گلشن راز
فرهنگ فارسی
دانشنامه اسلامی
[ویکی اهل البیت] مثنوی گلشن راز تالیف شیخ محمود بن عبدالکریم شبستری در قرن هشتم قمری و از کتاب های مهم منظوم ادبیات عرفانی است.
نگارش این مثنوی به درخواست رکن الدین امیرحسین هروی سادات انجام شده است.
میر حسینی سوالات فلسفی و عرفانی خویش را از شیخ محمود شبستری می پرسد و شیخ شبستری با بیان تمثیل های فلسفی و قاعده های فلسفی و نکات عرفانی به سوالات پاسخ می دهد. شیخ شبستری برای فهم کامل، گاهی اشارت های عرفانی می کند. شیخ شبستری فلسفه اسلامی را در حد کمال و در فلسفه اسلامی مرز بین خطا و صحت را دقیق بیان و سالک طریقت را راهنمایی کرده است.
شرح مفاتیح الاعجاز از شمس الدین محمد اسیری لاهیجی و شرح روضۀ اطهار از شاه نعمت الله ولی از شروح مهم بر مثنوی گلشن راز هستند.
میر حسینی سوالات فلسفی و عرفانی خویش را از شیخ محمود شبستری می پرسد و شیخ شبستری با بیان تمثیل های فلسفی و قاعده های فلسفی و نکات عرفانی به سوالات پاسخ می دهد. شیخ شبستری برای فهم کامل، گاهی اشارت های عرفانی می کند. شیخ شبستری فلسفه اسلامی را در حد کمال و در فلسفه اسلامی مرز بین خطا و صحت را دقیق بیان و سالک طریقت را راهنمایی کرده است.
شرح مفاتیح الاعجاز از شمس الدین محمد اسیری لاهیجی و شرح روضۀ اطهار از شاه نعمت الله ولی از شروح مهم بر مثنوی گلشن راز هستند.
wikiahlb: گلشن_راز
[ویکی نور] «گلشن راز»، یکی از ارزنده ترین و دل پذیرترین منظومه های عرفانی است که به زبان فارسی، توسط شیخ محمود شبستری سروده شده است.
کتاب، پاسخ به هفده سؤال منظوم است که امیر سید حسین حسینی هروی، صوفی معروف، به وسیله ی یکی از شاگردان خود از استاد شبستری که ظاهراً شیخ بهاء الدین یعقوب تبریزی است، پرسیده است و شیخ محمود به اشارت او فی المجلس، هر بیتی را به بیتی جواب گفته و بعد از آن، به درخواست همان استاد، بیت هایی به ابیات سابق افزوده تا منظومه ی گلشن راز پدید آمده است.
تعداد ابیات این منظومه، 993 بیت است که در قالب مثنوی و در بحر هزج مسدس مقصور یا محذوف سروده شده است.
با اینکه این کتاب از جنبه ی کمی، نسبتاً کوتاه و مختصر است، اما از جنبه ی کیفی و معنوی بسیار پرمغز و جذاب است و یک دوره عرفان نظری و تعالیم ابن عربی را در قالب شعر فارسی بیان نموده است. شهرت این منظومه، مرهون جنبه های عرفانی آن است؛ به طوری که هر کس با تصوف و عرفان، بلکه با شعر فارسی آشنایی دارد، نام آن را شنیده و احیاناً ابیاتی از آن را به سینه سپرده است و حتی در خارج از ایران نیز مشهور و معروف است و برخی از مستشرقین، آن را ترجمه کرده و یا بر آن شرح نوشته اند.
گلشن راز، در حقیقت جامع ترین و در عین حال موجزترین اثری است که با زبان رمز و اشاره، آراء و اقوال صوفیه را در مسائل مختلف مربوط به فکر، نفس، معرفت، وحدت و کثرت عوالم، اطوار وجود، سیر و سلوک، قرب و بعد و سیر در انفس با نهایت دقت و ایجاز تفسیر کرده است و به سبب لطف و دقتی که در بیان آن به کار رفته، چنان در نزد صوفیه مقبول شده است که در عصر صفویه گه گاه به منزله ی زبده ی تمام تعالیم صوفیه تلقی می شده و بسیاری از اهل معرفت در شرح و تفسیر مطالب و نکات مبهم و مشکل آن اهتمام ورزیده اند.
کتاب، پاسخ به هفده سؤال منظوم است که امیر سید حسین حسینی هروی، صوفی معروف، به وسیله ی یکی از شاگردان خود از استاد شبستری که ظاهراً شیخ بهاء الدین یعقوب تبریزی است، پرسیده است و شیخ محمود به اشارت او فی المجلس، هر بیتی را به بیتی جواب گفته و بعد از آن، به درخواست همان استاد، بیت هایی به ابیات سابق افزوده تا منظومه ی گلشن راز پدید آمده است.
تعداد ابیات این منظومه، 993 بیت است که در قالب مثنوی و در بحر هزج مسدس مقصور یا محذوف سروده شده است.
با اینکه این کتاب از جنبه ی کمی، نسبتاً کوتاه و مختصر است، اما از جنبه ی کیفی و معنوی بسیار پرمغز و جذاب است و یک دوره عرفان نظری و تعالیم ابن عربی را در قالب شعر فارسی بیان نموده است. شهرت این منظومه، مرهون جنبه های عرفانی آن است؛ به طوری که هر کس با تصوف و عرفان، بلکه با شعر فارسی آشنایی دارد، نام آن را شنیده و احیاناً ابیاتی از آن را به سینه سپرده است و حتی در خارج از ایران نیز مشهور و معروف است و برخی از مستشرقین، آن را ترجمه کرده و یا بر آن شرح نوشته اند.
