گس

/gas/

مترادف گس: دبش

معنی انگلیسی:
astringent, acrid

لغت نامه دهخدا

گس. [ گ َ ] ( ص ) زمخت. عَفِص. مزه ای چون مزه مازو وسنجد نارسیده و بهی نارسیده. بعض شراب های انگوری که پوست دهان و گلو را فراهم کشد: پوست انار گس است.

گس. [ گ ُ ] ( اِخ ) جزیره ای در آسیای صغیر. رجوع به فهرست ایران باستان شود.

فرهنگ فارسی

کارل فردریخ ستاره شناس و ریاضی دان و فیزیکدان آلمانی ( و. برونشویک ۱۷۷۷ - ف. ۱۸۵۵ م . ) . شهرت او بیشتر برای مطالعه و تحقیقاتش درباره مغناطیس الکتریسیته مغناطیسی و خواص و تاثیرات نور میباشد .
مزه ایکه دهان راجمع کندمثل مزه میوه نارس، زمخت
( صفت ) دارای مزه ای مانند مز. مازو و سنجد نارسیده و خرمالو و برخی شرابهای انگوری .
جزیره ای در آسیای صغیر

فرهنگ معین

(گَ ) (ص . ) (عا. ) مزه ای که دهان را می بندد.

فرهنگ عمید

۱. مزه ای که دهان را جمع کند، مثل مزۀ میوۀ نارس.
۲. زمخت.

فرهنگستان زبان و ادب

{astringent} [علوم و فنّاوری غذا] ویژگی مادۀ غذایی ای که با خوردن آن در دهان احساس خشکی و جمع شدگی ایجاد می شود

گویش مازنی

/ges/ گردن - توجه کردن ۳گیسو

دانشنامه عمومی

گس (پوشاک). گس ( به انگلیسی: Guess ) شرکت کالای لوکس آمریکایی است، که در زمینه طراحی، تولید و توزیع انواع پوشاک، لوازم جانبی بازار مد، ساعت مچی، جواهرات و عطر فعالیت می نماید.
شرکت گس در سال ۱۹۸۱ توسط پل مارسیانو تأسیس شد و هم اکنون ( ۲۰۱۳ ) مالک شبکه ای از ۴۸۴ شعبه فروشگاه و بوتیک در سراسر جهان است. این شرکت همچنین مالک فروشگاه های زنجیره ای مارسیانو استور نیز می باشد.
دفتر مرکزی و شعبه اصلی فروشگاه های شرکت گس در شهر لس آنجلس، کالیفرنیا قرار دارد و بخشی از سهام آن نیز در بازار بورس نیویورک مبادله می شود.
عکس گس (پوشاک)عکس گس (پوشاک)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

مزه ای که دهان را جمع میکند

مترادف ها

acerb (صفت)
ترش، گس، دبش

astringent (صفت)
دقیق، گس، تند و تیز، قابض، داروی قابض، سخت گیر، شاق

acrid (صفت)
تند، گس، دبش، تند خو، سوزاننده، زننده

فارسی به عربی

مادة مقلصة

پیشنهاد کاربران

در زبان مازنی ( طبری با تپوری ) به چندین معناست:
- گردن
- اهمیت، توجه
مثال ها:
اوووه مه گس دکته.
ترجمه: اوووف گردن من افتاد.
چه گِس ندنی؟
ترجمه: چرا اهمیت نمیدی؟ چرا توجه نمیکنی؟
یادآوری از گَست!
پَرگَس یا پَرگَست: واژه فارسی میانه ( پارسیک، پارسیگ )
پر: داشتَن! ( اوستایی و پهلوی: دارِش ) ، پاییدن ( پایش! ) ، زیر پر و بال گرفتن! -
دور و بر، پیرامون ( پیرامَن ) ، اطراف، گرداگرد
...
[مشاهده متن کامل]

مانند: پرگار، پرچم، پرورش، پرهیز، پرستار!
.
گَست، گُست ( gasta، gōst ) : گَند، بد، زشت، نِکوهیده، نازیبا -
گُستاخی، دُرشتی، پرخاش، خشن، وحشی، نَخراشیده! -
ترسناکی، وحشتناک، هولناک، موحش، ناخوشایند، ناگوار
.
معنی: خدا نکرده ( ناکرده، نکنه ) ، دور از جون ( جان ) ، مَبادا، هرگز، نباشد ( هَمِستار: باشد که! )
.
( ( آن را با واژه پهلوی "ویستر: گُشودن، گُستردن، پهن کردن" یکسان ندانید!
مانند: ویستَهم یا گُستَهم، ویستور! ) )
واژه انگلیسی "ghastly، ghost" هم از این واژه گرفته شده است!
.
واژه هایی که از آن ساخته شد:
گُجَستک: نفرین شده، پلید، پلشت!
گُستاخ: بی ادب، بی آزرم و حیا، بی چشم و رو
مَگَس: اوستایی: مَخشی ( maxši )
مَئه: حشره مانند:مورچه - مَئُیری ( maoiri )
معنی مگس: حشره موذی ( خَرَفستَر! )
مزه گس داشتن: مزه نارس، نَخَراشیده ( زُمُخت ) و نَچَسب داشتن
.
مینوی خرد، فَرگَرد ( فصل ) 61، بند36:
čē agar�"pargast"�ōy ān yazišngarīh nē kunēd ud ān zōhr ō ān zrēh nē rēzēd, kū ān amar xrafstar be [nē] abesīhēd,
ēg hamē ka wārān wārēd xrafstar ēdōn wārēd čiyōn wārān
معنی: چه ( زیرا ) اگر "خدای ناکرده ( پَرگَست ) " آن[مراسم] یَزِشن را نکند و آن زُوهر را به دریا نریزد تا آن حیوانات موذی ( خَرَفستَر ) بی شمار نابود شوند،
پس هنگامی که باران ببارد، حیوانات موذی ( خَرَفستَر ) مانند: باران فرو بارند.
( ( زور یا زوهر: مایع یا آبی آمیخته با شیر هست که در هنگام یَزِشن بهره می گیرند به مانند آب مقدس مسیحیان در هنگام غسل تعمید! )

منابع• https://abadis.ir/fatofa/گست/• http://www.avesta.org/ka/ka_tc.htm• https://www.parsigdatabase.com/• https://www.parsigdatabase.com/surf?lang=Fa• https://www.parsigdatabase.com/search?lang=Fa
[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال]
Gas
اصطلاحی که در پلتفرم اتریوم استفاده می شود و به واحد اندازه گیری تلاش محاسباتی انجام تراکنش ها یا قراردادهای هوشمند یا راه اندازی DApp ها در شبکه اتریوم اشاره دارد
astringent
درزبان مابه گس موت میگن مثل مزه برگاموت موت موت
گس در زبان بلوچی به معنی خانه هست
گس در لهجه بلوچی به معنی خانه تلفظ میشود
مزه ی خرمالو رو گس میگن
گس یعنی مزه میوه خرمالوی نارس که دهان را چماله میکند
گس با کسره «گ» در زبان تبری اصطلاحاً به معنای گردن می باشد.

بپرس