گیو

گیو احتمالاً چهره ای تاریخی در دوران اشکانیان بوده است که برخلاف داستان های سنتی، پدر گودرز دوم اشکانی بوده است که در نیمه های سده نخست میلادی به همراه وردان اشکانی بر تخت شاهی اشکانیان نشسته بوده است.

گریه اش میگیرد ولی شکر خدا خود مقبره در محوطه شهرداری که متصل بباغ ملی است واقع شده و این از باطن آن ابر پهلوان ناکام است و سبزواری ها بهای گزافی برای عشق به وطن و اسطوره های ملی خود پرداخت کرده اند یکبار حمزه ابن آذرک لعنتی تمام جنس ذکور ( نر ) از کودک و مردان سالخورده همه را قتل عام کرد و فقد مردانی که در سفر بودند زنده مانند منبع تاریخ بیهق نوشته ابوالحسن ابن زید بیهقی معروف به ابن فندوق ششتمدی و بار دیگر بخت النصر و بار دیگر تیمورلنگ گورکانی و نام سنگ سفید را او روی دژ سپید گذاشت و اگر جاده قدیم میان آباد قدیم که وقتی شهر و بعد شهرستان شد نام ( اسفراین ) را باو دادند خلاصه جاده قدیم اسفراین که اکنون جاده طبس شده است دژ سپید را باز کرد واکنون به آن سنگ سفید میگویند وملانقطی های مکتبی آنزمان برای ما حتی برای رضاشاه سرخر شده اند و تمام روستاهای کهن ما را با حروف عربی نوشته اند حال واژه سپید را اکثرمردم سفیدمیگویند ولی روستاهایی است که حتی یکنفر بومی نامش را در محل عربی نخوانده ولی مامور ثبت احوال وزارت کشور در زمان رضاشاه که دم از پارسی می زد همه را با حروف عربی بر خلاف زبان محاوره و تلفظ مردم عربی نوشته اند مانند چیرگ را طرزق ورباط گز را رباط جز خسروگرد را خسروجرد بنگن را بنقنالی آخر

بالا نوشته اند مجبور شدم تشریح کنم اولا آن گی است که در محاورات لهجه محلی به آن اتلاق شده و ه مختومه تبدیل به ی شده است دوما در نام گیو باید واو مختومه حتما از مخرج حلقوم ادا شود و درست مانند دیو بیو کیو صدای واو که خودش یکی از شش مصوت پارسی است صوت واو شنیده شود

به معنای مدفوع هست �گُه، عَن�
وقتی او به آن اضافه میشود تبدیل به {صفت} می شود ( giu )
و به معنای : کسی که بوی بد مدفوع میدهد ، کسی که اکثر اوقات بوی بد مدفوع میدهد و یا عادت به خرابکاری در لباس خود را دارد. به آدم بی عرضه و بی خاصیت هم گویند
پ. ن: این کلمه در همه نقاط استان استفاده نمیشود، توسط جوانان استفاده میشود، استفاده همگانی ندارد و بیشتر اوقات جنبه طعنه و طنز دارد.