گوران
فرهنگ اسم ها
معنی: نام یکی از طوایف کرد
برچسب ها: اسم، اسم با گ، اسم پسر، اسم کردی
لغت نامه دهخدا
گوران. ( اِخ ) نام سرزمینی است. ( فهرست ولف ) :
وز آن دورتر آرش رزم سوز
چو گوران شه آن گرد لشکرفروز.
( شاهنامه چ بروخیم ج 5 ص 1279 ).
گوران. ( اِخ ) یکی از ایلات کرد ساکن کرمانشاه. ( از جغرافیای سیاسی کیهان ص 57 ). مؤلف تاریخ کرد آرد: در قرن بیستم تحقیق محققان به اینجا رسید که در میان اکراد یک طبقه ایرانی دیگر هم هست به اسم گوران زازا که غیر از کرد هستند. همه این طوایف چه ایرانی چه بومی قدیم چه سایر نژادها در زیر موج مهاجمین اکراد ایرانی فرورفته و استقلال نژادی رااز دست داده همه کرد و ایرانی شده اند. ( تاریخ کرد ص 98 ). این طایفه پیرو آیین علی اللهی هستند. ( همان کتاب ص 122 ). این ایل دارای 6000 خانوار است : قلخانی 2000 خانوار، تفنگچی 1000 خانوار، جاف 1000 خانوار، گهواره 5000 خانوار، نیریژی 500 خانوار، بیونانی 500 خانوار. زندگانی اینان از استخراج معادن بیشمار مخصوصاً زغال سنگ و زراعت توتون میگذرد. ( یادداشت مؤلف ).
گوران. ( اِخ ) قصبه ای است از دهستان بالا از بخش طالقان شهرستان تهران که در 6 هزارگزی جنوب خاوری شهرک و یکهزارگزی راه مالرو عمومی واقع شده است. هوای آن سرد و سکنه آن 1452 تن است. آب آن از دره آورازان و شاهرود تأمین میشود. محصول آن غلات ، یونجه ، اسپرس ، ارزن ، عسل ،گردو و میوه جات. شغل اهالی زراعت است و عده ای برای تأمین معاش به تهران و مازندران میروند. صنایع دستی زنان کرباس و گلیم و جاجیم بافی است. دبستان دارد. راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).
گوران. ( اِخ ) دهی است از دهستان سجاس رود بخش قیدار شهرستان زنجان واقع در 26 هزارگزی شمال باختری قیدار و 8 هزارگزی راه عمومی. کوهستانی و سردسیر است و 376 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه سار تأمین میشود. محصول آن غلات و میوه جات و شغل اهالی زراعت و قالیچه بافی و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).
گوران. ( اِخ ) یکی از بخشهای مهم شهرستان شاه آباد. این بخش در شمال باختری شهرستان و شمال بخش کرند واقع شده و مشخصات جغرافیایی آن به شرح زیر است :
حدود: از طرف شمال به دهستانهای سنجابی ، ولدبیگی ، باباخانی ، از خاور به دهستانهای سنجابی ، باوندپور، حومه شاه آباد و از جنوب و باختر به بخش کرند و پشت تنگ ذهاب محدود است. موقع طبیعی : منطقه ای است کوهستانی و محصور به کوههای مرتفع به طوری که راههای خروجی از دهستان جز معبر رودخانه زمکان عموماً از گردنه ها میگذرد. رودخانه زمکان در وسط دهستان جاری و اکثر قراء آن در طول دره رودخانه مذکور و شعب آن واقع شده است. دامنه ارتفاعات جنوبی دهستان جنگل کوتاهی است که اشجار آن اکثر بلوط و کمتر مازوگویج است. آب وهوای دهستان به طورکلی سردسیر ولی هوای قرائی که در سینه ارتفاعات واقع شده اند، سردتر از هوای قراء مجاور رودخانه میباشد. ارتفاعات : کوه مهم و مرتفع دالاهو در سرتاسر جنوب دهستان واقع و خطالرأس آن ، حد طبیعی این دهستان با دهستان بیونیج بخش کرند میباشد. بلندترین قله های این کوه از شمال باختری به جنوب خاوری عبارتند از: قله شاهان واقع در جنوب مراتع پالان به ارتفاع 2562 و قله آفتابی برز در جنوب زیارتگاه خوبیار به ارتفاع 2455 و قله گله زرد هفت چشمه در جنوب آبادی براوند به ارتفاع 2207 و قله صیادان به ارتفاع 2176 گز. از قله صیادان به بعدکوه دالاهو کاسته می شود و بالاخره به وسیله رودخانه ٔزمکان قطع میگردد. امتداد کوه مذکور بعد از رودخانه مجدداً مرتفع شده تا گردنه پنج سوار که راه فرعی گهواره به شاه آباد از آن منتهی میشود، منتهی ارتفاع آن چندان نیست و قلل مشخصی ندارد. از گردنه پنج سوار در جهت شمال منحرف و با قوس محسوس به قله باریکه و گردنه امیرخان و قله قاضی و گردنه بیگلر منتهی میگردد. از گردنه مذکور به بعد به تدریج به ارتفاع افزوده شده در شمال دهستان به کوه بنی گز مشهور است. چنانکه ذکر شد کوههای مذکور از طرف جنوب خاوری و شمال این دهستان را احاطه نموده است. ارتفاع گردنه پنج سواره 1800، قله کوه باریکه 2320، گردنه امیرخان 1915،قله قلعه قاضی 2460، گردنه بیگلر 1558 و قله بنی گز واقع در شمال آبادی باباکوسه 2287 گز است. ارتفاع قصبه گهواره از سطح دریا 1464 گز است که 52 گز از شهر کرمانشاه مرتفعتر است. رودخانه : رودخانه مهم دهستان که در وسط دهستان جاری است و کلیه مجاری میاه سیلابی به آن محلق میشود و از دره بیونیج سرچشمه میگیرد در 1000 گزی علیای آبادی توت شامی آب آن زیاد شده آبادیهای توت شامی ، گوراجوب ها، صفرشاه و قصبه گهواره و سایر قراء واقع در طول خود را مشروب میکند و در پائین آبادی بکربیگ از دهستان خارج می شود و وارد دهستان باباجانی می گردد. از شعب متعددی که از ارتفاعات جنوبی و خاوری و شمالی دهستان به این رود محلق میشونددو رشته آن همیشه دارای آب و قابل ذکر می باشد و بقیه در فصل بهار و باران دارای آب هستند و سایر ایام خشک رودی بیش نیستند. آن دو شعبه عبارتند از: 1- رودخانه برشاه که سرچشمه آن از سینه کوه آفتابی برز و چشمه جویبار است ، در طول خود چندین آبادی را مشروب می کند و در بالای آبادی عزیزخان کاکا به رودخانه زمکان می ریزد. 2- رودخانه چم شاهمار که از آبادی سرتختگاه سرچشمه گرفته ، پس از مشروب نمودن چند قریه مجاور خود آن هم در حدود آبادی عزیزخان کاکا به رودخانه زمکان میریزد. آب مزروعی و مشروب دهستان از زه آب رودخانه های مذکور و چشمه سارهای متعدد تأمین میشود. محصول عمده دهستان غلات ، حبوب ، لبنیات و توتون است. توتون قصبه گهواره و قراء گوراجوبها، توت شامی ، صفرشاه و سیاهانه در کرمانشاه و کردستان به خوبی مشهور است. دهستان گوران از 13 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن در حدود 18هزار تن است و مرکز دهستان قصبه گهواره و قراء مهم آن به شرح زیر است : توت شامی ، گوراجوب ، گورگاورز، چقابورکاکی ، بیرقوند و جاماسب. در ازمنه قدیم هشت تیره زیر در این دهستان سکونت داشته اند:1- گهواره. 2- قلخانی اسپری. 3- قلخانی بهرامی. 4- تفنگچی. 5- طایشه ای. 6- دانیالی. 7- بی بیان. 8- نیریژی ، ولی امروز از 3 طایفه طایشه ای ، بی بیان و نیریژی عده قابل ملاحظه ای وجود ندارد و در نتیجه اختلاف با سایر تیره ها متواری و حتی قسمتی به کشور عراق مهاجرت نموده اند. در حال حاضر تیره های زیر در این دهستان ساکن میباشند ( صورت زیر تعداد قراء، سکنه ، خانوار و نفر را به طور تقریب و نزدیک به تحقیق نشان میدهد ):بیشتر بخوانید ...
فرهنگ فارسی
دهیست از دهستان زنجان بخش بافت شهرستان سیرجان واقع در ۱۲ هزار گزی خاور بافت سر راه فرعی زنجان به بافت .
گویش مازنی
دانشنامه عمومی
گوران (استان آمور). گوران ( به لاتین: Guran ) یک منطقهٔ مسکونی در روسیه است که در استان آمور واقع شده است. [ ۱]
wiki: گوران (استان آمور)
گوران (طالقان). گوران، روستایی از توابع بخش بالاطالقان شهرستان طالقان در استان البرز است. این روستا از سمت شمال با روستای سَفَچخانی از سمت شرق با روستای نِساء از سمت جنوب با روستای گِلیَرد و از سمت غرب با روستای وِشته همجوار است. [ ۱] همچنین گوران مرکز دهستان کناررود، متشکل از مزارع، روستاها و مکان های گوران، گِلیَرد، خودکاوَند، اَورازان، وشته، سَفَچخانی، مَنگُلان، حصیران، کَرود، اَوانَک، محسن آباد، بُزَج، سُکران، سُکران چال، نَویزَک، جَزَن، حسنجون، جَزینان، سیدآباد، خُسبان، هَرَنج و پُرده سَر است. شهرستان طالقان به نقشه تقسیمات کشوری اضافه شد.
