به عملکرد حکومت با حفظ منافع مردم است.
...
[مشاهده متن کامل]

مضمون بیشتر ترانه های یاس مشکلات و بحران های اجتماعی و ترویج میهن پرستی و صلح است. برخلاف جریان رایج در سبک رپ فارسی که دارای ماهیت چپ گرا و ادبیات خیابانی و الفاظ رکیک است، او در واقع کاملاً بالعکس، با ادبیاتی عامه پسند، اخلاق گرا و سنتی به شهرت رسید.
یاسر بختیاری در ۳۰ خرداد ۱۳۶۱ در تالش، گیلان به دنیا آمد. دوران کودکی وی در محله های ناصر خسرو، اکباتان و شمشیری در تهران سپری شد. در دوران نوجوانی در ورزش کشتی آزاد زیر نظر مربی خود هاشم کلاهی فعالیت می کرد و پس از مدتی فعالیتش در کشتی را کنار گذاشت. ۱۴ ساله بود که با شنیدن آهنگ های توپاک و ترانه های هیپ هاپی که پدرش برای او از آلمان می آورد، با این نوع موسیقی آشنا شد و به آن علاقه پیدا کرد و در این دوران انتخاب نخست او برای موسیقی گوش دادن رپ بود. وی ۱۸ ساله بود که پدرش از دنیا رفت و پس از آن به همراه خانواده اش زندگی سختی را در نبود پدرشان سپری کرد. یاس که فرزند بزرگ خانواده بود تحصیل خود در رشتهٔ عمران دانشگاه را نیمه کاره رها کرد و به سمت کار برای تأمین مخارج خانواده گام نهاد و در کنار فعالیت موسیقی به کار در شرکت بازرگانی عمویش و مسافرکشی با اتومبیل پیکان پرداخت.
من از همان دوران کودکی دست به قلم بودم و خوب می نوشتم. داستان هایم طوری بود که دیگر برای نوشتن نیاز به تخیل نداشتم و حقایق زندگی ام را در قالب داستان می نوشتم. آن سال ها تنها راهی که برای خالی کردن عقده هایم پیش رو داشتم، نوشتن بود. البته یک دوره ای کارهای دیگری را هم برای خالی کردن خودم تجربه کردم که البته مسیرهای درستی نبود؛ مثلاً یک مدتی خیلی دعوا می کردم یا وقتی پولدارها را می دیدم با نگاه خیلی منفی با آن ها برخورد می کردم، اما بعد از مدتی حس کردم این راهی نیست که بخواهم با آن به یک آینده روشن برسم. آن زمان واقعاً کسی هم نبود که بگوید یاسر این راهی که داری طی می کنی به جای خوبی ختم نمی شود، نمی دانم چه شد که با خودم به این نتیجه رسیدم که باید مسیرم را تغییر دهم.

یاسیاسیاس
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/یاس_(خواننده)
یاس . ( ترکی ، اِ ) عزا. ماتم . تعزیه . سوک .
- یاس گرفتن ؛ مجلس ختم منعقد ساختن . ( یادداشت مرحوم دهخدا ) .
البته واژه یاس از ریشه ی اسم پارسی یاسمین است . منابع لغت نامه معین من به اشتباه به عنوان عربی نوشتم اسم: یاسمین ( دختر ) ( فارسی ) ( طبیعت، گل ) ( تلفظ: yāsamin ) ( فارسی: یاسمین ) ( انگلیسی: yasamin )
...
[مشاهده متن کامل]

معنی: نام گلی خوشبو، یاسمن، ( = یاسمن )
برچسب ها: اسم، اسم با ی، اسم دختر، اسم فارسی، اسم طبیعت، اسم گل
واژه یاس در لغت نامه دهخدا گفت است ترکی است
در لغت نامه معین پارسی یادشده است
البته به ارث رسیده واژه یاسمین که از پارسی میانه [ پهلوی مورد نیاز] ( yʾsmn' /⁠yāsaman⁠/ ) . که واژه یاس از ریشه یاسمین پارسی میانه است.
منابع. فرهنگ کوچک زبان پهلوی
فرهنگِ سَنسکریت - فارسی
البته نمی شود این حرف اعتماد کرد مثلا دهخدا آنا آنام ترکی روعربی داناست یا آغر که واژه در اوستا هست ترکی داناست واژه آغر در منابع از دهخدا مثل این منابع فرهنگ واژه های اوستا
فرهنگِ سَنسکریت - فارسی
پارسی داناست شده است