گلشن راز، در حقیقت جامع ترین و در عین حال موجزترین اثری است که با زبان رمز و اشاره، آراء و اقوال صوفیه را در مسائل مختلف مربوط به فکر، نفس، معرفت، وحدت و کثرت عوالم، اطوار وجود، سیر و سلوک، قرب و بعد و سیر در انفس با نهایت دقت و ایجاز تفسیر کرده است و به سبب لطف و دقتی که در بیان آن به کار رفته، چنان در نزد صوفیه مقبول شده است که در عصر صفویه گه گاه به منزله ی زبده ی تمام تعالیم صوفیه تلقی می شده و بسیاری از اهل معرفت در شرح و تفسیر مطالب و نکات مبهم و مشکل آن اهتمام ورزیده اند.
[ویکی فقه] گلشن راز (کتاب). «گلشن راز»، یکی از ارزنده ترین و دل پذیرترین منظومه های عرفانی است که به زبان فارسی ، توسط شیخ محمود شبستری سروده شده است.
کتاب، پاسخ به هفده سؤال منظوم است که امیر سید حسین حسینی هروی، صوفی معروف، به وسیله ی یکی از شاگردان خود از استاد شبستری که ظاهرا شیخ بهاء الدین یعقوب تبریزی است، پرسیده است و شیخ محمود به اشارت او فی المجلس، هر بیتی را به بیتی جواب گفته و بعد از آن، به درخواست همان استاد، بیت هایی به ابیات سابق افزوده تا منظومه ی گلشن راز پدید آمده است. تعداد ابیات این منظومه، ۹۹۳ بیت است که در قالب مثنوی و در بحر هزج مسدس مقصور یا محذوف سروده شده است.
گزارش محتوا
با اینکه این کتاب از جنبه ی کمی، نسبتا کوتاه و مختصر است، اما از جنبه ی کیفی و معنوی بسیار پرمغز و جذاب است و یک دوره عرفان نظری و تعالیم ابن عربی را در قالب شعر فارسی بیان نموده است. شهرت این منظومه، مرهون جنبه های عرفانی آن است؛ به طوری که هر کس با تصوف و عرفان، بلکه با شعر فارسی آشنایی دارد، نام آن را شنیده و احیانا ابیاتی از آن را به سینه سپرده است و حتی در خارج از ایران نیز مشهور و معروف است و برخی از مستشرقین، آن را ترجمه کرده و یا بر آن شرح نوشته اند. گلشن راز، در حقیقت جامع ترین و در عین حال موجزترین اثری است که با زبان رمز و اشاره، آراء و اقوال صوفیه را در مسائل مختلف مربوط به فکر، نفس، معرفت، وحدت و کثرت عوالم، اطوار وجود، سیر و سلوک، قرب و بعد و سیر در انفس با نهایت دقت و ایجاز تفسیر کرده است و به سبب لطف و دقتی که در بیان آن به کار رفته، چنان در نزد صوفیه مقبول شده است که در عصر صفویه گه گاه به منزله ی زبده ی تمام تعالیم صوفیه تلقی می شده و بسیاری از اهل معرفت در شرح و تفسیر مطالب و نکات مبهم و مشکل آن اهتمام ورزیده اند. تاثیرپذیری شبستری از شخصیت و افکار و اندیشه های شیخ فرید الدین عطار نیشابوری و حتی زبان و سبک شعری او بیش از سایر شعراست و با اینکه شبستری با افکار و آثار محی الدین و برخی دیگر از علما و عرفا آشنایی کامل داشته است و از افکار و اندیشه های آنها متاثر و بهره مند شده است، اما انس و الفتی خاص و توجه و علاقه ی فراوانی به آثار شیخ فرید الدین داشته است؛ به طوری که تاثیر ذهن و زبان عطار در گلشن راز و دیگر آثار شبستری به خوبی نمایان است. عناوین کتاب عبارتند از: ۱. در معنی تفکر؛ ۲. کدامین تفکر، شرط راه است؛ ۳. توضیح «من وجودی» انسان؛ ۴. سالک حقیقی کیست؛ ۵. ظهور سر وحدت بر سالک؛ ۶. سبب اتحاد عارف و معروف؛ ۷. راز «انا الحق گویی»؛ ۸. سیر و سلوک و اصل حقیقی؛ ۹. شرح قرب و بعد به حق تعالی؛ ۱۰. لفظ و کلام گوهر دریای وجود؛ ۱۱. جزء افزون از کل؛ ۱۲. پیوستگی قدیم و حادث؛ ۱۳. اشارات ارباب معانی؛ ۱۴. اشارات اهل کشف و شهود؛ ۱۵. بت و زنار و ترسایی.
← بررسی چند پرسش
تصحیح و تحقیق کتاب، توسط محمد حماصیان صورت گرفته است. وی، در مقدمه خویش شرح مختصری در باره زندگی و آثار شبستری ذکر کرده است.
منبع
...
کتاب، پاسخ به هفده سؤال منظوم است که امیر سید حسین حسینی هروی، صوفی معروف، به وسیله ی یکی از شاگردان خود از استاد شبستری که ظاهرا شیخ بهاء الدین یعقوب تبریزی است، پرسیده است و شیخ محمود به اشارت او فی المجلس، هر بیتی را به بیتی جواب گفته و بعد از آن، به درخواست همان استاد، بیت هایی به ابیات سابق افزوده تا منظومه ی گلشن راز پدید آمده است. تعداد ابیات این منظومه، ۹۹۳ بیت است که در قالب مثنوی و در بحر هزج مسدس مقصور یا محذوف سروده شده است.