مردم روستای گوران به زبان تاتی سخن می رانند. [ ۲]
مردم روستای گوران به زبان تاتی سخن می رانند. [ ۲]
wiki: گوران (طالقان)
گوران (قشم). گوران، روستایی در دهستان صلخ بخش حرا شهرستان قشم در استان هرمزگان ایران است.
برخی معتقدند نام گوران از کلمه گبران آماده که به احتمال زیاد این منطقه در گذشته محل سکونت زرتشتیان بوده است.
روستای گوران اولین مرکز ساخت لنج چوبی و مهد لنج سازی و دریانوردی قشم که تا به حال هویت سنتی خودش را حفظ کرده است و این روستا از بزرگ ترین مراکز تولید و ساخت لنج های سنتی در ایران به شمار می آید که از دیرباز تاکنون مورد توجه ملوانان هندوستان، آسیای میانه و کشورهای حاشیه خلیج فارس که با لنج های بادبانی خود جهت تجارت و بیشتر برای تعمیرات لنج در این بندر پهلو می گرفتند.
حقیقتاً باید روستای گوران را دروازه ورود به تاریخ دریانوردی خلیج فارس دانست چرا که ساخت لنج های چوبی به روش قدیمی و سنتی توسط نجاران بومی فارغ از سیستم های اولیه یا نوین نقشه کشی به صورت ذهنی در کارگاه های لنج سازی در حال انجام بوده و هم اکنون نیز هست، عمر صنعت لنج سازی در این روستا به بیش از یکصد سال می رسد.
سد گوران سد گوران در ۸۰ کیلومتری شهر قشم و در منتهی الیه غربی جنگل حرا قرار دارد؛ عملیات احداث هر بخش از سد گوران مربوط به یک دوره تاریخی است. این سد را در دورهٔ پهلوی ساخته اند اما کارشناسان و باستان شناسان تاریخی، نخستین پی ریزی آن را با دوره هخامنشیان و تاج سد را با دورهٔ ساسانیان مرتبط می دانند.
سد گوران به عنوان مهم ترین منبع ذخیره آب در جزیره به شمار می رود که نهایتاً در اسفند ۱۳۷۹ با شمارهٔ ثبت ۳۰۵۷ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۱٬۵۲۶ نفر ( ۴۰۱ خانوار ) بوده است. [ ۱]
برخی معتقدند نام گوران از کلمه گبران آماده که به احتمال زیاد این منطقه در گذشته محل سکونت زرتشتیان بوده است.
روستای گوران اولین مرکز ساخت لنج چوبی و مهد لنج سازی و دریانوردی قشم که تا به حال هویت سنتی خودش را حفظ کرده است و این روستا از بزرگ ترین مراکز تولید و ساخت لنج های سنتی در ایران به شمار می آید که از دیرباز تاکنون مورد توجه ملوانان هندوستان، آسیای میانه و کشورهای حاشیه خلیج فارس که با لنج های بادبانی خود جهت تجارت و بیشتر برای تعمیرات لنج در این بندر پهلو می گرفتند.
حقیقتاً باید روستای گوران را دروازه ورود به تاریخ دریانوردی خلیج فارس دانست چرا که ساخت لنج های چوبی به روش قدیمی و سنتی توسط نجاران بومی فارغ از سیستم های اولیه یا نوین نقشه کشی به صورت ذهنی در کارگاه های لنج سازی در حال انجام بوده و هم اکنون نیز هست، عمر صنعت لنج سازی در این روستا به بیش از یکصد سال می رسد.
سد گوران سد گوران در ۸۰ کیلومتری شهر قشم و در منتهی الیه غربی جنگل حرا قرار دارد؛ عملیات احداث هر بخش از سد گوران مربوط به یک دوره تاریخی است. این سد را در دورهٔ پهلوی ساخته اند اما کارشناسان و باستان شناسان تاریخی، نخستین پی ریزی آن را با دوره هخامنشیان و تاج سد را با دورهٔ ساسانیان مرتبط می دانند.
سد گوران به عنوان مهم ترین منبع ذخیره آب در جزیره به شمار می رود که نهایتاً در اسفند ۱۳۷۹ با شمارهٔ ثبت ۳۰۵۷ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۱٬۵۲۶ نفر ( ۴۰۱ خانوار ) بوده است. [ ۱]
wiki: گوران (قشم)
گوران (منطقه). گوران نام منطقه ای است که حدود امروزی آن به بخشی از غرب استان کرمانشاه محدود می شود. مرزهای منطقۀ گوران در دوره های مختلف تاریخی متغیر بوده است. در دوران کنونی اگرچه نام گوران به طور رسمی تنها به دهستان گورانی در شهرستان دالاهو گفته می شود اما کاربرد غیر رسمی آن در میان مردم تقریباً کل شهرستان دالاهو و حتی مناطق همجوار آن را در بر می گیرد. سرزمین تاریخی گوران بسیار وسیع تر از گوران کنونی است و آن را نباید با دهستان کنونی گوران و ایل گوران یا مردم گوران یکی دانست.
شهاب الدین احمد العمری که در نیمۀ نخست سدۀ ۱۴ میلادی می زیسته، از سرزمینی به نام گوران یاد کرده و حدود آن را از همدان تا شارزور دانسته است. [ ۱] وی می نویسد:
«در کوهستان های همدان و شارزور، شخص به ملت کردی برمی خورد به نام گوران که مردمی نیرومند و جنگجو و مرکب از جنگجویان و دهقانان هستند. »[ ۲]
مؤلف تاریخ مسعودی واژۀ گوران را برای اشاره به سرتاسر بخش های جنوبی کردستان از شهرزور در استان سلیمانیۀ کردستان عراق تا همدان در ایران به کار برده است و می نویسد:
«همۀ پهنه از شهرزور تا همدان، زیستگاه قبیلۀ گوران ( الگورانیه ) است که از سپاهیان و غله کاران پدید آمده است. »[ ۲]
دکتر توفیق وهبی نیز در این زمینه می نویسد:
«باشندگان آنجا دارای پیدایش گورانی یگانه ای هستند. ( کلّهم گورانیه الاصل ) »[ ۲]
شرف خان بدلیسی از گوران به عنوان یکی از چهار تیرۀ اصلی کردها یاد کرده است. [ ۳] اما علاوه بر این او واژۀ گوران را در کاربردی جغرافیایی برای اشاره به سرزمینی حدفاصل لرستان و اردلان به کار برده است که ایلات سیاه منصور، چگنی و زنگنه از آنجا برخاسته اند. [ ۴] [ ۵]
هورامان یکی از قدیمی ترین جا های است کە ایل گوران در ان زندگی می کنند. کە مردم هورامانات با یکی از گویش گوران یعنی هورامی سخن می گویند.
امروز در تقسیمات اداری ایران، منطقه ای با عنوان دهستان گورانی به مرکزیت شهر گهواره وجود دارد. دهستان گورانی در شمال کرند و شرق دهستان سنجابی واقع از شمال به ثلاث باباجانی و از غرب به قلخانی و بیونیج محدود است. [ ۱] در دوران کنونی اگرچه نام گوران به طور رسمی تنها به دهستان گورانی در شهرستان دالاهو گفته می شود اما کاربرد غیر رسمی آن در میان مردم تقریباً کل شهرستان دالاهو و حتی مناطق همجوار آن را در بر می گیرد. شهر گهواره مهم ترین کانون شهری ایل گوران محسوب می شود، [ ۶] اما شهر کرند که خارج از دهستان گوران قرار دارد و مناطق مجاور این شهرها از قبیل بیونیج نیز جزو گوران به شمار می آید. آگوپف گوران کنونی را به جای مانده از سرزمین بزرگتر گوران در قدیم دانسته که به مرور کوچک تر شده است. [ ۵]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفشهاب الدین احمد العمری که در نیمۀ نخست سدۀ ۱۴ میلادی می زیسته، از سرزمینی به نام گوران یاد کرده و حدود آن را از همدان تا شارزور دانسته است. [ ۱] وی می نویسد:
«در کوهستان های همدان و شارزور، شخص به ملت کردی برمی خورد به نام گوران که مردمی نیرومند و جنگجو و مرکب از جنگجویان و دهقانان هستند. »[ ۲]
مؤلف تاریخ مسعودی واژۀ گوران را برای اشاره به سرتاسر بخش های جنوبی کردستان از شهرزور در استان سلیمانیۀ کردستان عراق تا همدان در ایران به کار برده است و می نویسد:
«همۀ پهنه از شهرزور تا همدان، زیستگاه قبیلۀ گوران ( الگورانیه ) است که از سپاهیان و غله کاران پدید آمده است. »[ ۲]
دکتر توفیق وهبی نیز در این زمینه می نویسد:
«باشندگان آنجا دارای پیدایش گورانی یگانه ای هستند. ( کلّهم گورانیه الاصل ) »[ ۲]
شرف خان بدلیسی از گوران به عنوان یکی از چهار تیرۀ اصلی کردها یاد کرده است. [ ۳] اما علاوه بر این او واژۀ گوران را در کاربردی جغرافیایی برای اشاره به سرزمینی حدفاصل لرستان و اردلان به کار برده است که ایلات سیاه منصور، چگنی و زنگنه از آنجا برخاسته اند. [ ۴] [ ۵]
هورامان یکی از قدیمی ترین جا های است کە ایل گوران در ان زندگی می کنند. کە مردم هورامانات با یکی از گویش گوران یعنی هورامی سخن می گویند.
امروز در تقسیمات اداری ایران، منطقه ای با عنوان دهستان گورانی به مرکزیت شهر گهواره وجود دارد. دهستان گورانی در شمال کرند و شرق دهستان سنجابی واقع از شمال به ثلاث باباجانی و از غرب به قلخانی و بیونیج محدود است. [ ۱] در دوران کنونی اگرچه نام گوران به طور رسمی تنها به دهستان گورانی در شهرستان دالاهو گفته می شود اما کاربرد غیر رسمی آن در میان مردم تقریباً کل شهرستان دالاهو و حتی مناطق همجوار آن را در بر می گیرد. شهر گهواره مهم ترین کانون شهری ایل گوران محسوب می شود، [ ۶] اما شهر کرند که خارج از دهستان گوران قرار دارد و مناطق مجاور این شهرها از قبیل بیونیج نیز جزو گوران به شمار می آید. آگوپف گوران کنونی را به جای مانده از سرزمین بزرگتر گوران در قدیم دانسته که به مرور کوچک تر شده است. [ ۵]
wiki: گوران (منطقه)
دانشنامه آزاد فارسی
از طوایف کرد کرمانشاه، عمدتاً ساکن دهستان گوران و دیگر مناطق کردستان نظیر سنندج و اورامان، مرکب از تیره هایی چون تفنگچی، جاف، گهواره، قلخانی، نیریژی. اکثر گوران ها بر مذهب اهل حق اند و بقیه مذهب شیعه و شافعی دارند و در مناطق دیگر به ویژه شهر ایلخچی در آذربایجان شرقی پراکنده اند. روستای گهواره، مرکز گوران و خان نشین اصلی آن است. اغلب گوران ها تا اواسط دورۀ ناصرالدین شاه قاجار، چادرنشین و دامدار بودند، اما پس از آن تعداد چادرنشینان گوران به ۴۷۰ خانوار رسید. سردسیر اینان در دالاهو، شاهمار، کنار رودخانۀ زیمکان و نقاط دیگر و گرمسیر آنان عمدتاً در ذهاب و نواحی مختلف آن است. رودخانۀ معروف ریجاب از میان اراضی گوران ها می گذرد و بعضی مزارات مقدس اهل حق، ازجمله بابا یادگار، حضرت بهلول و قلندربگ، در منطقۀ گوران ها واقع است. حکومت ایل گوران در دو ـ سه قرن گذشته با خاندان ملک یاسم خان یا سلیمان گوران بود. حکومت اینان با نشیب و فرازهایی تا انقراض قاجاریه دوام یافت. غلام علی خان سالار منصور، پسر حسین خان سردار معظم، که از ۱۳۳۶ق جانشین پدر شد، از آخرین آن هاست. گوران ها در بنیچه بندی نظامی دورۀ قاجاریه، هشت دسته سرباز، موسوم به گوران قلعه زنجیری، در اختیار دولت قرار دادند. این دسته ها از هشت طایفۀ بزرگ گوران برگزیده شد و فرماندهی آن ها نیز با سرکردگان (سلطان) همان طوایف بود. اقتدار تدریجی سلاطین گوران سبب کاهش قدرت و نفوذ حاکمان موروثی و قدرت و اعتبار ایل گوران شد و بسیاری از گوران ها برای حفظ خود از تعدیات ایلات و طوایف همسایه، ناگزیر به نقاط دیگر رفتند و یا به ایلات دیگر پیوستند. در این دوره، قلخانی ها و نیریژی ها از همه قدرتمندتر بودند.
wikijoo: گوران
پیشنهاد کاربران
گوران برای ترکاست
اجداد من که اهل ماکو و ترک بودند گوران بودند
حالا فردی از کرد ها با انتشار کتاب میخواهد این دین رو برای خودشون کنه، خجالت آوره
اجداد من که اهل ماکو و ترک بودند گوران بودند
حالا فردی از کرد ها با انتشار کتاب میخواهد این دین رو برای خودشون کنه، خجالت آوره
یعنی ترک ولر کم بود ترک که سزح فهمش رو عالم میدونه لرم که تو فضاس. لک عزیز تو خود کوردی گوران یکی از چهار شاخه کوردیه که لکی هوارمی کلهری لری و. . . زیرمجموعه گوران هستن . تو که میگی گورانی یا هورامی با
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
لکی یکیه همون گورانی وهورامیم با سورانی یکیه . در تمام گویش کوردی کلمات مشترکه لهجه ها فرق داره کورد سوران میگه ماسی نمری گیان خاص جوان کراس شاوال قوران سربرزی بژی کور خویشک منال مچم ولات جل وبرگ و. . . . کورد لک هم همینطور نود درصد واژگان لکی کوردیه . چ کلهر چ گوران چ هورام چ فیلی چ ملکشاهی چ شوهان همه با افتخار میگیم کورویم مشکل اینجا فقط لکان خصوصا لکای لرستان که اسمیله شدن . تمام منابع تاریخی میگن ماد کورده . گوتی کورده کاسی بخشی از گوتی ها بودن یعنی تو کاسی هم باشی کوردی 😏دین ایزدی ها دین سومریه کورد یعنی خود تاریخ . دیگه پیش قاضی وملق بازی
یعنی هر جا مطلبی مربوط به کوردها باشه، فورا لرها آماده حمله و دست درازی هستند.
برادر من! به وضوح در تاریخ گزیده حمداله مستوفی و مجمع الانساب شبانکاره ای و معینی نطنزی به کورد بودن لرها اشاره شده ( معینی نطنزی به اشتباه عرب خوانده ) و حتی سردار اسعد بختیاری نیز در کتاب تاریخ بختیاری ها، این مطلب رو کاملا توضیح داده. دیگه حرفها چه معنی میده؟!!!
... [مشاهده متن کامل]
برادر من! به وضوح در تاریخ گزیده حمداله مستوفی و مجمع الانساب شبانکاره ای و معینی نطنزی به کورد بودن لرها اشاره شده ( معینی نطنزی به اشتباه عرب خوانده ) و حتی سردار اسعد بختیاری نیز در کتاب تاریخ بختیاری ها، این مطلب رو کاملا توضیح داده. دیگه حرفها چه معنی میده؟!!!
... [مشاهده متن کامل]
گوران عربی شده خاندان کارن میباشد
گوران در اصل عربی شده خاندان کارن که جز بزرگترین خاندانهای اصیل ایرانی محسوب می شود بسیاری از ایلات لر لک و کورد از این خاندان هستند از کاسی ها و قبایل ماد می باشند
باسلام
نظرات تمام دوستان رو خوندم
عده ای گوران رو لر لرستانی فرض کردند
عده ای لربختیاری
عده ای لر لک زبان
عده ای کرد
بایستی خدمت دوستان عرض کنم که نظر همه دوستان هم درست بود وهم اشتباه
... [مشاهده متن کامل]
چون طایفه گوران درمیان همه این دستجات وجودداره
اما به لحاظ تاریخی واقعیت چیز دیگری حکایت می کند
درزمان بهرام گور عده ای از مردمان هندوستان به ایران کوچانده شدند که عمدتآدرغرب ایران از لرستان تا کردستان وکرمانشاه و شمال عراق دراقلیم کردستان عراق امروزی ساکن شدند
گورون یا گوران نام شهری در استان کشمیر تحت کنترل هندوستان هست وبه ساکنین اونجا گورانی یا گورونی گفته میشه
این عده از مردمان در میان بختیاری ودرمیان لرهای لرستان و کردستان درطی زمان جابجاشده اند
البته دستجات زیادی از این هندی ها درزمان بهرام گور به ایران میان
مانند:
۱ طایفه کلیلا در میان کردها. . . . . نام شهری در استان راجستان هندوستان وبه ساکنین آن کلیلایی گفته میشه
۲طایفه خرات درکردستان. . . . . نام شهری در استان اوتارپرادش هندوستان !!
۳طایفه اردل یا اردلان. . . اردل نام شهری در استان مهاراشترا کشور هندوستان وبه ساکنان آنجا اردلانی گفته میشه!
جات . . . . . نام طایفه ای پرجمعیت درهندوپاکستان که به شمال عراق کوچانده شدندودرزمان محمدرضاشاه پهلوی عده ای ازاونها به ایران اومدند وبه کردهای جاف مشهورشدند
بوکان. . . نام یکی از پرجمعیت ترین طوایف هندی هست که در استان پنجاب زندگی میکنند که در قرن های گذشته در منطقه ای از آذربایجان غربی سکونت پیدامیکنند و نام اون منطقه نیز به همین نام طایفه خود یعنی بوکان شهرت پیدامیکنه وبعدها به شهرتبدیل میشه!
قادریا . . . . . نام شهری وطایفه ای درهندوستان که اکنون طایفه قادریا یادمون قادری در میان کردها!!
سوران. . . . نام شهری در استان اودریسای هندوستان وبه ساکنین اون سورانی گفته میشه ؛؛طایفه سورانی درمیان کردها!
حضرت فردوسی تعداد مهاجرین هندوستانی به ایران وشمال عراق رو۱۲هزارنفراعلام میکنه !!!
نظرات تمام دوستان رو خوندم
عده ای گوران رو لر لرستانی فرض کردند
عده ای لربختیاری
عده ای لر لک زبان
عده ای کرد
بایستی خدمت دوستان عرض کنم که نظر همه دوستان هم درست بود وهم اشتباه
... [مشاهده متن کامل]
چون طایفه گوران درمیان همه این دستجات وجودداره
اما به لحاظ تاریخی واقعیت چیز دیگری حکایت می کند
درزمان بهرام گور عده ای از مردمان هندوستان به ایران کوچانده شدند که عمدتآدرغرب ایران از لرستان تا کردستان وکرمانشاه و شمال عراق دراقلیم کردستان عراق امروزی ساکن شدند
گورون یا گوران نام شهری در استان کشمیر تحت کنترل هندوستان هست وبه ساکنین اونجا گورانی یا گورونی گفته میشه
این عده از مردمان در میان بختیاری ودرمیان لرهای لرستان و کردستان درطی زمان جابجاشده اند
البته دستجات زیادی از این هندی ها درزمان بهرام گور به ایران میان
مانند:
۱ طایفه کلیلا در میان کردها. . . . . نام شهری در استان راجستان هندوستان وبه ساکنین آن کلیلایی گفته میشه
۲طایفه خرات درکردستان. . . . . نام شهری در استان اوتارپرادش هندوستان !!
۳طایفه اردل یا اردلان. . . اردل نام شهری در استان مهاراشترا کشور هندوستان وبه ساکنان آنجا اردلانی گفته میشه!
جات . . . . . نام طایفه ای پرجمعیت درهندوپاکستان که به شمال عراق کوچانده شدندودرزمان محمدرضاشاه پهلوی عده ای ازاونها به ایران اومدند وبه کردهای جاف مشهورشدند
بوکان. . . نام یکی از پرجمعیت ترین طوایف هندی هست که در استان پنجاب زندگی میکنند که در قرن های گذشته در منطقه ای از آذربایجان غربی سکونت پیدامیکنند و نام اون منطقه نیز به همین نام طایفه خود یعنی بوکان شهرت پیدامیکنه وبعدها به شهرتبدیل میشه!
قادریا . . . . . نام شهری وطایفه ای درهندوستان که اکنون طایفه قادریا یادمون قادری در میان کردها!!
سوران. . . . نام شهری در استان اودریسای هندوستان وبه ساکنین اون سورانی گفته میشه ؛؛طایفه سورانی درمیان کردها!
حضرت فردوسی تعداد مهاجرین هندوستانی به ایران وشمال عراق رو۱۲هزارنفراعلام میکنه !!!
در کرد بودن گورانها که شکی نیست
لباس کردی و زبان کردی انها بر خیلی چیزها دلالت میکند
خود گورانها که خودشان را کرد خطاب میکنند نمیدانم این پانترکهای محاجر پرا فشار میخورند
بدبختهای بی هویت. . .
لباس کردی و زبان کردی انها بر خیلی چیزها دلالت میکند
خود گورانها که خودشان را کرد خطاب میکنند نمیدانم این پانترکهای محاجر پرا فشار میخورند
بدبختهای بی هویت. . .
گوران تا ابد کورد میماند و با تبلیغات پان عیرانیست های احمق از کورد جدا نمی شود کورد ایرانی نیست
گوران از لک جدا نیست
من شعر بالا رو خوندم کاملا لکی بود -
گوران و کلهر و فئلی و کرمانج و لک همه از یک ریشه واحد و تنومند هستند و این ایلات جدا از هم نیستند
زنده باد کردستان
زنده باد لکستان
من شعر بالا رو خوندم کاملا لکی بود -
گوران و کلهر و فئلی و کرمانج و لک همه از یک ریشه واحد و تنومند هستند و این ایلات جدا از هم نیستند
زنده باد کردستان
زنده باد لکستان
نظرات بی پایه و اساس
هرکس یه نظری میده برای خودش. . .
گوران درواقع به معنی شعر بوده و هنوز هم به گورانی لفظ شعری میگن.
اینکه یسری از دوستان میان میگن زبان آیین یارسان گوران بوده یه اشتباهه
زبان گورانی با دستور و اساس خاصی نداریم! بلکه همه این پیران و شاعران یارسانی که در انتهای شعر خودشون میگفتن هرچه گفتیم بر لفظ گوران بود یعنی به معنی لفظ شعری بوده!!!
... [مشاهده متن کامل]
توی خود منطقه ما هنوز به موره و هوره و تمام مجموعه های مختلف شعری میگیم گورونی که مشتق از گورانی و گوران هست!
زبان ادبیات مناطق گوران کنون با منطقه لک نشین در لرستان و کرمانشاه و همدان یکی بوده!!!
درواقع گوران های اصیل لک بودند اما اکراد مهاجم که خود متشکل از اقشار مختلف و اقوام متفاوتی بودن طیف قومی کردستان کنونی آذربایجان غربی کنونی و کرمانشاه و ایلام رو تغییر میدن. . .
ادبیات کردی با سه گویش مختلف معروفه. . .
یک:گورانی ( لکی )
دو:سورانی
سه:کرمانجی
بین سورانی و کرمانجی هم تفاوت ها هست اما خیلی کم اما بین گورانی و سورانی و کرمانجی آنچه که بنده درمورد ادبیات کلاسیکشون خوندم تفاوت های بسیاری داره و کلا روش شعر خوانی به اصطلاح مردم گوران مطابق با لکیست!
حتی ما در اشعار الماس خان لرستانی یکی از پیشگویان یارسانی ( لکستانی ) داریم که در نام بردن اقوام مهاجر و غیر بومی نامی از اکراد هم به میان میاره و منظور از اینه که این مردم اصل بومی نبودن
دقیقا در یک مصراع با نام ترک های مهاجر به میان میاد که طیف عظیمی از هموطنان آذری رو ترک کردند!
( لطفاً تصویر رو مشاهده کنید )
شاید برخی استناد به این بیت هارو قبول نکنند اما همه ما میدانیم آنچه زبان به اصطلاح گورانی از اول اسلام تا بحال داشته فاصله گرفته!
حتی طیفی از اکراد ( بنام اردلان ) که در کردستان حکمرانی کردند تحت تأثیر فرهنگ و زبان این به اصطلاح گوران ( لک ها ) بودند اما متاسفانه با ورود طیف های دیگر کرد به سرزمین ما لک ها باعث نابودی فرهنگ و زبان و طیف قومی منطقه شدند. . .
شاید برخی کرد ها قبول نکنن اما واقعیتیه که باید باور کنند.
حتی لباسشان کاملاً برگرفته از آشوریان است!
آنوقت جالب اینجاست که ادعا دارند ماد هستند و دشمن آشور
شما چگونه ماد هایی هستید که در ترکیه و سوریه و عراق ایران با زبان ها و فرهنگ های مختلف زندگی میکنین؟؟؟!!
مردم بیدار باشین که پروژه پانکردیسم آنقدر قوی تر از آنچه که فکر میکردیم بود. . .
پروژه ای که چندین قرن است پایه ریزی شده!!
پروژه که خودشان را از مهاجمین به بومیان مبدل کردند!
التماس میکنم یکبار هم شده بدون تعصبات قومی و هرچیز دیگه به این قضایا فکر کنید. . .
وقتی از ابعاد مختلف این قضیه رو ببینید خواهید دید که کرد قومی واحد نیست بلکه خود متشکل از اقوام مهاجم و غیر ایرانی است که تحت تأثیر فرهنگ ایران و ایرانی بودند!
ما بجز یونانیان و اعراب و ترکان و مغولان به اصطلاح اتحادیه قومی کرد هم داشته ایم که به سرزمینمان حمله کردند!!!!
کشتند!!!
اما در نهایت خود را اصیل ترین ایرانیان خواندند و گفتند نوادگان واقعی ماد ها هستند!!!
در صورتیکه پوشش و زبان و فرهنگ متفاوتی با یکدیگر ندارند!
شاید برخی هم سوال براشون پیش بیاد که لباس لک ها چیه؟!!
در واقع لباس ما شال و ستره است که قدیمی ترین ریشه اون میرسه به خدای کاشو ( خدای نگهبان و جد اول قوم کاسی ) ( عکس رو ببینید ) اما مردم ماد هم همین پوشش را داشتند!!!
این خودش نشان دهند اینه که ما مهاجرت آریایی نداشتیم بلکه همه بومی این خاک بودند. . .
لباس مرد مادی و کتیبه هارو ببینید که این مردم شال و ستره بر تن داشتند. . .
اما اینجا سوال پیش میاد که چرا لُر های جنوبی چنین پوشی رو دارند؟؟!!
یعنی هرچه گفتیم از باد معده بود؟!!
تمام عکس هایی که درباره پوشش ماد و کاسیان گذاشتیم مربوط به قسمت های شمالی منطقه ایلام و پارس ( فارس ) ( مناطق لر نشین کنونی ) بود. . .
لر های جنوبی خیلی فاصله با ما داشتند اما لباس های ما و اونا از هم تأثیر پذیرفته اونهم به دلیل مهاجرت های زیادی که رخ داده
اما ما لک ها بین اونها حل شدیم و از بین رفتیم اما اونل اثر کردن
اصلاً لر به منطقه همدان و لرستان کنونی هیچ ربطی نداشته بلکه اینان مهاجرانی بودن به این منطقه!
همون طور که در عکس ششم میبینید یک قلعه وجود داره که قلعهٔ نهاوند هستش. . .
یکی از مردان پوششی همچو چوقای بختیاری ( پوشش اصیل مردانه لری ) بر تن داره!!!
و در کوچ های متعدد مخصوصا تبعید لک ها در زمان قاجار مثل تبعید 8000هزار خانوار لک به ممسنی[کتاب LIFE AND MANNERS IN PERSIA BAY LADY SHEIL از لیدی شیل صفحه 399] {ترجمه عکس:ممسنی_ ۸۰۰۰ خانه و چادر لک. قبیله ای بدون قانون هستند. آنها در غرب کازرون زندگی میکنند. آنها یک قبیله قدرتمند بودند، اما اخیراً از قدرت آنها کاسته شده است. حدود بیست سال پیش پیکری از این ممسنی ها محاصره شدند، توسط نیرویی متشکل از نیروهای نظامی آذربایجان. بجای به دست این ترک ها افتادند، زنانی که گفته می شود نزدیک به 100 نفر بودند، خود را به همراه فرزندانشان بر فراز پرتگاه انداختند و تکه تکه شدند. ( این جالب است که ۸۰۰۰ خانوار لک در ممسنی بودند درحالی که خرم آباد فقط ۱۰۰۰ نفر جمعیت داشت! ) }فرهنگ مردم لک بر مناطق اون قسمت هم اثر کرده!
وگرنه باید لباس شال و ستره در کتیبه های قدیمی برای مناطق لر نشین هم یافت میشد که نشد!
دیدین که اسناد قوی هستند برای قوم لک اما ملی گرایان فکر میکنند کرد و کردستانی دلش برای ایران و ایرانی میسوزه. . .
در صورتیکه به موقعش اکراد همیشه در کمین تجزیه بخش های به اصطلاح کرد نشین از نظر خودشون بودند و هستند. . .
لر ها هم از فرصت استفاده کردند و هرچه از بزرگان لک هست رو به اسم لر مصادره میکنن!
اگر براشون خوب باشیم لر اصیل هستیم!!!!
اگر بد باشیم لر پلاستیکی و لک حقیر!!!!!!
حساب کنید دکتر موسیوند که کل ایلش لک هستند و فقط اون توی همدان منطقشون لر زبانه میگن لره!
حساب کن کریم خان زند وقتی که همه تاریخ نویسان قجری میگفتن لره و همون زمان لک رو سرکوب میکردن قبول دارن اما اگر بهشون بگی این همه لک زند داریم قبول نمیکنن!!
حساب کنید این همه مشاهیر از جای جای لکستان داریم که برای ایران و ایرانی هر کاری میکنن اما در نهایت یکی میاد میگه ایل لک از قوم لر یا کرد!
یکی میاد میگه اینا زبونشون کردیه و رسوم و نژادشون لری!
این واقعاً همون ایران متحدیه که میگید؟؟
انتظار دارین ما بازم از کرد و لر حمایت کنیم وقتیکه فرهنگ مارو نابود میکنن؟؟؟
تمام صحبت هارو به صورت کلی گفتم برای تمام خوانندگان عزیز این متن. . .
در آخر یه شعر از بهلول ماهی ( بهلول دانا ) که پدر شعر لکی و ادبیات لکیه میخونم و معنی میکنم و آرزوی موفقیت رو برای تک تک ایران پرستان میکنم.
ئۊ ۆاتە یاران، ئۊ ۆاتە یاران
ئیمە دیۆانین، ئۊ ۆاتە یاران
هنی مگیلین، یَک ۆە یَک شاران
تا زنده کریم ئایین ئیران
ترجمه:
به گفته یاران، به گفته یاران
ما دیوانه هستیم، به گفته یاران
همواره میگردیم یک به یک شهر هارا
تا زنده کنیم آیین ایران را
سربڕز باۆ هرچه لکه و ایرانیه❤️
هرکس یه نظری میده برای خودش. . .
گوران درواقع به معنی شعر بوده و هنوز هم به گورانی لفظ شعری میگن.
اینکه یسری از دوستان میان میگن زبان آیین یارسان گوران بوده یه اشتباهه
زبان گورانی با دستور و اساس خاصی نداریم! بلکه همه این پیران و شاعران یارسانی که در انتهای شعر خودشون میگفتن هرچه گفتیم بر لفظ گوران بود یعنی به معنی لفظ شعری بوده!!!
... [مشاهده متن کامل]
توی خود منطقه ما هنوز به موره و هوره و تمام مجموعه های مختلف شعری میگیم گورونی که مشتق از گورانی و گوران هست!
زبان ادبیات مناطق گوران کنون با منطقه لک نشین در لرستان و کرمانشاه و همدان یکی بوده!!!
درواقع گوران های اصیل لک بودند اما اکراد مهاجم که خود متشکل از اقشار مختلف و اقوام متفاوتی بودن طیف قومی کردستان کنونی آذربایجان غربی کنونی و کرمانشاه و ایلام رو تغییر میدن. . .
ادبیات کردی با سه گویش مختلف معروفه. . .
یک:گورانی ( لکی )
دو:سورانی
سه:کرمانجی
بین سورانی و کرمانجی هم تفاوت ها هست اما خیلی کم اما بین گورانی و سورانی و کرمانجی آنچه که بنده درمورد ادبیات کلاسیکشون خوندم تفاوت های بسیاری داره و کلا روش شعر خوانی به اصطلاح مردم گوران مطابق با لکیست!
حتی ما در اشعار الماس خان لرستانی یکی از پیشگویان یارسانی ( لکستانی ) داریم که در نام بردن اقوام مهاجر و غیر بومی نامی از اکراد هم به میان میاره و منظور از اینه که این مردم اصل بومی نبودن
دقیقا در یک مصراع با نام ترک های مهاجر به میان میاد که طیف عظیمی از هموطنان آذری رو ترک کردند!
( لطفاً تصویر رو مشاهده کنید )
شاید برخی استناد به این بیت هارو قبول نکنند اما همه ما میدانیم آنچه زبان به اصطلاح گورانی از اول اسلام تا بحال داشته فاصله گرفته!
حتی طیفی از اکراد ( بنام اردلان ) که در کردستان حکمرانی کردند تحت تأثیر فرهنگ و زبان این به اصطلاح گوران ( لک ها ) بودند اما متاسفانه با ورود طیف های دیگر کرد به سرزمین ما لک ها باعث نابودی فرهنگ و زبان و طیف قومی منطقه شدند. . .
شاید برخی کرد ها قبول نکنن اما واقعیتیه که باید باور کنند.
حتی لباسشان کاملاً برگرفته از آشوریان است!
آنوقت جالب اینجاست که ادعا دارند ماد هستند و دشمن آشور
شما چگونه ماد هایی هستید که در ترکیه و سوریه و عراق ایران با زبان ها و فرهنگ های مختلف زندگی میکنین؟؟؟!!
مردم بیدار باشین که پروژه پانکردیسم آنقدر قوی تر از آنچه که فکر میکردیم بود. . .
پروژه ای که چندین قرن است پایه ریزی شده!!
پروژه که خودشان را از مهاجمین به بومیان مبدل کردند!
التماس میکنم یکبار هم شده بدون تعصبات قومی و هرچیز دیگه به این قضایا فکر کنید. . .
وقتی از ابعاد مختلف این قضیه رو ببینید خواهید دید که کرد قومی واحد نیست بلکه خود متشکل از اقوام مهاجم و غیر ایرانی است که تحت تأثیر فرهنگ ایران و ایرانی بودند!
ما بجز یونانیان و اعراب و ترکان و مغولان به اصطلاح اتحادیه قومی کرد هم داشته ایم که به سرزمینمان حمله کردند!!!!
کشتند!!!
اما در نهایت خود را اصیل ترین ایرانیان خواندند و گفتند نوادگان واقعی ماد ها هستند!!!
در صورتیکه پوشش و زبان و فرهنگ متفاوتی با یکدیگر ندارند!
شاید برخی هم سوال براشون پیش بیاد که لباس لک ها چیه؟!!
در واقع لباس ما شال و ستره است که قدیمی ترین ریشه اون میرسه به خدای کاشو ( خدای نگهبان و جد اول قوم کاسی ) ( عکس رو ببینید ) اما مردم ماد هم همین پوشش را داشتند!!!
این خودش نشان دهند اینه که ما مهاجرت آریایی نداشتیم بلکه همه بومی این خاک بودند. . .
لباس مرد مادی و کتیبه هارو ببینید که این مردم شال و ستره بر تن داشتند. . .
اما اینجا سوال پیش میاد که چرا لُر های جنوبی چنین پوشی رو دارند؟؟!!
یعنی هرچه گفتیم از باد معده بود؟!!
تمام عکس هایی که درباره پوشش ماد و کاسیان گذاشتیم مربوط به قسمت های شمالی منطقه ایلام و پارس ( فارس ) ( مناطق لر نشین کنونی ) بود. . .
لر های جنوبی خیلی فاصله با ما داشتند اما لباس های ما و اونا از هم تأثیر پذیرفته اونهم به دلیل مهاجرت های زیادی که رخ داده
اما ما لک ها بین اونها حل شدیم و از بین رفتیم اما اونل اثر کردن
اصلاً لر به منطقه همدان و لرستان کنونی هیچ ربطی نداشته بلکه اینان مهاجرانی بودن به این منطقه!
همون طور که در عکس ششم میبینید یک قلعه وجود داره که قلعهٔ نهاوند هستش. . .
یکی از مردان پوششی همچو چوقای بختیاری ( پوشش اصیل مردانه لری ) بر تن داره!!!
و در کوچ های متعدد مخصوصا تبعید لک ها در زمان قاجار مثل تبعید 8000هزار خانوار لک به ممسنی[کتاب LIFE AND MANNERS IN PERSIA BAY LADY SHEIL از لیدی شیل صفحه 399] {ترجمه عکس:ممسنی_ ۸۰۰۰ خانه و چادر لک. قبیله ای بدون قانون هستند. آنها در غرب کازرون زندگی میکنند. آنها یک قبیله قدرتمند بودند، اما اخیراً از قدرت آنها کاسته شده است. حدود بیست سال پیش پیکری از این ممسنی ها محاصره شدند، توسط نیرویی متشکل از نیروهای نظامی آذربایجان. بجای به دست این ترک ها افتادند، زنانی که گفته می شود نزدیک به 100 نفر بودند، خود را به همراه فرزندانشان بر فراز پرتگاه انداختند و تکه تکه شدند. ( این جالب است که ۸۰۰۰ خانوار لک در ممسنی بودند درحالی که خرم آباد فقط ۱۰۰۰ نفر جمعیت داشت! ) }فرهنگ مردم لک بر مناطق اون قسمت هم اثر کرده!