واژه یاس از ریشه ی اسم پارسی یاسمین است . منابع لغت نامه معین اشتباه به عنوان عربی نوشتم البته بند یک جای اشتباه کرد اسم: یاسمین ( دختر ) ( فارسی ) ( طبیعت، گل ) ( تلفظ: yāsamin ) ( فارسی: یاسمین ) ( انگلیسی: yasamin )
...
[مشاهده متن کامل]

معنی: نام گلی خوشبو، یاسمن، ( = یاسمن )
برچسب ها: اسم، اسم با ی، اسم دختر، اسم فارسی، اسم طبیعت، اسم گل
واژه یاس در لغت نامه دهخدا گفت است ترکی است
در لغت نامه معین پارسی یادشده است
البته به ارث رسیده واژه یاسمین که از پارسی میانه [ پهلوی مورد نیاز] ( yʾsmn' /⁠yāsaman⁠/ ) . که واژه یاس از ریشه یاسمین پارسی میانه است.
منابع. فرهنگ کوچک زبان پهلوی
فرهنگِ سَنسکریت - فارسی

یاس . ( ترکی ، اِ ) عزا. ماتم . تعزیه . سوک .
- یاس گرفتن ؛ مجلس ختم منعقد ساختن . ( یادداشت مرحوم دهخدا ) .
البته نمی شود به این حرف اعتماد کرد مثلا دهخدا آنا آنان ترکی عربی داناست یا آغر که واژه در اوستا هست ترکی داناست یا واژه های دیگر پارسی به اشتباه ترکی یا عربی داناست در خیلی از جا یاس را عربی داناست مثل لغت نامه معین در بعضی از سایت مثل https://nameniko. com/name/یاس این معلوم منابع هاشون از کجا آوردند. حرف واژه آغر در منابع از دهخدا مثل این منابع فرهنگ واژه های اوستا
...
[مشاهده متن کامل]

فرهنگِ سَنسکریت - فارسی
پارسی داناست شده است.

یه چی بگم چقدر پان ترکیسم ها آدم دروغگویی بدون تحقیق مثلا مثل رهبر شل مغزشان آتاتورک که می گوید در زمان هنوز قدیمی ترین دنیا یعنی تمدن شهر آراتا یا اَرت کشف نشد البته من بطق یونسکو گفتم قدیمی ترین سومری
...
[مشاهده متن کامل]
این دید این تمدن قدیمی گفت اینا ترک هستند بعد خودشان گفتند این طور نیست هنوز این جماعت بدو ن تحقیق هنوز حرف خودشان می زند مثل واژه یاس یک واژه کهن پارسی رو غیر ایرانی دیدن خیلی خیلی بی انصافی است. تمام

ریشه اصلی واژه یاس از واژه تاس هست تاس :ظرف آب حمام
تاس/طاس: این واژه فارسی است و طبعاً املای آن بایستی تاس باشد. اما در متون قدیم غالباً به صورت معرب آن طاس آمده است. البته هر دو صورت صحیح است ولی امروزه بهتر است که به صورت تاس نوشته شود.
...
[مشاهده متن کامل]

( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۹۸.
منبع. https://fa. m. wikipedia. org/wiki/غلط_ننویسیم
منبع. https://en. m. wiktionary. org/wiki/باش

واژه یاس کاملا پارسی است. چون در ترکی می شود اوت این واژه یعنی یاس صد درصد پارسی است
یاس خواننده توانمند ایران
و موسیقی جدیدش بنام بیم است و ۱۲ دقیقه است
یاس از ماده ابلاس در اصل به معنی اندوهی است که از شدت ناراحتی به انسان دست می دهد ، و از آنجا که چنین اندوهی انسان را به سکوت دعوت می کند ماده ابلاس به معنی سکوت و بازماندن از جواب نیز به کار رفته ، و از آنجا که در شدائد سخت ، انسان از نجات خود مایوس می شود ، این ماده در مورد یاس نیز به کار رفته است .
...
[مشاهده متن کامل]

