گزانه

لغت نامه دهخدا

گزانه. [ گ َ ن َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان بالا لاریجان بخش لاریجان شهرستان آمل ، واقع در 7000گزی مشمال رینه ، هوای آن سرد و دارای 430 تن سکنه است. آب آنجا از چمشه سار تأمین میشود. محصول آن غلات ، لبنیات ، عسل ، شغل اهالی زراعت و گله داری است. معدن زغال سنگ در حدود آن وجود دارد. دبستان ملی دارد. راه آن مالرو است. ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 ). و رجوع به ترجمه سفرنامه مازندران و استرآباد رابینو ص 154 شود.

پیشنهاد کاربران

در گمانه ای دیگر گفته شده مکانی که در آن گیاه گزنه رشد می کند. در زبان محلی مازنی ( طبری ) گیاه گزنه بصورت گزنا تلفظ می شود.
به گفته قدیمی ها نام این مکان در گذشته خزانه بوده که بعدها به گزانه بازگردانده شده.

بپرس