وگرنه باید لباس شال و ستره در کتیبه های قدیمی برای مناطق لر نشین هم یافت میشد که نشد!
دیدین که اسناد قوی هستند برای قوم لک اما ملی گرایان فکر میکنند کرد و کردستانی دلش برای ایران و ایرانی میسوزه. . .
در صورتیکه به موقعش اکراد همیشه در کمین تجزیه بخش های به اصطلاح کرد نشین از نظر خودشون بودند و هستند. . .
لر ها هم از فرصت استفاده کردند و هرچه از بزرگان لک هست رو به اسم لر مصادره میکنن!
اگر براشون خوب باشیم لر اصیل هستیم!!!!
اگر بد باشیم لر پلاستیکی و لک حقیر!!!!!!
حساب کنید دکتر موسیوند که کل ایلش لک هستند و فقط اون توی همدان منطقشون لر زبانه میگن لره!
حساب کن کریم خان زند وقتی که همه تاریخ نویسان قجری میگفتن لره و همون زمان لک رو سرکوب میکردن قبول دارن اما اگر بهشون بگی این همه لک زند داریم قبول نمیکنن!!
حساب کنید این همه مشاهیر از جای جای لکستان داریم که برای ایران و ایرانی هر کاری میکنن اما در نهایت یکی میاد میگه ایل لک از قوم لر یا کرد!
یکی میاد میگه اینا زبونشون کردیه و رسوم و نژادشون لری!
این واقعاً همون ایران متحدیه که میگید؟؟
انتظار دارین ما بازم از کرد و لر حمایت کنیم وقتیکه فرهنگ مارو نابود میکنن؟؟؟
تمام صحبت هارو به صورت کلی گفتم برای تمام خوانندگان عزیز این متن. . .
در آخر یه شعر از بهلول ماهی ( بهلول دانا ) که پدر شعر لکی و ادبیات لکیه میخونم و معنی میکنم و آرزوی موفقیت رو برای تک تک ایران پرستان میکنم.
ئۊ ۆاتە یاران، ئۊ ۆاتە یاران
ئیمە دیۆانین، ئۊ ۆاتە یاران
هنی مگیلین، یَک ۆە یَک شاران
تا زنده کریم ئایین ئیران
ترجمه:
به گفته یاران، به گفته یاران
ما دیوانه هستیم، به گفته یاران
همواره میگردیم یک به یک شهر هارا
تا زنده کنیم آیین ایران را
سربڕز باۆ هرچه لکه و ایرانیه❤️
به معنی گورهای دست جمعی یا قبرهای آماده و به یک معی دیگر می شود سرزمین دست نیافتنی
بعید نسست گورانی ها نوادگان بهرام گور ساسانیان باشن چون جمعیتشون ۶۰۰۰ هزار نفره
درسته در لکی هم همین معنی را می دهد یعنی تغییر ولی مستندترین و قدیمی ترین معنی گوران این است که از اسم گیو و گودرز گرفته شده شاید واقعا از نسل گیو باشند خدا می داند
گوران در کوردی به معنی تغییر است
گورین:تغییر دادن
گوراو یا گوردراو:تغییر یافته، تغییرداده شده
عبدالله گوران:شاعر بزرگ کورد
گورین:تغییر دادن
گوراو یا گوردراو:تغییر یافته، تغییرداده شده
عبدالله گوران:شاعر بزرگ کورد
در بعضی از مناطق که تعداد انگشت شماری خانواده گوران زندگی میکنن وبقیه مردم اکثریت از طایفه های دیگر هستن خیلی به دیده حقارت به ما نگاه میکنن ومارا سالهاست شکنجه روحی میدهند اکنون که اطلاعات در موردطایفه گوران دستگیرم شد بسیار خوشحال شدم
در زبان لکی کرمانشاه به هیچ عنوان حرف ق و غ وجود ندارد و بجای ق حرف ک و بجای غ حرف خ را بکار می برند که نشان از تاثیر نگرفتن از زبان عربی است البته در بعضی از زبانها بجای این واژه ها حرف گ را بکار می برند
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
ولی بجز کردهای آناتولی کرمانج در هیچ کجای دنیا چنین حالتی وجود دارد مثال حرف ق قول می شود کول قرآن می شود کران چریقه می شود چریکه قند می شود کن قزان می شود کزان و غیره و حرف غ مثال غلام می شود خلام اغره می شود اخره
مسعودی در کتاب تنبیه الاشراف قرن سوم هجری در نام بردن از قبایل کرد از جاوان ، جورقان ، لریه نام می برد که جورقان معرب گورکان است و در میان جاوان که به احتمال زیاد همین جافها و لرها هستند قرارگرفته است همچنانکه اکنون نیز مشخص است
روستای گوران در اصل گبران بوده چون قبرستان های گبری فراوانی دارد.
گوران نام روستایی از توابع شهرستان الیگودرز است که در اصل در قدیم به نام گبران نام داشته. و قبرستانهای گبری زیادی دراین روستا وجود دارد. همچنین تپه های باستانی زیادی در این روروستا وجود دارد واثار باستانی
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
زیاد ی در این مکان است به همین خاطر این روستا به منطقه گبران نام گزاری شده است. بعدها این نام تغییر کرده و به گوران نام گزاری شده است.
اگر دقت کرده باشید متوجه میشوید که پان لُرها چگونه به صورتی هدفمند در تلاش اند تا اقوام لک و کلهر و حتی گوران ها را هضم و جذب پروژه جعلی و نامشروعشان یعنی لُرستانات گپ کنند . این دسته آدمهای بی هویت و
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
متوهم پان لُرهای خبیث بر این باورند که بخش عظیمی از کردستان و کل لکستان و حتی نیمه غربی کشور زیر شاخه و زیرمجموعه ی لرستانات گپ است و به دنبال یارگیری هستند مراقب ترفندها و پیامک های انحرافی این تجزیه طلبان لر باشید این افراد از زبان مردم لک کلهر گوران به نفع خودشان پیام میگذارند . التماس دعا
لک همان قوم لر کوچک است
اتابکان لر کوچک ( لک )
اتابکان لر کوچک ( لک )
آقای حسنوند چه ربطی به لک دارد گورانها آنچه قابل استناد است و واقعیت دارد گوران طایفه است در شمال غرب کرمانشاه و من تا الان ندیده ام یک گوران بجز کلهری به زبان دیگری صحبت کند حالا زبان لکی با هورامی شباهتهای
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
دارد بخصوص از لحاظ دستور و تلفظ م فتحه دار در ابتدای کلمات ولی گورانها دقیقا کلهری صحبت می کنند منم با نظر شما موافقم و آنچه که واقعیت دارد این است لر لر است لک هم لک و کرد هم کرد اسناد را می نویسند ممکن است دروغ باشد و واقعیت نداشته باشد آنچه واقعیت و رویت دارد قابل استناد است
قوم بزرگ لک لُر نیست
قوم بزرگ لک اصیلترین و قدیمی ترین قوم ایرانی است
لک و لکستان را فقط با نام نامی لک بخوانید
قوم بزرگ لک اصیلترین و قدیمی ترین قوم ایرانی است
لک و لکستان را فقط با نام نامی لک بخوانید
اصالت مردم روستای گوران از کردستان میباشند که حدود هزار سال پیش به امکان فعلی مهاجرت کرده، وبه کشاورزی و دامداری مشغول شدند و نام روستای برگزیده خود را
به زبان کردی گوران نامیدند ( که به معنی بزرگان
... [مشاهده متن کامل]
است ) با توجه به ترک زبان بودن، منطقه به مرور زمان به زبان ترکی صحبت کردند مردمانی سخت کوش مهربان ومهمانوازی هستند ومسلمان و مذهب شیعه ۱۲امامی می باشند
به زبان کردی گوران نامیدند ( که به معنی بزرگان
... [مشاهده متن کامل]
است ) با توجه به ترک زبان بودن، منطقه به مرور زمان به زبان ترکی صحبت کردند مردمانی سخت کوش مهربان ومهمانوازی هستند ومسلمان و مذهب شیعه ۱۲امامی می باشند
ایل لر لک جدا شده از شاخه ایل جلکی ایل
حسنکی ایل بزرگ بختیاروند قوم لر
ایل گوران از شاخه ی ایل گهوران ایل حسنکی ایل بزرگ لر بختیاروند
طایفه کرانی ( کورانی ) ایل لر بختیاروند
ایل لر گورانی ( کورانی )
حسنکی ایل بزرگ بختیاروند قوم لر
ایل گوران از شاخه ی ایل گهوران ایل حسنکی ایل بزرگ لر بختیاروند
طایفه کرانی ( کورانی ) ایل لر بختیاروند
ایل لر گورانی ( کورانی )
تاریخ دینی اهل حق و گوران
1393/05/04 - 05:20
در میان کردها یک طبقه ایرانی دیگر هم هست که گوران - زازا نام دارد، که یکی از ایلهای بزرگ و قدیمی کرمانشاه و سنندج و اقشار آذربایجان است. این گوران در استان کرمانشاه پیرو مذهب اهل حق می باشد و بیشتر متون دینی این مذهب به گویش گورانی است. برای مطالعه تاریخ دینی اهل حق پیش از بررسی زندگانی و عقاید بزرگان و بنیانگذاران آن، باید به خصوصیات مردمی که اهل حق در بین آنها بوجود آمده نظر بیفکنیم.