گزارش محتوا
با اینکه این کتاب از جنبه ی کمی، نسبتا کوتاه و مختصر است، اما از جنبه ی کیفی و معنوی بسیار پرمغز و جذاب است و یک دوره عرفان نظری و تعالیم ابن عربی را در قالب شعر فارسی بیان نموده است. شهرت این منظومه، مرهون جنبه های عرفانی آن است؛ به طوری که هر کس با تصوف و عرفان، بلکه با شعر فارسی آشنایی دارد، نام آن را شنیده و احیانا ابیاتی از آن را به سینه سپرده است و حتی در خارج از ایران نیز مشهور و معروف است و برخی از مستشرقین، آن را ترجمه کرده و یا بر آن شرح نوشته اند. گلشن راز، در حقیقت جامع ترین و در عین حال موجزترین اثری است که با زبان رمز و اشاره، آراء و اقوال صوفیه را در مسائل مختلف مربوط به فکر، نفس، معرفت، وحدت و کثرت عوالم، اطوار وجود، سیر و سلوک، قرب و بعد و سیر در انفس با نهایت دقت و ایجاز تفسیر کرده است و به سبب لطف و دقتی که در بیان آن به کار رفته، چنان در نزد صوفیه مقبول شده است که در عصر صفویه گه گاه به منزله ی زبده ی تمام تعالیم صوفیه تلقی می شده و بسیاری از اهل معرفت در شرح و تفسیر مطالب و نکات مبهم و مشکل آن اهتمام ورزیده اند. تاثیرپذیری شبستری از شخصیت و افکار و اندیشه های شیخ فرید الدین عطار نیشابوری و حتی زبان و سبک شعری او بیش از سایر شعراست و با اینکه شبستری با افکار و آثار محی الدین و برخی دیگر از علما و عرفا آشنایی کامل داشته است و از افکار و اندیشه های آنها متاثر و بهره مند شده است، اما انس و الفتی خاص و توجه و علاقه ی فراوانی به آثار شیخ فرید الدین داشته است؛ به طوری که تاثیر ذهن و زبان عطار در گلشن راز و دیگر آثار شبستری به خوبی نمایان است. عناوین کتاب عبارتند از: ۱. در معنی تفکر؛ ۲. کدامین تفکر، شرط راه است؛ ۳. توضیح «من وجودی» انسان؛ ۴. سالک حقیقی کیست؛ ۵. ظهور سر وحدت بر سالک؛ ۶. سبب اتحاد عارف و معروف؛ ۷. راز «انا الحق گویی»؛ ۸. سیر و سلوک و اصل حقیقی؛ ۹. شرح قرب و بعد به حق تعالی؛ ۱۰. لفظ و کلام گوهر دریای وجود؛ ۱۱. جزء افزون از کل؛ ۱۲. پیوستگی قدیم و حادث؛ ۱۳. اشارات ارباب معانی؛ ۱۴. اشارات اهل کشف و شهود؛ ۱۵. بت و زنار و ترسایی.
← بررسی چند پرسش
تصحیح و تحقیق کتاب، توسط محمد حماصیان صورت گرفته است. وی، در مقدمه خویش شرح مختصری در باره زندگی و آثار شبستری ذکر کرده است.
منبع
...
wikifeqh: گلشن_راز_شبستری
دانشنامه آزاد فارسی
سرودۀ شیخ محمود شبستری، منظومه ای به فارسی در عرفان نظری. این مثنوی در پاسخ به هفده پرسش منظوم امیر سید حسین حسینی هروی دربارۀ پیچیدگی های تصوف نظری است. گلشن راز به زبانی بسیار نمادین و رمزی با الهام عالمانۀ شاعر در آرای رسمی صوفیه سروده شده است. نویسنده در این اثر جنونِ عشقِ فرودآمده از بهشت را طرح می کند که افلاطون آن را در فِدروس وصف کرده است. شبستری از واژگان عرفانی بسیار دقیقی استفاده می کند و در گزینش کلمات وسواسی فراوان می ورزد. ایجازی که او در سرودن این کتاب به کار برده، در ادب فارسی کم مانند است. شروح بی شماری بر آن نوشته شده که گلچین معانی آن ها را در گلشن راز و شروح آن (۱۳۴۴ش) گرد آورده است. اولین بار این اثر در تبریز منتشر شد (۱۲۶۱ق). به زبان های انگلیسی (لندن، ۱۸۸۰) آلمانی ( وین، ۱۸۳۸) ترجمه شده است.
