گلگون

/golgun/

مترادف گلگون: سرخ، گلرنگ، گل فام، گلی

معنی انگلیسی:
blush, florid, red, rose, rubicund, ruddy, rose - coloured

فرهنگ اسم ها

اسم: گلگون (دختر) (فارسی) (طبیعت، گل) (تلفظ: golgun) (فارسی: گلگون) (انگلیسی: golgun)
معنی: سرخ رنگ، به رنگ گل سرخ، سرخ، نام اسب گودرز، پهلوان ایرانی، همچنین نام اسب لهراسپ پادشاه کیانی
برچسب ها: اسم، اسم با گ، اسم دختر، اسم فارسی، اسم طبیعت، اسم گل

لغت نامه دهخدا

گلگون. [ گ ُ ] ( ص مرکب ) سرخ رنگ ، چه گل به معنی سرخ و گون رنگ و لون را گویند. ( برهان )( غیاث ). گلرنگ. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) :
از آب جوی هر ساعت همی بوی گلاب آید
در او شسته ست پنداری نگار من رخ گلگون.
رودکی.
همیشه همچو کنون شاد باد و گلگون باد
دل تو از طرب و دو کف از نبید چو رنگ.
فرخی ( دیوان چ عبدالرسولی ص 215 ).
ز خونت همه خاک گلگون کنم
روانت به شمشیر بیرون کنم.
فردوسی.
می گلگون کند گلگون رخانم
زداید زنگ اندیشه ز جانم.
( ویس و رامین ).
ای خداوند زمان و فخر آل مصطفی
خنجر گلگونت را کی سر سوی خاور کنی.
ناصرخسرو.
گلگون رخت چو شست بهار از وی
بگذشت گل بگشت ز گلگونی.
ناصرخسرو.
تا سنانش ز عدو گلگون شد
گشت معلوم که گل با خار است.
اثیرالدین اخسیکتی.
پیش که یاوه شوند خرد وشاقان چرخ
بر بر گل عارضان ساغر گلگون بیار.
خاقانی.
خیز و به ایام گل باده گلگون بیار
نوبت دی فوت شد نوبت اکنون بیار.
خاقانی.
در مصاف قضا به خون عدوش
تا بشمشیر بند گلگون بار.
( سندبادنامه ).
گرچه با دلق ملمع می گلگون عیب است
مکنم عیب کز او رنگ ریا می شویم.
حافظ.
خوش هوائی است فرح بخش خدایا بفرست
نازنینی که به رویش می گلگون نوشیم.
حافظ.
|| مجازاً هر اسب بهتر را گلگون گویند. ( غیاث ). اسب گلگون و ورد. ( از مهذب الاسماء ). رنگی میان کمیت و اشقر( برای اسبان ). ( از ترجمان القرآن ) :
بیارید گلگون لهراسبی
نهید از برش زین گشتاسبی.
فردوسی.
یکی ترجمان را ز لشکر بخواند
به گلگون بادآورش برنشاند.
فردوسی.
دگر ره برانگیخت گلگون ز جای
شد آن باره زیرش چو پران همای.
فردوسی.
آمد بعیدگاه چو سرو آن به چهره گل
بر فرق چون براقی گلگون شده سوار.
سوزنی.
صبح است گلگون تاخته شمشیر بیرون آخته
بر شب شبیخون ساخته خونش بعمدا ریخته.
خاقانی.
گلگون ما که آب خور وصل دیده بود
بر آب او صفیر ز کیوان شنیده ایم.
خاقانی.
بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

نام اسب شیرین معشوقه فرهاد .
سرخ رنگ، برنگ گل سرخ، گلگونه هم گفته اند
۱ - برنگ گل ( سرخ ) گلرنگ سرخ : ای مقبل و میمون شما با چهر. گلگون شما بودیم ما همچون شما ما روح گشتیم اصلا . ( دیوان کبیر ) ۲ - گل سرخی که بسفیدی گراید گل صورتی رنگ .
دهی است از دهستان بیزکی بخش حوم. ارداک شهرستان مشهد

فرهنگ معین

( ~ . ) (ص مر. ) سرخ رنگ ، به رنگ گل سرخ .

فرهنگ عمید

سرخ رنگ، به رنگ گل سرخ.

مترادف ها

rosy (صفت)
خوشبو، گل دار، گلگون، سرخ، لعل فام، گل پاشیده

florid (صفت)
پرگل، پوشیده از گل، گلگون، سلیس وشیوا

ruddy (صفت)
گلگون، گلچهره، قرمز رنگ، شنجرفی

roseate (صفت)
بشاش، گلی، گلگون، خوش بین

rose-colored (صفت)
گلی، گلگون، چهره ای

rose-coloured (صفت)
گلی، گلگون، چهره ای

فارسی به عربی

معقد , وردی

پیشنهاد کاربران

باابورنگ
گل سرخ
سرخ شده به رنگ خون
از واژه های پارسی گل گون ( رنگ )
به معنای سرخرنگ
به اسونی
سرخ
رنگ سرخ
به رنگ سرخ
به رنگ گل سرخ
یا
همه ی این کلمات فقط به جای سرخ قرمز بنویسید
در اصطلاح عامیانه به رنگ سرخ اشاره شده پس فقط بنویسید سرخ و �قرمز� ننویسید
حالا یک سوال، مطالب مفید بود؟ اگه بود لایک رو بزن
گلگون یعنی سرخ
به رنگ گل قرمز
سرخ رنگ
به رنگ گل سرخ
گل خوش بو
رنک خون ( یا گل سرخ )

یعنی مانند گل

سرخ رنگ
گلگون کلمه ترکی هست مرکب از گل و گون هست گل به منی شکوفا شدن و خنده هست و گون خورشید را گویند
به رنگ خون
خیر. . .
در برخی اشعار خاقانی, یک ایها تناسب وجود دارد در واژه گلگون که به معنای اسب شیرین در داستان خسرو و شیرین حکیم نظامی وجود داره. . . 👌
من سیب های گلگون را دوست دارم یعنی من سیب های سرخ را دوست دارن
گلگون نشانه ی . . . . . است
سرخ
با آب و رنگ
به رنگ گل سرخ
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)

بپرس