... [مشاهده متن کامل]
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ برای مطالعه تاریخ دینی اهل حق پیش از بررسی زندگانی و عقاید بزرگان و بنیانگذاران آن، باید به خصوصیات مردمی که اهل حق در بین آنها بوجود آمده نظر بیفکنیم.
گوران ( GURAN )
در قرن بیستم تحقیق پژوهشگران به اینجا رسید که در میان کردها یک طبقه ایرانی دیگر هم هست که گوران - زازا نام دارد، که یکی از ایلهای بزرگ و قدیمی کرمانشاه و سنندج و اقشار آذربایجان[1] است و هم چنین از نام بسیاری از ادبا و دانشمندان کرد عراقی که "گورانی" نامیده شده اند می توان استنباط کرد که "گوران" در کردستان عراق نیز حضور دارد.
این گوران در استان کرمانشاه پیرو مذهب اهل حق می باشد و بیشتر متون دینی این مذهب به گویش گورانی است، کرستین - سن لهجه گورانی را وابسته به زبان اشکانیان می داند که با لهجه های ایالات ساحل دریای خزر و سمنان و لحن های نواحی کاشان و اصفهان خویشاوندی دارد. [2]
نام گوران را گروهی ماخوذ از نام بهرام گور می دانند و معتقدند که گورانی ها از نسل وی هستند. برخی گو، ران گویند ( دنبال کننده گو ) طرفداران این نظریه که آن را به دفاتر نسبت می دهند می گویند تشبیه جلوه ذات حق است، گروهی دیگر آن را برگرفته از لغت "گورا Gawra به معنی بزرگ" ( که لغتی کردی است ) دانسته اند و معتقدند که گوران به معنی بزرگان است. بعد از حمله اعراب به ایران گروهی از نجبای ایرانی برای حفظ دین آبا و اجدادی خود، به کوهستان پناه برده و �رفته رفته امکان تحصیل و خواندن و نوشتن از ایشان سلب شده است�[3] گروهی از نژاد شناسان، مردمان ده نشین و کشاورز کرد را – که از چادر نشینان و رمه داران ممتاز بوده اند – گوران خوانده اند. [4] به هرحال آنچه مسلم است، برخی از نویسندگان دسته ای از اهل حق را – که پیرو مکتب ملک طاووسیه می باشند، گوران می خوانند. متون قدیمی اهل حق نیز به لهجه گورانی قدیم است که به گویش های ماچو - ماچو و سیدی ( از شعب زبان اورامانی قدیم و از خویشاوندان زبان زارایی ) و گاه آمیخته ای از این زبانها و لغات کردی و لکی است. [5] آنها زبان دینی خود را "عمرانی" می نامند. [6] علاوه بر این به نوعی کلام موزون که درمیان کردان با آواز خوانده می شود "گورانی" است که از قدیمی ترین آوازهای ایران محسوب می شود. این آواز با آنچه در بین مردم دشتستان مرسوم است و دشتی گفته می شود، قرابت دارد. نمونه ای از این آواز که در میان طوایف لک به هوره یا مور مرسوم است و اغلب به صورت مویه در رثای درگذتشگان خوانده می شود، آوازی حزین و در عین حال دلکش است، گمان می رود کلام خوانی درمجالس "جم" خود نوعی از گورانی باشد. به همین سبب به "اورامانات" در المعجم مربوط می شود. مردم اورامانات نیز خود نوعی "گورانی" دارند که به همین نام نیز مشهور است.
درنتیجه اهمیت گوران در اهل حق یکی به قوم و طایفه ای ست که به این نام خوانده می شوند چراکه ایشان تشکیل دهندگان اصلی اهل حق هستند و دیگری به زبان و لهجه ای ا ست که متون اصلی اهل حق بدان نوشته شده است و دیگر آن که قبول یکی از دیدگاه هایی که درباره ریشه گوران گفته شده است. چرا که قبول هر کدام از اقوال ذکر شده برای ریشه گوران، تبعات و احتمالات خاص خود را در این زمینه قوت می دهد.
منابع:
1 - لقایی، نصرت الله، "طایفه ای بنام گوران در آیین باستان" هوخت، سال بیست و سوم، 1351 شمسی، شماره 2
2 - آرتور کرستین سن، ایران در زمان ساسانیان، ترجمه: رشید یاسمى، ناشر: دنیاى کتاب، تهران ۱۳۶۸، ص 79
3 - لقایی، نصرت الله، "طایفه ای بنام گوران در آیین باستان" هوخت، سال بیست و سوم، 1351 شمسی، شماره 2
4 - در خور نگرش است تمام مولفین متفق القولند که چهار ( عشیره آغازین ) کرد �کرمانج، گوران، لر، کلهر� به جز کرمانج روزگاری همه آنها گوران خوانده می شده و با گویش های مختلف گورانی صحبت می کرده اند که سابقه آنها به 2000 سال می رسد. ناگفته نماند زبان کردها کرمانج ( سنه ) سورانی می باشد.
5 - مکری، محمد، مقدمه، شاه نامه حقیقت ( حق الحقایق ) ، چاپ دوم، انتشارات طهوری، تهران.
6 - سوری، ماشاالله، سرودهای دینی یارسان، چاپ اول، کتابهای سیمرغ، انتشارات امیرکبیر، تهران، 1344 شمسی، ص 19
برای مطالعه بیشتر در این زمینه رجوع شود به کتاب مقدمه ای بر دین و روان با تاکید بر اهل حق اثر صحبت فرخ منش
اهل حق
تاریخچه
پیدایش اهل حق
1393/05/04 - 05:20
در میان کردها یک طبقه ایرانی دیگر هم هست که گوران - زازا نام دارد، که یکی از ایلهای بزرگ و قدیمی کرمانشاه و سنندج و اقشار آذربایجان است. این گوران در استان کرمانشاه پیرو مذهب اهل حق می باشد و بیشتر متون دینی این مذهب به گویش گورانی است. برای مطالعه تاریخ دینی اهل حق پیش از بررسی زندگانی و عقاید بزرگان و بنیانگذاران آن، باید به خصوصیات مردمی که اهل حق در بین آنها بوجود آمده نظر بیفکنیم.
... [مشاهده متن کامل]
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ برای مطالعه تاریخ دینی اهل حق پیش از بررسی زندگانی و عقاید بزرگان و بنیانگذاران آن، باید به خصوصیات مردمی که اهل حق در بین آنها بوجود آمده نظر بیفکنیم.
گوران ( GURAN )
در قرن بیستم تحقیق پژوهشگران به اینجا رسید که در میان کردها یک طبقه ایرانی دیگر هم هست که گوران - زازا نام دارد، که یکی از ایلهای بزرگ و قدیمی کرمانشاه و سنندج و اقشار آذربایجان[1] است و هم چنین از نام بسیاری از ادبا و دانشمندان کرد عراقی که "گورانی" نامیده شده اند می توان استنباط کرد که "گوران" در کردستان عراق نیز حضور دارد.
این گوران در استان کرمانشاه پیرو مذهب اهل حق می باشد و بیشتر متون دینی این مذهب به گویش گورانی است، کرستین - سن لهجه گورانی را وابسته به زبان اشکانیان می داند که با لهجه های ایالات ساحل دریای خزر و سمنان و لحن های نواحی کاشان و اصفهان خویشاوندی دارد. [2]
نام گوران را گروهی ماخوذ از نام بهرام گور می دانند و معتقدند که گورانی ها از نسل وی هستند. برخی گو، ران گویند ( دنبال کننده گو ) طرفداران این نظریه که آن را به دفاتر نسبت می دهند می گویند تشبیه جلوه ذات حق است، گروهی دیگر آن را برگرفته از لغت "گورا Gawra به معنی بزرگ" ( که لغتی کردی است ) دانسته اند و معتقدند که گوران به معنی بزرگان است. بعد از حمله اعراب به ایران گروهی از نجبای ایرانی برای حفظ دین آبا و اجدادی خود، به کوهستان پناه برده و �رفته رفته امکان تحصیل و خواندن و نوشتن از ایشان سلب شده است�[3] گروهی از نژاد شناسان، مردمان ده نشین و کشاورز کرد را – که از چادر نشینان و رمه داران ممتاز بوده اند – گوران خوانده اند. [4] به هرحال آنچه مسلم است، برخی از نویسندگان دسته ای از اهل حق را – که پیرو مکتب ملک طاووسیه می باشند، گوران می خوانند. متون قدیمی اهل حق نیز به لهجه گورانی قدیم است که به گویش های ماچو - ماچو و سیدی ( از شعب زبان اورامانی قدیم و از خویشاوندان زبان زارایی ) و گاه آمیخته ای از این زبانها و لغات کردی و لکی است. [5] آنها زبان دینی خود را "عمرانی" می نامند. [6] علاوه بر این به نوعی کلام موزون که درمیان کردان با آواز خوانده می شود "گورانی" است که از قدیمی ترین آوازهای ایران محسوب می شود. این آواز با آنچه در بین مردم دشتستان مرسوم است و دشتی گفته می شود، قرابت دارد. نمونه ای از این آواز که در میان طوایف لک به هوره یا مور مرسوم است و اغلب به صورت مویه در رثای درگذتشگان خوانده می شود، آوازی حزین و در عین حال دلکش است، گمان می رود کلام خوانی درمجالس "جم" خود نوعی از گورانی باشد. به همین سبب به "اورامانات" در المعجم مربوط می شود. مردم اورامانات نیز خود نوعی "گورانی" دارند که به همین نام نیز مشهور است.