wikijoo: گلشن_راز
پیشنهاد کاربران
در تشبیه کتاب آفرینش با کتاب وحی :
اشتباه مفسرین بزرگ آیات قرآن مربوط به سماوات و الارض و چرخش افلاک هفتگانه بدور کره زمین ریشه در عدم علم و آگاهی پیشینیان به حرکت چرخشی کره زمین بدور محور اش ریشه داشته است. لذا هرکدام از مفسرین سعی کرده اند که آن آیات را براساس هیئت یا نجوم بطلمیوسی شرح و توضیح دهند. با وجود اینکه کوپرنیک با ارائه تئوری مرکزیت روشن ( یعنی خورشید در مرکز منظومه قرار دارد و نه زمین ) آن پندار و تصور باستانی را نقش بر آب نمود، بعضی حکیمان و عارفان مسلمان عصر جدید هنوز روی آن تفاسیر پافشاری می نمایند و آسمان های هفتگانه را به شکل طبقه بر طبقه و یا محیط و محاط می پندارند. تئوری علمی مه بانگ توجه انسان امروز و آینده را در زمینه چگونگی پیدایش جهان به نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض محتوای کیهان یا جهان معطوف داشته است. البته این نظریه علمی با این کشف بزرگ ( به قول هاوکینگ دانشمند فقید انگلیسی: بزرگترین کشف اعصار ) هنوز توجه فلاسفه علمی را به خود جلب نموده و لذا تفسیر آن هنوز آغاز نگردیده است. چنین تفسیری از عهده حکیمان و عارفان و متکلمین و مفسرین دینی بر نمی آید، زیرا ایشان در زمینه های کلی انسان شناسی و جهان شناسی و خدا شناسی فقط در چهارچوب معارف وحیانی و حدیثی و روائی دین و مذهب خودی حرکت می کنند و اگر پا از آن چهار چوب ها فرا بگذارند، فقیهان دینی پا و قلم آنان را خواهند شکست و زبان آنان را خواهند برید و لبان آنان را خواهند دوخت که مبادا پرده ظلمانی بیافتد و خورشید عالم تاب نهفته در پشت آن نمایان گردد و راز فاش شود و انسان خاص و عام با حقیقت آشنا شوند و منابع آب و نان و امرار معاش دنیوی آنان از طریق دینداری خشک گردد. وظیفه ریشه ای و اصلی دینداران پیرو یک دین و مذهب خاص و ویژه از پیدایش آن دین در طول تاریخ تاکنون کشف حقیقت و شناخت انسان و طبیعت و کیهان یا جهان و خداوند متعال نبوده است بلکه نگهداری و دفاع از آن دین و مذاهب مختلف آن در رقابت و مقابله با آئین ها و ادیان دیگر و مذاهب مختلف آنها و حفاظت و نگهداری و حمل یوغ سنگین یا سبک شریعت آن دین بر روی گردن و دوش و گرده پیروان و نگاهداری آنان زیر یوغ و جلوگیری از خروج آنان از زیر یوغ با تبلیغات و ترویج های همه جانبه و دعوت دیگران به آمدن زیر آن یوغ و از همه مهمتر زنده نگاه داشتن نام و نشان و اثر بنیانگذار و مخترع یوغ آن شریعت دینی در ذهن و زبان و خط انسان بخصوص پیروان و در حافظه یا خاطره تاریخ در جهت امرار معاش دنیوی از طریق انتخاب شغل کارمندی و خدمتگذاری دینی تحت عنوان خدمت به خلق و خداوند. آیا در طی احداث کلیه معابد روی کره زمین در طول تاریخ تاکنون یک سنگ یا یک آجر و یک کیلو گل و ملات از آن بناهای عظیم روی سر و دوش یکی از پیشوایان و مراجع تقلید آئین ها و ادیان و مذاهب و فرمانروایان حمل گردیده است غیر از بر روی سر و دوش و گرده بردگان و کارگران و رعایا ؟ مشاهده این بی رحمی ها و ظلمات و جهالات بوده است که خون بعضی از اندیشمندان را طوری به جوش آورده است که قائل شوند به این حقیقت که کلیه آئین ها و ادیان و مذاهب امر و کار و فعل خداوند متعال نبوده بلکه امر و عمل و فعل شیطان و به این تصویر و باور رسیده اند که در آسمان ایسا مسیح در سمت راست عرش جلوس نموده و ابلیس کبیر در سمت چپ آن.
... [مشاهده متن کامل]
عوالم هفتگانه و آسمان ها و زمین های هفتگانه و وادی های امر و تکوین هفتگانه و هفت شهر عشق کیهان و الله ( نه وادی های تخیلی - توهمی هفتگانه و هفت شهر عشق در سیر و سلوک عرفانی )
هرکدام به ترتیب و نوبه خاص و ویژه خویش با فواصل زمانی کاملا معین و از پیش تعیین شده ( همیشه برابر با طول عمر کلی کیهان یعنی فاصله زمانی بین وقوع دو مه بانگ متوالی ) در چهارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس مفاد و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر آن، از طریق چرخه یا گردش و یا تسلسل وقوع مه بانگ های هفتگانه و متوالی بر اثر نوسانات باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض محتوای کیهان یا جهان پشت سر هم به ظهور و پیدایش می رسند و عمر خودرا سپری می نمایند و آنهم هرکدام با درجات مختلف تکاملی فراوان بین دو سر حد؛ یکی نهایت نقصان و دیگری نهایت کمال ایده آل.
در پایان بر خلاف شهود عرفانی شیخ بزرگ شبستر :
تناسخ یک روش است تبیینی لذا نه کفر و نه گناه بلکه اشتباه و خطا / زآن سبب که کاشفان نوسانگر تولد و مرگ نبوده اند آگاه به وقوع مه بانگ ها / بر اثر نوسانات متوالی انقباض و انبساط محتوای جهان ها/ و تسلسل پایان ناپذیر تولد و مرگ کیهان ها.
چه بودا و شیخ بخواهند و چه نخواهند/ اسیریم جاودانه جملگی در این دو سلسله/ یکی چرخه تولد و مرگ خویش در بطن و طول دیگری یعنی چرخه تولد و مرگ کیهانی/ زین قطار بی در و پنجره و درز و دریچه و روزنه / نه بودا تواند هرگز گردد پیاده و نه شیوخ و نه این حقیر و نه هیچ چیز و کسی دیگر.
