باشد ستاره در شب تاریک رهنما
شد زیر زلف رهزن من گوشواره اش.
صائب ( از آنندراج ).
قربان آن بناگوش و آن برق گوشواره با هم چه خوش نماید این صبح و آن ستاره.
کلیم ( از آنندراج ).
- گوشواره فلک ؛ ماه نو. ( برهان ) ( رشیدی ) ( مجموعه مترادفات ص 373 ). رجوع به گوشوار فلک در ذیل گوشوار شود.- امثال :
گوش باشد گوشواره بسیار است . ( امثال و حکم ج 3 ص 1331 ).
گوشواره عزیز است گوش عزیزتر است . ( امثال و حکم ج 3 ص 1333 ).
|| به اصطلاح اهل دفتر، وسط عرض ورق دفتر است که عقد میزان آنجا نویسند. ( غیاث ). به اصطلاح میرزایان دفتر وسط عرض فرد دفتر که عقد میزان در آن نویسند. ( فرهنگ نظام ). به اصطلاح سیاق ، آنجای از وسط فرد که عقد میزان در آنجا نویسند. || خلاصه حساب. || مجموع و حاصل. || مقدار زیاد. ( ناظم الاطباء ). || به اصطلاح شعرا مطلع که بعد مقطع آرند. ( غیاث ) ( از آنندراج ). پس گوشواره مطلع دوم باشد. ( چراغ هدایت ) :
طغرا در آخر غزل آورد مطلعی
کان گوشواره طرز سخن دانی منست.
طغرا ( از فرهنگ نظام ).
در این غزل چو به از گوشواره بیتی نیست من از نیابت طغرا گهر نثارکنم .
ملاطغرا ( از آنندراج ) ( چراغ هدایت ).
|| دوچوب از تخت که تختها بر آن به میخها محکم کنند چنانکه گویند گوشواره عرش. ( فرهنگ چراغ هدایت ).بیشتر بخوانید ...