یأس عبارت از حالتی است که یقین کنی آن چیزی که امید و انتظارش ‍ را داری تحقق نخواهد یافت ، و نقیض این حالت را ( رجأ: امید ) گویند. ( ترجمه تفسیر المیزان )

یاس در ترکی معنی سوگواری و عزا دارد
[ترکی] لغت نامه دهخدا ؛؛ سوگواری ماتم و عزا به ترکی
لغت نامه دهخدا
یاس . ( ترکی ، اِ ) عزا. ماتم . تعزیه . سوک .
- یاس گرفتن ؛ مجلس ختم منعقد ساختن . ( یادداشت مرحوم دهخدا ) .
یاس در عربی =نا امیدی
یاس در ترکی = سوک
یاس در فارسی= گل
یاس در ترکی یعنی عزا و نا امیدی
رجوع شود به یاساق در یند آخر توضیح داده
یاس یه چیزیه، یأس یه چیز دیگه
چرا قاطی پاتی نوشتین!!!
امید :::نا امیدی
لقب رپر ایرانی ( یاسر بختیاری )
یاس : یاس گلی زینتی با رنگهای سفید، زرد، سرخ و بنفش و بسیار خوشبو، یاس گل منسوب به حضرت زهرا ( س ) .
یاس قشنگه
اما شما میتونید از اسم های
یسنا
یارا
یحییی
یونا
استفاده کنید

میخوام ترانه ای یاس من، ، ، کوروس روبه زبان عربی برای دوست عربم بفرستم
سرخوردگی
وازدگی
( از نثر آل احمد )
یاس یعنی =نا امیدی ، دلسردی
از اونجایی که میگن آیه ی یاس یعنی آیه نا امیدی و دلسردی
🤓
👐

یأس به معنای ناامیدی؛ و یاس، همون گل ناز و خوشبوعه و لقب حضرت زهرا ( س ) .
لطفا اینقدر نگید ناامیدی و دلسردی !
یاس دلسردی، ناامیدی
یاس
یه نوع گل خوشبو و زیبا

اسم دخترانه.
لقب یاسر بختیاری خواننده کشورمون که در سبک رپ فعالیت میکنه
ناامید شدن از چیزی
خواننده، ترانه سرا، یه فرد با اهنگ ها و صدای دوست داشتنی
وی هیچ آلبوم رسمی ای منتشر نساخته ولی وعده هایی راجع به انتشار اولین آلبوم کوتاه ( EP ) در سال 1399 داده است.
هواداران یاس، به او لقب برکت رپفارس را داده اند.
دوستان توجه داشته باشید که اونی که به معنای نا امیدیه یأسه که از هم خانواده هاش هم میشه به مأیوس اشاره کرد. ولی یاس معنای همون گل کوچولو و خوش بو هست
بی مرادی، حرمان، دلسردی، دلشکستگی، سرخوردگی، ناامیدی، ناکامی، نامرادی، نومیدی
نا امیدی و دلسردی
فروریزی
منم اسمم یاسه اما همیشه نا امید ام و اندوهگین
به نظرم کلمات بیشتری بذارید الان من نوشتم یاءس رو نوشتم هیچ معنی بال نیورده معنی یاس میشه : ناامیدی
اسم من یاس و به معنی گل خوش بو به رنگ سفید و من به اسم خودم مینازم چون بابام انتخابش کرد
یاس یعنی یک گل خوش عطر و داراى گلبرگ هاى سفید است .
یاس:گلی خوشبو و زیبا

سمن
در زبان ترکی به معنای اندوه، غم و یا مجلس عزای از دست دادن فردی را گویند

یاس به معنای گل یاس است
یاس یعنی گل سفیدوکوچک خوشبو
نام قومی آریایی و از آلان ها
در رومانی. مجارستان
در شهر یاس و یاشی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٥٩)