اشتباه مفسرین بزرگ آیات قرآن مربوط به سماوات و الارض و چرخش افلاک هفتگانه بدور کره زمین ریشه در عدم علم و آگاهی پیشینیان به حرکت چرخشی کره زمین بدور محور اش ریشه داشته است. لذا هرکدام از مفسرین سعی کرده اند که آن آیات را براساس هیئت یا نجوم بطلمیوسی شرح و توضیح دهند. با وجود اینکه کوپرنیک با ارائه تئوری مرکزیت روشن ( یعنی خورشید در مرکز منظومه قرار دارد و نه زمین ) آن پندار و تصور باستانی را نقش بر آب نمود، بعضی حکیمان و عارفان مسلمان عصر جدید هنوز روی آن تفاسیر پافشاری می نمایند و آسمان های هفتگانه را به شکل طبقه بر طبقه و یا محیط و محاط می پندارند. تئوری علمی مه بانگ توجه انسان امروز و آینده را در زمینه چگونگی پیدایش جهان به نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض محتوای کیهان یا جهان معطوف داشته است. البته این نظریه علمی با این کشف بزرگ ( به قول هاوکینگ دانشمند فقید انگلیسی: بزرگترین کشف اعصار ) هنوز توجه فلاسفه علمی را به خود جلب نموده و لذا تفسیر آن هنوز آغاز نگردیده است. چنین تفسیری از عهده حکیمان و عارفان و متکلمین و مفسرین دینی بر نمی آید، زیرا ایشان در زمینه های کلی انسان شناسی و جهان شناسی و خدا شناسی فقط در چهارچوب معارف وحیانی و حدیثی و روائی دین و مذهب خودی حرکت می کنند و اگر پا از آن چهار چوب ها فرا بگذارند، فقیهان دینی پا و قلم آنان را خواهند شکست و زبان آنان را خواهند برید و لبان آنان را خواهند دوخت که مبادا پرده ظلمانی بیافتد و خورشید عالم تاب نهفته در پشت آن نمایان گردد و راز فاش شود و انسان خاص و عام با حقیقت آشنا شوند و منابع آب و نان و امرار معاش دنیوی آنان از طریق دینداری خشک گردد. وظیفه ریشه ای و اصلی دینداران پیرو یک دین و مذهب خاص و ویژه از پیدایش آن دین در طول تاریخ تاکنون کشف حقیقت و شناخت انسان و طبیعت و کیهان یا جهان و خداوند متعال نبوده است بلکه نگهداری و دفاع از آن دین و مذاهب مختلف آن در رقابت و مقابله با آئین ها و ادیان دیگر و مذاهب مختلف آنها و حفاظت و نگهداری و حمل یوغ سنگین یا سبک شریعت آن دین بر روی گردن و دوش و گرده پیروان و نگاهداری آنان زیر یوغ و جلوگیری از خروج آنان از زیر یوغ با تبلیغات و ترویج های همه جانبه و دعوت دیگران به آمدن زیر آن یوغ و از همه مهمتر زنده نگاه داشتن نام و نشان و اثر بنیانگذار و مخترع یوغ آن شریعت دینی در ذهن و زبان و خط انسان بخصوص پیروان و در حافظه یا خاطره تاریخ در جهت امرار معاش دنیوی از طریق انتخاب شغل کارمندی و خدمتگذاری دینی تحت عنوان خدمت به خلق و خداوند. آیا در طی احداث کلیه معابد روی کره زمین در طول تاریخ تاکنون یک سنگ یا یک آجر و یک کیلو گل و ملات از آن بناهای عظیم روی سر و دوش یکی از پیشوایان و مراجع تقلید آئین ها و ادیان و مذاهب و فرمانروایان حمل گردیده است غیر از بر روی سر و دوش و گرده بردگان و کارگران و رعایا ؟ مشاهده این بی رحمی ها و ظلمات و جهالات بوده است که خون بعضی از اندیشمندان را طوری به جوش آورده است که قائل شوند به این حقیقت که کلیه آئین ها و ادیان و مذاهب امر و کار و فعل خداوند متعال نبوده بلکه امر و عمل و فعل شیطان و به این تصویر و باور رسیده اند که در آسمان ایسا مسیح در سمت راست عرش جلوس نموده و ابلیس کبیر در سمت چپ آن.
... [مشاهده متن کامل]
عوالم هفتگانه و آسمان ها و زمین های هفتگانه و وادی های امر و تکوین هفتگانه و هفت شهر عشق کیهان و الله ( نه وادی های تخیلی - توهمی هفتگانه و هفت شهر عشق در سیر و سلوک عرفانی )
هرکدام به ترتیب و نوبه خاص و ویژه خویش با فواصل زمانی کاملا معین و از پیش تعیین شده ( همیشه برابر با طول عمر کلی کیهان یعنی فاصله زمانی بین وقوع دو مه بانگ متوالی ) در چهارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس مفاد و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر آن، از طریق چرخه یا گردش و یا تسلسل وقوع مه بانگ های هفتگانه و متوالی بر اثر نوسانات باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض محتوای کیهان یا جهان پشت سر هم به ظهور و پیدایش می رسند و عمر خودرا سپری می نمایند و آنهم هرکدام با درجات مختلف تکاملی فراوان بین دو سر حد؛ یکی نهایت نقصان و دیگری نهایت کمال ایده آل.
در پایان بر خلاف شهود عرفانی شیخ بزرگ شبستر :
تناسخ یک روش است تبیینی لذا نه کفر و نه گناه بلکه اشتباه و خطا / زآن سبب که کاشفان نوسانگر تولد و مرگ نبوده اند آگاه به وقوع مه بانگ ها / بر اثر نوسانات متوالی انقباض و انبساط محتوای جهان ها/ و تسلسل پایان ناپذیر تولد و مرگ کیهان ها.
چه بودا و شیخ بخواهند و چه نخواهند/ اسیریم جاودانه جملگی در این دو سلسله/ یکی چرخه تولد و مرگ خویش در بطن و طول دیگری یعنی چرخه تولد و مرگ کیهانی/ زین قطار بی در و پنجره و درز و دریچه و روزنه / نه بودا تواند هرگز گردد پیاده و نه شیوخ و نه این حقیر و نه هیچ چیز و کسی دیگر.