درنتیجه اهمیت گوران در اهل حق یکی به قوم و طایفه ای ست که به این نام خوانده می شوند چراکه ایشان تشکیل دهندگان اصلی اهل حق هستند و دیگری به زبان و لهجه ای ا ست که متون اصلی اهل حق بدان نوشته شده است و دیگر آن که قبول یکی از دیدگاه هایی که درباره ریشه گوران گفته شده است. چرا که قبول هر کدام از اقوال ذکر شده برای ریشه گوران، تبعات و احتمالات خاص خود را در این زمینه قوت می دهد.
منابع:
1 - لقایی، نصرت الله، "طایفه ای بنام گوران در آیین باستان" هوخت، سال بیست و سوم، 1351 شمسی، شماره 2
2 - آرتور کرستین سن، ایران در زمان ساسانیان، ترجمه: رشید یاسمى، ناشر: دنیاى کتاب، تهران ۱۳۶۸، ص 79
3 - لقایی، نصرت الله، "طایفه ای بنام گوران در آیین باستان" هوخت، سال بیست و سوم، 1351 شمسی، شماره 2
4 - در خور نگرش است تمام مولفین متفق القولند که چهار ( عشیره آغازین ) کرد �کرمانج، گوران، لر، کلهر� به جز کرمانج روزگاری همه آنها گوران خوانده می شده و با گویش های مختلف گورانی صحبت می کرده اند که سابقه آنها به 2000 سال می رسد. ناگفته نماند زبان کردها کرمانج ( سنه ) سورانی می باشد.
5 - مکری، محمد، مقدمه، شاه نامه حقیقت ( حق الحقایق ) ، چاپ دوم، انتشارات طهوری، تهران.
6 - سوری، ماشاالله، سرودهای دینی یارسان، چاپ اول، کتابهای سیمرغ، انتشارات امیرکبیر، تهران، 1344 شمسی، ص 19
برای مطالعه بیشتر در این زمینه رجوع شود به کتاب مقدمه ای بر دین و روان با تاکید بر اهل حق اثر صحبت فرخ منش
اهل حق
تاریخچه
پیدایش اهل حق
احمد لطفی ١٦:٠٢ - ١٣٩٧/٠٩/٢٨
وجه تسمیه گوران:
گوران جمع گو می با شد ، یک معنیش می تواند اعقاب بهرام گور باشد که مخفف شده باشد یعنی محل زندگی طایفه گوران یا بهرام گوریان در بین میمه و زرین آباد و نزدیک قلعه شهاق ساسانیان روستای گوران اولیا و سفلی وجود دارد.
... [مشاهده متن کامل]
وجه تسمیه دوم گوران از گبران می آید شبیه کبر کوه یا گبر کوه یعنی کوه گبران یا آتش پرستان و گورها یعنی قدیمی ها و گورها و قبر گوری متعلق به زمان قبل از اسلام است و لغت گبر و ترسا از قدیم بوده است.
معنی سوم گوران معنی بزرگان می دهد ، که در الشتر هم تپه گریران یا گریرون به زبان لکی داریم ، یعنی محل و جایگاه بزرگان گور سایر نطرات دوستان هم سخنشان باید بررسی شود.
معنی چهارم گوران به مردمی گفته می شود که دارای مذهب گور هستند
گوران
ریشه اکثر تیره های این طایفه از ایل گوران در کرمانشاه میرسد. که در گذشته به خاطر اختلافات ایلی به پشتکوه مهاجرت نمودند ودر ( هفتکده ) زرین آباد ساکن می شوند. شرف الدین بدلیسی گوران ها را به عنوان یکی از چهار شعبه اصلی کرد معرفی کرده است.
... [مشاهده متن کامل]
طایفه گورا ن از تیره های
شه نر
شین شاهی
رحمن
صید تاجدین
کچل
زیادی
اقتباس از ویکپیدیا
ریشه اکثر تیره های این طایفه از ایل گوران در کرمانشاه میرسد. که در گذشته به خاطر اختلافات ایلی به پشتکوه مهاجرت نمودند ودر ( هفتکده ) زرین آباد ساکن می شوند. شرف الدین بدلیسی گوران ها را به عنوان یکی از چهار شعبه اصلی کرد معرفی کرده است.
... [مشاهده متن کامل]
طایفه گورا ن از تیره های
شه نر
شین شاهی
رحمن
صید تاجدین
کچل
زیادی
اقتباس از ویکپیدیا
گوران در حال حاضر نام یکی از قبایل است که ریشه در ایران باستان دارد. گوران احتمالا" مخفف گوران با فتح گاف و سکون واو به معنای گبران، یعنی قبیله و طایفه ی گبران یا گوران.
وجه تسمیه اش هم به معنی بزرگان هم می تواند باشد . گورانها شعبه ای از زبان غرب کشور را در اختیار داشته اند. که اکثر شاعران به نام به زبان بزرگان یا زبان گورانی شعر سروده اند . برخی گورانها را کرد و برخی لک می دانند و شاید بزرگان غرب کشور بهترین اسم با مسمی است. هرچند لکها گورانها را شعبه ای از لک می دانند.
... [مشاهده متن کامل]
وجه تسمیه اش هم به معنی بزرگان هم می تواند باشد . گورانها شعبه ای از زبان غرب کشور را در اختیار داشته اند. که اکثر شاعران به نام به زبان بزرگان یا زبان گورانی شعر سروده اند . برخی گورانها را کرد و برخی لک می دانند و شاید بزرگان غرب کشور بهترین اسم با مسمی است. هرچند لکها گورانها را شعبه ای از لک می دانند.
... [مشاهده متن کامل]
این نام از ریشه گروهان آمدهبه دلیل اینکه در زمان شاهپور اول یک منطقه و قلعه نظامی بوده است که در گذر زمان به گوران تبدیل گردیده است
طایفه شبانکاره لر بختیاری از تیره گهوران ایل حسنکیفا لر بختیاروند
ساکن استان بوشهر
ساکن استان بوشهر
تیره اورامه*ابر آمد * طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ
ایل منجزی بهداروند*بختیاروند *
******
تیره اوروند*ابرآمد*طایفه موری ایل
دور کی*دیرکی* لر بختیاری
***
اور پسر عالی مهمد نواده خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان
*****
ایل منجزی بهداروند*بختیاروند *
******
تیره اوروند*ابرآمد*طایفه موری ایل
دور کی*دیرکی* لر بختیاری
***
اور پسر عالی مهمد نواده خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان
*****
طایفه لر گوران بختیاری
******
ایل فراموش شده حسنکیفا *حسنکی*
از ایل بزرگ لر بختیاروند
شامل طوایف ::
بجنوی*بجنوردی *
شقاقی*شاقی. شاکی. شکاکی*
مهرانی
شوهان
کوردلی بزرگ
کوردلی کوچک
... [مشاهده متن کامل]
محلبی
خندقی
کیشکی*کشکی. کی اشکی*
جلکی
آستورکی*آسترکی*
. .
. . .
. . .
***
طایفه کشکی بختیاروند
طایفه کشکی بابا احمدی بختیاری
طایفه آسترکی بختیاروند
طایفه شاکی بختیاروند
شهر جلکان بختیاروند
طایفه حسنکی*حسنکیفا بختیاروند
تیره ها
کلار
کاید
جافر*زافر. زفر*
حیدری
گوران*کی وران، گهوران*
کلوری*کلهری*
طایفه زفرانلو
طایفه شبانکاره لر جدا شده از تیره گوران
ساکن بوشهر
طایفه کلهر بختیاری چهارلنگ
ایل دینارونی لر بختیاری معروف به
چهار کر دالو*چهار پسر از یک مادر*
طوایف
شالو ( شاه دالو:شادلو )
سعید ( سعیدلو )
گورویی*گورونی. گورانی*
اورک
کردالو::کردالی
طایفه دیناروند لر
شهر حسن کیف مازندران
شهر کلاردشت مازندران
تیره کلار طایفه حسنکیفا
شهر حسن کیف ترکیه
جزیره بختی در شمال عراق*بختیار*
کوه کلار بختیاری
******
ایل فراموش شده حسنکیفا *حسنکی*
از ایل بزرگ لر بختیاروند
شامل طوایف ::
بجنوی*بجنوردی *
شقاقی*شاقی. شاکی. شکاکی*
مهرانی
شوهان
کوردلی بزرگ
کوردلی کوچک
... [مشاهده متن کامل]
محلبی
خندقی
کیشکی*کشکی. کی اشکی*
جلکی
آستورکی*آسترکی*
. .
. . .
. . .
***
طایفه کشکی بختیاروند
طایفه کشکی بابا احمدی بختیاری
طایفه آسترکی بختیاروند
طایفه شاکی بختیاروند
شهر جلکان بختیاروند
طایفه حسنکی*حسنکیفا بختیاروند
تیره ها
کلار
کاید
جافر*زافر. زفر*
حیدری
گوران*کی وران، گهوران*
کلوری*کلهری*
طایفه زفرانلو
طایفه شبانکاره لر جدا شده از تیره گوران
ساکن بوشهر
طایفه کلهر بختیاری چهارلنگ
ایل دینارونی لر بختیاری معروف به
چهار کر دالو*چهار پسر از یک مادر*
طوایف
شالو ( شاه دالو:شادلو )
سعید ( سعیدلو )
گورویی*گورونی. گورانی*
اورک
کردالو::کردالی
طایفه دیناروند لر
شهر حسن کیف مازندران
شهر کلاردشت مازندران
تیره کلار طایفه حسنکیفا
شهر حسن کیف ترکیه
جزیره بختی در شمال عراق*بختیار*
کوه کلار بختیاری
نام طایفه ای از کرد ها که خود چند تیره میشود بیشتر در مناطق جنوب وجنوب غربی است
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٤)