گفتار

/goftAr/

مترادف گفتار: بیان، تکلم، سخن، عرض، کلام، گفتمان، گفت، مثل، نطق، واج

متضاد گفتار: شنیدار

معنی انگلیسی:
speech, word, discourse, oration, talk, topic, chapter

لغت نامه دهخدا

گفتار. [ گ ُ ] ( اِمص ) قول. سخن. حدیث. مقاله. مقال. کلام. گفت :
رک که بااند شار بنمایی
دل تو خوش کند بخوش گفتار.
رودکی ( احوال و آثار رودکی تألیف سعید نفیسی ج 3 ص 998 ).
چیست از گفتار خوش بهتر که او
مرغ را آرد برون از آشیان.
حفاف.
زدن مرد را تیغ بر تار خویش
به از بازگشتن ز گفتار خویش.
ابوشکور.
سپهبد ز گفتار او شاد شد
سخن گفتن هر کسی باد شد.
فردوسی.
همی گفت هر کس که ما بنده ایم
به گفتار خسرو سرافکنده ایم.
فردوسی.
یکی ترجمان راز لشکر بجست
که گفتار ترکان بداند درست.
فردوسی.
پیش گفتار بکردار شوی وین عجبست
پیشتر چیزی گفتار بود پس کردار.
فرخی.
در فضل گوهرش بتوان یافتن کنون
مدح هزارساله به گفتار پهلوی.
فرخی.
چیزی که همی دانی بیهوده چه پرسی
گفتار چه باید که همی بینی کردار.
فرخی.
بر دل مکن مسلط گفتار هر لتنبر
هرگز کجا پسندد افلاک جز ترا سر.
شاکر بخاری.
از مار کینه ورتر ناسازتر چه باشد
گفتار چربش آرد بیرون از آشیانه.
لبیبی.
خواجه بزرگ داندکه خداوند در این گفتار بر حق است. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 397 ). کس را نرسد که اندیشه کند که این چراست تا به گفتار رسد. ( تاریخ بیهقی ).
که صد گنج شاید به گفتار داد
که نتوان یکی زآن به کردار داد.
اسدی.
بپذرفتن چیز و گفتار خوش
مباش ایمن از دشمن کینه کش.
اسدی.
بر گوینده بیش از گفتار نباشد. ( قابوسنامه ). اما هرکه را آزمایی به کردار آزمای نه به گفتار که گنجشک به نقد به که طاوس به نسیه. ( قابوسنامه ).
نگردد به گفتار مستانه غره
کسی کودل و جان هشیار دارد.
ناصرخسرو.
بجز بر نکو فعل و گفتار خوب
نه بگذار دست و نه بگشای فم.
ناصرخسرو.
آنچت گوید بپذیر و مباش
عاشق بر بیهده گفتار خویش.
ناصرخسرو.
گفتار بی کردار ضایع ماند. ( کیمیای سعادت ). این کتاب چهارده گفتار است و در بخش باب اول از گفتار نخستین. ( ذخیره خوارزمشاهی ).
چو عاجز است ز آثار معجزت خاطر
چو قاصر است زکردار نادرت گفتار.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

سخن گفتن، به معنی سخن هم میگویند
۱ - ( اسم ) گفتن گفت . ۲ - ( اسم ) سخن قول : خواج. بزرگ داند که خداوند در این گفتار بر حق است . ۳ - ( اسم ) گفته . یا گفتار در هم . سخن نا مربوط .

فرهنگ معین

(گُ ) (حامص . ) سخن ، حدیث .

فرهنگ عمید

۱. سخن گفتن.
۲. (اسم ) سخن.

فرهنگستان زبان و ادب

{narration , commentary} [سینما و تلویزیون] کلامی که به صورت صدای بیرون از صحنه یا پرده شنیده می شود