من که باشم مرا از من خبر کن
چه معنی دارد اندر خود سفر کن!
کسی نمیتواند ترا خبر کند که کی هستی، غیر از خود تو. دیگران فقط میتوانند هزار و یک بیت در گوش تو بسرایند و ترا اغفال نمایند. من هم در پاسخ به این سوال چند بیتی را زمزمه میکنیم ، تو خود مختاری یا بپذیری یا آنرا در زنبیل باطلات بیافکنی.
... [مشاهده متن کامل]
حتما تاکنون مفاهیم ازل و ابد را شنیده ای که صاحب نظران گویند هردو از صفات باری تعالی اند. تعریف اولی بی آغازی است به سمت گذشته و دومی بی پایانی در جهت آینده و نقطه وصل این دو نیم خط نیمه متناهی لحظه حال باشد. حالا از خود میپرسم که طول لحظه حال چند و چون باشد؟ یک ثانیه، یک دقیقه، یک ساعت یا یک روز و یک شب و هفته و ماه و فصل و سال؟ پاسخ این سوال را یک دانشمند آلمانی به نام ماکس پلانگ از طریق محاسبات ریاضی به انسان اندیشمند و جستجو گر ارائه داده است که برابر با ۱۰ بتوان منهای ۴۳ ثانیه می باشد . غیر از عرفان دینی، عرفان علمی هم داریم که به جای بازی کردن با حروف و کلمات و مفاهیم از قبیل کاف و نون و کونین، با محاسبات ساده ریاضی موجب شگفت و اعجاز نظر بیننده و خواننده میگردند. سحر و جادو و بافندگی هم در طول تاریخ دارای جذابیت خاص خود بوده است. کارل مارکس براین باور بود که در عصر وی به سهولت میتوان مچ پیامبران را در حین بازی شعبده بازی گرفت و پَت آنان را نقش بر آب کرد و بافندگی آنها را پنبه نمود. قصد این حقیر در این جا این نیست که بافندگی زیبای عارفان را رشته نمایم. هدفم بیشتر لمس و درک حقیقت می باشد. تعاریفی که در مورد مفاهیم ازل و ابد تاکنون ارائه گردیده اند، کنجکاوی روح جستجوگر این حقیر را قانع ننمودند ، لذا به خود مراجعه کردم تا حقیقت و واقعیت این مفاهیم را دریابم . تعریف این حقیر به شرح زیر است:
طول عمر محتوای عوالم معنوی شامل کلیه موجودات زنده و غیر زنده در آنها توسط لحظه ازل و طول عمر عوالم مادی توسط لحظه ابد رقم زده می شوند. لحظات ازل و ابد هرکدام برابر با لحظه حال میباشند و لحظه حال برابر با زمان پلانک که در بالا به آن اشاره شد. لحظه حال را میتوان به زبان عرفان دینی ، ظهور زمانی خود خداوند پنداشت که با قدرت لایه تناهی بطور همزمان در کلیه جهان معنوی و مادی همه چیز و همه کس را با خود به سمت آینده به حرکت در می آورد طوریکه حتا یک ذره نور یا یک ذره اتمی پشت سرش به حال خود باقی نمی ماند و یک ذره نور یا یک ذره اتمی قادر نخواهد بود که جلو تر از قدم مبارک وی سبقت بگیرد. زمانیکه این تصویر خیالی را دریافت و هضم و جذب و درک کردیم و آنرا به احساس کشیدیم، آنگاه در خواهیم یافت که سفر در خود یک واقعیت است و نه یک سفر خیالی شاعرانه و عارفانه.
بیزمانی و بیمکانی : صاحب نظران بخصوص دینی در تعاریف این مفاهیم بر این باورند که هردوی آنها بازهم از صفات خداوند متعال میباشند و به معنای عدم وجود زمان و مکان . این تعریف باز هم در طی سفر در خود، نتوانست کنجکاوی روح جستجوگر این حقیر را بطور تام قانع نماید، لذا به فکر فرو رفتم که خود پاسخی در خور نیاز اقناع روحی خویش بیابم. در این باره به حقیقتی دست یافتم که بیان آن در قالب حکایت و تمثیل به شرح زیر می باشد: بیزمانی و بیمکانی که از صفات خداوند می باشند و همانطور که بر طبق بینش عارفان بزرگ فارسی زبان که جهان و کلیه موجودات زنده و غیر زنده درون آن جملگی ظهور و تجلی اسماء و صفات آن بزرگوار دانا و توانا میباشند، آنگاه بیزمانی و بیمکانی هم مثل بقیه ضرورتا تجلی یافته و به واقعیت عینی تبدیل گردیده اند. از خود پرسیدم پس کجا هستند ؟ پاسخ این سوال به شرح زیر است : همانطور که از دیدگاه علم تجربی بخصوص علم فیزیک ، ماده و پاد ( ضد ) ماده، ذره و ضد ذره موجوداتی خیالی نبوده بلکه واقعیت دارند، همانطور هم باید زمان و ضد زمان، مکان و ضد مکان موجوداتی واقعی و عینی باشند. در ادامه سفر به اعماق خود به این نتیجه رسیدم که ضد زمان و ضد مکان چیز های دیگری نیستند غیر از بیزمانی و بیمکانی. لذا بر خلاف تعاریف ارائه شده توسط صاحب نظران، این حقیر بر این باور است که این مفاهیم به معنای عدم وجود زمان و مکان نبوده بلکه دوقلو های همزاد زمان و مکان معمولی می باشند. تفاوت این ضدین با اضداد ذره - ضد ذره در این است که پس از رسیدن به هم ، همدیگر را متقابلا نابود نکرده و به پرتو یا اشعه تبدیل نمی گردند بلکه مثل عاشق و معشوق انسانی در آغوش همدیگر به رقص و پایکوبی مشغول می شوند و آهنگ و ریتم پای آنها دارای فرکانس یا بسامدی به اندازه معکوس زمان پلانک خواهد بود که برابر است با ۱۰ بتوان ۴۳ بار در ثانیه. هیج موجودی در طبیعت و کیهان حتا امواج و ذرات نور نمیتوانند با این سرعت برقصند یا نوسان داشته باشند. از لحاظ عددی اندازه و قدر این ذرات بیزمانی و بیمکانی برابر با همان اندازه و قدر ابعاد زمان و مکان معمولی اند . همانطور که زمانمکان یک مختصات چهار بعدی میباشد، بیزمانی و بیمکانی هم یک مختصات چهار بعدی است که روی همدیگر ، نوسانگر های بنیادی هشت قطبی را تشکیل می دهند. کلیه ذرات مادی و ذرات نور از تراکم شدید بخشی از این رقاصان نوسانگر بنیادی ( حدود پنج تا هشت در صد آنها ) در اولین لحظات انبساط کیهانی بر اثر وقوع مه بانگ آفریده شده اند و بقیه آنها در قالب سیاه چاله های ریز و درشت در سراسر کیهان پخش گردیده اند و علم کیهان شناسی بدون اینکه از اصالت وجودی آنها اطلاع داشته باشد ، آن بخش نامرئی از کیهان را تحت عناوین انرژی و ماده تاریک نامگذاری کرده است. لذا سیاه چاله ها موجودات عجیب و غریب و راز آلودی نیستند بلکه همان بخشی از نوسانگر های بنیادی هشت قطبی زمانمکان و بیزمانی بیمکانی اند که در قالب ذرات ماده و نور در نیامده اند. ظلمت آنها در حقیقت روشنایی ماورایی ( بر تر از روشنایی نور معمولی ) است که در مقابل چشم تلسکوب ها ظلمانی جلوه گر میشوند. همانطور که عارف در گلشن راز می فرماید که پنهانی خداوند در مقابل دیدگان سر نظاره گر ، بر اثر پیدایی شدید نور وی می باشد. به این معنا که وجود خداوند از پیدایی بی حد و حصر در مقابل دید ما انسان ها ناپدید گردیده است و طبق باور دینی به عالم غیب پناه برده است.
سفر در خود ادامه دارد ، انشالله اگر فرصتی دیگر دست داد به حمد باریتعالی باهم سفر را ادامه میدهیم. به اختصار پیشاپیش خدمت خواننده گرامی عرض می نماییم که غیر از این وادی شش وادی دگر در سر راه است. گر زنی و گر مرد بدان که این سرنوشت جنسی تنها و جاودانه نیست.
چه معنی دارد اندر خود سفر کن!
کسی نمیتواند ترا خبر کند که کی هستی، غیر از خود تو. دیگران فقط میتوانند هزار و یک بیت در گوش تو بسرایند و ترا اغفال نمایند. من هم در پاسخ به این سوال چند بیتی را زمزمه میکنیم ، تو خود مختاری یا بپذیری یا آنرا در زنبیل باطلات بیافکنی.
... [مشاهده متن کامل]
حتما تاکنون مفاهیم ازل و ابد را شنیده ای که صاحب نظران گویند هردو از صفات باری تعالی اند. تعریف اولی بی آغازی است به سمت گذشته و دومی بی پایانی در جهت آینده و نقطه وصل این دو نیم خط نیمه متناهی لحظه حال باشد. حالا از خود میپرسم که طول لحظه حال چند و چون باشد؟ یک ثانیه، یک دقیقه، یک ساعت یا یک روز و یک شب و هفته و ماه و فصل و سال؟ پاسخ این سوال را یک دانشمند آلمانی به نام ماکس پلانگ از طریق محاسبات ریاضی به انسان اندیشمند و جستجو گر ارائه داده است که برابر با ۱۰ بتوان منهای ۴۳ ثانیه می باشد . غیر از عرفان دینی، عرفان علمی هم داریم که به جای بازی کردن با حروف و کلمات و مفاهیم از قبیل کاف و نون و کونین، با محاسبات ساده ریاضی موجب شگفت و اعجاز نظر بیننده و خواننده میگردند. سحر و جادو و بافندگی هم در طول تاریخ دارای جذابیت خاص خود بوده است. کارل مارکس براین باور بود که در عصر وی به سهولت میتوان مچ پیامبران را در حین بازی شعبده بازی گرفت و پَت آنان را نقش بر آب کرد و بافندگی آنها را پنبه نمود. قصد این حقیر در این جا این نیست که بافندگی زیبای عارفان را رشته نمایم. هدفم بیشتر لمس و درک حقیقت می باشد. تعاریفی که در مورد مفاهیم ازل و ابد تاکنون ارائه گردیده اند، کنجکاوی روح جستجوگر این حقیر را قانع ننمودند ، لذا به خود مراجعه کردم تا حقیقت و واقعیت این مفاهیم را دریابم . تعریف این حقیر به شرح زیر است:
طول عمر محتوای عوالم معنوی شامل کلیه موجودات زنده و غیر زنده در آنها توسط لحظه ازل و طول عمر عوالم مادی توسط لحظه ابد رقم زده می شوند. لحظات ازل و ابد هرکدام برابر با لحظه حال میباشند و لحظه حال برابر با زمان پلانک که در بالا به آن اشاره شد. لحظه حال را میتوان به زبان عرفان دینی ، ظهور زمانی خود خداوند پنداشت که با قدرت لایه تناهی بطور همزمان در کلیه جهان معنوی و مادی همه چیز و همه کس را با خود به سمت آینده به حرکت در می آورد طوریکه حتا یک ذره نور یا یک ذره اتمی پشت سرش به حال خود باقی نمی ماند و یک ذره نور یا یک ذره اتمی قادر نخواهد بود که جلو تر از قدم مبارک وی سبقت بگیرد. زمانیکه این تصویر خیالی را دریافت و هضم و جذب و درک کردیم و آنرا به احساس کشیدیم، آنگاه در خواهیم یافت که سفر در خود یک واقعیت است و نه یک سفر خیالی شاعرانه و عارفانه.
بیزمانی و بیمکانی : صاحب نظران بخصوص دینی در تعاریف این مفاهیم بر این باورند که هردوی آنها بازهم از صفات خداوند متعال میباشند و به معنای عدم وجود زمان و مکان . این تعریف باز هم در طی سفر در خود، نتوانست کنجکاوی روح جستجوگر این حقیر را بطور تام قانع نماید، لذا به فکر فرو رفتم که خود پاسخی در خور نیاز اقناع روحی خویش بیابم. در این باره به حقیقتی دست یافتم که بیان آن در قالب حکایت و تمثیل به شرح زیر می باشد: بیزمانی و بیمکانی که از صفات خداوند می باشند و همانطور که بر طبق بینش عارفان بزرگ فارسی زبان که جهان و کلیه موجودات زنده و غیر زنده درون آن جملگی ظهور و تجلی اسماء و صفات آن بزرگوار دانا و توانا میباشند، آنگاه بیزمانی و بیمکانی هم مثل بقیه ضرورتا تجلی یافته و به واقعیت عینی تبدیل گردیده اند. از خود پرسیدم پس کجا هستند ؟ پاسخ این سوال به شرح زیر است : همانطور که از دیدگاه علم تجربی بخصوص علم فیزیک ، ماده و پاد ( ضد ) ماده، ذره و ضد ذره موجوداتی خیالی نبوده بلکه واقعیت دارند، همانطور هم باید زمان و ضد زمان، مکان و ضد مکان موجوداتی واقعی و عینی باشند. در ادامه سفر به اعماق خود به این نتیجه رسیدم که ضد زمان و ضد مکان چیز های دیگری نیستند غیر از بیزمانی و بیمکانی. لذا بر خلاف تعاریف ارائه شده توسط صاحب نظران، این حقیر بر این باور است که این مفاهیم به معنای عدم وجود زمان و مکان نبوده بلکه دوقلو های همزاد زمان و مکان معمولی می باشند. تفاوت این ضدین با اضداد ذره - ضد ذره در این است که پس از رسیدن به هم ، همدیگر را متقابلا نابود نکرده و به پرتو یا اشعه تبدیل نمی گردند بلکه مثل عاشق و معشوق انسانی در آغوش همدیگر به رقص و پایکوبی مشغول می شوند و آهنگ و ریتم پای آنها دارای فرکانس یا بسامدی به اندازه معکوس زمان پلانک خواهد بود که برابر است با ۱۰ بتوان ۴۳ بار در ثانیه. هیج موجودی در طبیعت و کیهان حتا امواج و ذرات نور نمیتوانند با این سرعت برقصند یا نوسان داشته باشند. از لحاظ عددی اندازه و قدر این ذرات بیزمانی و بیمکانی برابر با همان اندازه و قدر ابعاد زمان و مکان معمولی اند . همانطور که زمانمکان یک مختصات چهار بعدی میباشد، بیزمانی و بیمکانی هم یک مختصات چهار بعدی است که روی همدیگر ، نوسانگر های بنیادی هشت قطبی را تشکیل می دهند. کلیه ذرات مادی و ذرات نور از تراکم شدید بخشی از این رقاصان نوسانگر بنیادی ( حدود پنج تا هشت در صد آنها ) در اولین لحظات انبساط کیهانی بر اثر وقوع مه بانگ آفریده شده اند و بقیه آنها در قالب سیاه چاله های ریز و درشت در سراسر کیهان پخش گردیده اند و علم کیهان شناسی بدون اینکه از اصالت وجودی آنها اطلاع داشته باشد ، آن بخش نامرئی از کیهان را تحت عناوین انرژی و ماده تاریک نامگذاری کرده است. لذا سیاه چاله ها موجودات عجیب و غریب و راز آلودی نیستند بلکه همان بخشی از نوسانگر های بنیادی هشت قطبی زمانمکان و بیزمانی بیمکانی اند که در قالب ذرات ماده و نور در نیامده اند. ظلمت آنها در حقیقت روشنایی ماورایی ( بر تر از روشنایی نور معمولی ) است که در مقابل چشم تلسکوب ها ظلمانی جلوه گر میشوند. همانطور که عارف در گلشن راز می فرماید که پنهانی خداوند در مقابل دیدگان سر نظاره گر ، بر اثر پیدایی شدید نور وی می باشد. به این معنا که وجود خداوند از پیدایی بی حد و حصر در مقابل دید ما انسان ها ناپدید گردیده است و طبق باور دینی به عالم غیب پناه برده است.
سفر در خود ادامه دارد ، انشالله اگر فرصتی دیگر دست داد به حمد باریتعالی باهم سفر را ادامه میدهیم. به اختصار پیشاپیش خدمت خواننده گرامی عرض می نماییم که غیر از این وادی شش وادی دگر در سر راه است. گر زنی و گر مرد بدان که این سرنوشت جنسی تنها و جاودانه نیست.
اثر منظوم شیخ محمود شبستری در پاسخ به 13 سوال مهم در زمینه عرفان
کتابی است