واژه نامه بختیاریکا

بُنتلاق؛ گُدار

دانشنامه عمومی

سخن یا گفتار یکی از فرایندهای ارتباطیِ انسان هاست. گفتار با به وجود آوردن صدا توسط دهان و تا حدودی بینی انسان به وجود می آید. در این فرایند، دندان ها، زبان کوچک و بزرگ، حنجره و بینی و کام نقش دارند. گفتار مهم ترین روش ارتباط انسانی است.
گفتار عبارت است از شکل تلفظ شدهٔ ارتباطات انسانی که مبتنی بر ترکیب نحوی لغات یا نام هایی است که از فرهنگ لغات بسیار بزرگ ( معمولاً بیش از ۱۰٬۰۰۰ لغت مختلف ) بدست می آیند. هر کلمه گفتاری از ترکیب آوایی مجموعه محدودی از واحدهای صوتی گفتاری ثابت و صدادار ایجاد می شود. این فرهنگ لغات، نحوی که آن ها را می سازد، و مجموعه واحدهای صوتی گفتاری آنها، متفاوت با ایجاد موجودیت هزاران نوع مختلف زبان های بشری است که متقابلاً غیرقابل فهم اند. افراد ( متکلّمین به چند زبان ) اغلب قادر به برقراری ارتباط با دو یا بیشتر زبان اند. توانایی های صوتی که انسان ها را قادر به تولید گفتار می کند نیز به انسان توانایی آواز خواندن می دهد. فرم اشاره ای ارتباط انسانی برای ناشنوایان به شکل زبان علائمی وجود دارد. گفتار در برخی فرهنگ های زبان مکتوب بوده است، اغلب زبانی که به لحاظ فرهنگ لغت، نحویات و آوائی متفاوت از زبان تکلمی همراه بوده است، به دوزبانه ( diglossia ) ، گفتار علاوه بر استفاده اش در ارتباطات، توسط برخی روانشناسان همچون ویگوتسکی اشاره شده که به طور داخلی توسط پروسه های ذهنی استفاده می شود جهت بالابردن و سازمان دادن ادراک به شکل یک گفتار یک نفری با لحن گفتار گفتن برحسب تولید گفتار و ادراک اصوات استفاده شده در زبان تکلمی پژوهش می شود. عناوین پژوهش دیگر، مربوط به تکرار گفتار، توانایی برای تبدیل کلام تکلمی شنیده شده به اصوات مورد نیاز برای تولید مجدد که نقش اساسی در توسعه فرهنگ لغت در کودکان و خطاهای تکلمی دارد. چندین درس دانشگاهی که این ها را مطالعه می کنند شامل، اصوات شناسی، روانشناسی، آسیب شناسی گفتاری، زبان شناسی، علوم ادراکی، مطالعات ارتباطات، رشته بیماری های گوش، گلو و بینی و علوم کامپیوتر است. ناحیه پژوهشی دیگر این است که چقدر مغز انسان در سطوح مختلف خود نظیر سطح بروکا و سطح و رینک پایه گفتار هستند. مباحثه ای است که چقدر گفتار انسان منحصر است به لحاظ این که سایر حیوانات دیگر نیز با اصوات ارتباط برقرار می کنند. با وجودی که هیچ کدام در وحوش فرهنگ لغوی بزرگی ندارند، پژوهش روی توانایی های غیرزبانی میمون های زبان آموخته نظیر واشو و کانزی این امکان را افزایش می دهد که آن ها ممکن است این توانایی ها را داشته بوده اند. اصول گفتار ناشناخته اند و موضوع بحش و تفکرهای بسیاری هستند.
عکس گفتار
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

بیان

مترادف ها

article (اسم)
ماده، عمل، شرط، اسباب، مقاله، بند، گفتار، فقره، فصل، حرف تعریف، متاع، کالا، چیز

word (اسم)
خبر، خطابت، عهد، لفظ، حرف، گفتار، قول، فرمان، فرمایش، سخن، پیغام، کلمه، لغت، واژه

speech (اسم)
نطق، خطابت، حرف، گفتار، صحبت، سخن، سخنرانی، خطبه، گویایی، قوه ناطقه

sermon (اسم)
خطابه، موعظه، اندرز، گفتار، خطبه، وعظ

فارسی به عربی

خطبة , کتاب , کلمة , مقالة

پیشنهاد کاربران

قال
قیل
گفتار یا گفتمان همان جهت نگرش و احساسات در رفتار های ماست که بروز داده میشود
فاطی ساکت
پیشنهاد می کنم که تو بامن حرف بزنی
تو برنامه ( جدول سرا ) زده ^مبتلا^اصلا معنی نمیده
قول
الان کلمات افکار، رفتار، گفتار هم وزنن و مترادف دو کلمه اول پندار و کردار هست که این دو کلمه و در عین حال با هم هم وزن هستن من میخوام بگم کلمه ای پیدا نمیشه ک با گفتار مترادف و با پندار و کردار هم وزن باشه
فهمیدین چی گفتم :/
مقال، بیان، تکلم، سخن، عرض، کلام، گفتمان، گفت، مثل، نطق، واج
"گفتار" با تلفظ/goftAr/، واژه ی پهلوی هست . این واژه با
تلفظ ذکر شده ، ازدوقسمت تشکیل شده است : 1️⃣قسمت
"گفت " که بن ماضی هست . 2️⃣وقسمت *ار*:پسوند *ار*در
این کلمه به "گفت"چسبید . و"گفت "را تبدیل به "گفتار "کرد .
...
[مشاهده متن کامل]

درحقیقت باچسبیدن پسوند*ار*، بن ماضی تبدیل به
اسم مصدر شد .
🤔واژه ی گفتار "اسم مصدر "هست . یعنی چه؟
💊Doping💊
واژه ی گفتار ، اسم مصدر می باشد یعنی در ظاهر ، به شکل
مصدر نیست . درواقع ظاهرش مثل کلمات :خوردن، شنیدن،
خواندن ، چریدن و. . . نیست .
❗BUT❗
درنهایت، معنی مفهومش ، معنی ومفهوم مصدر می باشد .
معنی ومفهوم "گفتار "میشه "گفتن" !
به اینگونه کلمات که در ظاهر به شکل مصدر نیستند ولی معنی
ومفهومشان ، معنی ومفهوم مصدر هست . را "اسم مصدر"یا
"حاصل مصدر "می گویند . که با مصدر متفاوت هست . [جون
هرکی دوست داری یکی ندون این دوتارو . به خداباهم فرق
دارن !🙅‍♀️🙅‍♀️🙅‍♀️🚫●•●. ]

گفتار:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " گفتار" می نویسد : ( ( گفتاردر پهلوی به همین ریخت بکار می رفته است . ) )
( ( سرش راست بر شد ، چو سرو بلند؛
به گفتار ، خوب و خرد کارْبند. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 196 )

گفتار: عبارت است از صدای روی فیلم که گوینده ومنبع آن دیده نمی شود. این تمهید بیشترین استفاده را درفیلمهای مستند دارد. ( اصطلاح سینمایی )
مقال
اقوال
گویش
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس