گزاره

/gozAre/

مترادف گزاره: عبارت، محمول، ادا، پرداخت، تادیه، اجرا، انجام، اظهار، بیان، تفسیر، شرح

معنی انگلیسی:
phrase, predicate, accomplishment, commentary, comments, interpretation, judgment, statement, subject, term, proposition

لغت نامه دهخدا

گزاره. [ گ ُ رَ / رِ ] ( اِ ) تعبیر خواب. || تفسیر و شرح عبارت. ( برهان ) ( آنندراج ) :
سخن حجت گزارد نغز و زیبا
که لفظ اوست منطق را گزاره.
ناصرخسرو.
رؤیاست مثلهای قران جز بگزاره
آسان نشود بر تو نه امثال و نه احوال.
ناصرخسرو.
|| زیادتی و فراوانی و مبالغه. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء )

فرهنگ فارسی

گزارش، گزارشن، شرح وتفسیرقضیه، شرح وتفصیل خبریاکاری که انجام یافته
( اسم ) ۱ - انجام دادن اجرا . ۲ - پرداخت تادیه . ۳ - بیان اظهار . ۴ - شرح تفسیر : سخن حجت گزارد نغز و زیبا که لفظ اوست منطق را گزاره . ( ناصر خسرو ) ۵ - طرح ( نقاشی ) . یا گزار. خواب . تعبیر خواب .

فرهنگ معین

(گُ رِ ) (اِمص . ) نک گزارش .
( ~ . ) (اِ. ) مسند، عبارتی که آگاهی نسبت به مسندالیه می دهد.

فرهنگ عمید

۱. (ادبی ) در دستور زبان، قسمتی از جمله که به همراه فعل ربطی به نهاد نسبت داده می شود، مُسند، خبر.
۲. (اسم مصدر ) [قدیمی] = گزاردن

فرهنگستان زبان و ادب

{predicate} [زبان شناسی] در دستور زبان، اصلی ترین سازه در ساخت جمله که شامل سازه های اجباری به جز فاعل است
{proposition, propositional meaning, propositional content} [زبان شناسی] معنای تحت اللفظی یا صریح جمله

دانشنامه عمومی

گزاره (فیلم ۱۹۹۸). «گزاره» ( انگلیسی: The Proposition ( 1998 film ) ) یک فیلم است که در سال ۱۹۹۸ منتشر شد.
ویلیام هرت
رابرت لوگیا
کنت برانا
نیل پاتریک هریس
بلایث دانر
• مادلین استو
عکس گزاره (فیلم ۱۹۹۸)

گزاره (فیلم ۲۰۰۵). گزاره یا پیشنهاد ( به انگلیسی: The Proposition ) فیلمی وسترن به کارگردانی جان هیلکات و نویسندگی نیک کیو است. گای پیرس، ری وینستون، امیلی واتسون، جان هرت، دنس هاستون و دیوید ونهام از بازیگران این فیلم هستند. تولید این فیلم در سال ۲۰۰۴ پایان یافت و در سال ۲۰۰۵ در استرالیا و در ۲۰۰۶ در آمریکا اکران شد.
فیلم جایزه بهترین فیلم نامه را از جشنواره فیلم ونیز به دست آورد. همچنین جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل را از انجمن منتقدان فیلم سن دیگو برنده شد. [ ۳]
نسخه بلو - ری فیلم در ۱۹ اوت ۲۰۰۸ منتشر شد.
عکس گزاره (فیلم ۲۰۰۵)

گزاره (هرات). گزاره ( به لاتین: Guzara ) یک منطقهٔ مسکونی در افغانستان است که در ولسوالی گذره واقع شده است. [ ۱]
عکس گزاره (هرات)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف
آزاد فارسی'>

دانشنامه آزاد فارسی

گُزاره
در اصطلاح دستور زبان، خبری که دربارۀ نهاد جمله داده می شود. گزاره اصلی ترین قسمت جمله و دربردارندۀ فعل جمله است و از یک گروه فعلی تشکیل می شود که ممکن است گروه های قیدی و اسمی هم داشته باشد. مثال: «سعدی با نکته یابی خاص خویش، از خلال عبارتی موجز ما را متنبّه می سازد». جز «سعدی» که نهاد جمله است، بقیۀ جمله گزاره است. هستۀ گزاره فعل است. نیز ← قضیه

مترادف ها

proposition (اسم)
کار، پیشنهاد، قضیه، قیاس منطقی، گزاره، پیشنهاد کردن به

پیشنهاد کاربران

بررسی های نخستی:تحلیلات اولی.
بررسی های دومی:تحصیلات ثانوی.
بررسی گزاره ها:تحلیل قضایا.
شرح عمق راه بردی
جمله خبری
( گزاره ) اگر در معنای ( گزارده [شده] ) باشد صفت مفعولی است:
گزاره: اسم
گزاردن: مصدر
گزارش: اسم مصدر
گزارنده: صفت فاعلی
گزارده [شده]: صفت مفعولی

( گزاره ) اسم است؛ در حالی که ( گزارش ) اسم مصدر می باشد.
( اسم ) ثابت و ایستاست در حالی که ( اسم مصدر ) صیرورت و پویایی دارد؛ به عبارت دیگر ( گزارش ) عملی است بر روی ( ستاده ) ها که ( داده ) ای به نام ( گزاره ) دارد.
گزاره به معنای گزارش است مثال :
مائده برای مدرسه دفتر خرید
گزاره :
دفتر خرید
گزاره، جمله ای است خبری که می تواند درست یا نادرست باشد، هر چند که درستی یا نادرستی آن بر ما پوشیده باشد. برای نمونه، جملهٔ «۲۳ عددی اول است» یا «۰ ۹۹۹» هر دو جمله های خبری هستند. ولی جملات امری، پرسشی و عاطفی نمی توانند به عنوان یک گزاره گرفته شوند چون بررسی درستی یا نادرستی آن ها بی معناست.
...
[مشاهده متن کامل]

گزاره های درست را با «د» یا «۱» یا "T" نشان می دهیم و گزاره های نادرست را با «ن» یا «۰» یا "F" نشان می دهیم. به این حالت ها، حالت های منطقی یا امکان های منطقی می گویند. درستی یا نادرستی یک گزاره را ارزش آن گزاره می گویند.
محتویات [نمایش]
گونه ها [ویرایش]
گزاره ها به دو گروه تقسیم می شوند.
گزاره های ساده یا اتمی، گزاره ایست که تنها یک خبر را اعلام می کند و قابل تجزیه نیست.
گزاره ای که دربارهٔ بیش از یک خبر آگاهی دهد، گزاره ای مرکب خواهد بود. یک گزارهٔ مرکب، ترکیبی از چند گزارهٔ ساده است. برای نمونه، گزارهٔ «امروز دوشنبه و ۲ عددی فرد است»، گزاره ای مرکب از اتم های امروز دوشنبه است و ۲ عددی فرد است، می باشد.
گزاره های مرکب بر حسب اینکه از چند گزارهٔ ساده تشکیل شده باشند حالت های منطقی متفاوتی دارند. برای نمونه یک گزارهٔ مرکب که از دو گزارهٔ ساده تشکیل شده باشد، دارای ۴ حالت منطقی خواهد بود.
گزاره های مرکب [ویرایش]
گزاره های شرطی یک گزاره بیشتر نیست، و بنابراین صحیح نیست که گفته شود گزاره شرطی مرکب از دو گزاره است. زیرا گزاره شرطی متصل و منفصل، مرکب از دو گزاره در کنار هم نهاده نیست، بلکه مقدم و تالی بر روی هم یک گزاره است زیرا ذهن در مورد آن ها حکم واحدی می کند، بنابراین گزاره های حملی و گزاره های شرطی را روی هم رفته گزاره های ساده و یا گزاره های مفرد می نامیم. گزاره های مرکب عبارت اند از گزاره هایی که می توان آن ها را به گزاره های کوچک تری تبدیل نمود؛ پرکاربردترین گزاره های مرکب اگر و فقط اگر و نیز ترکیب عطفی است.
گزاره حملی [ویرایش]
گزارهٔ حملی، گزاره ای است که صفتی یا حالتی از چیزی را بیان می کند و به آن نسبت می دهد. به این نسبت دادن، حمل می گویند و به همین دلیل به این گزاره ها حملی می گویند. مثلا این گزاره ها، حملی هستند: «من معلمم را دوست دارم»، «ما انسان هایی آزادی خواه هستیم».
یک گزارهٔ حملی از موضوع، محمول و نسبت تشکیل شده است. اگر شکل کلی گزارهٔ حملی را به صورت «الف، ب است» بنویسیم، «الف» موضوع، «ب» محمول و «است» نسبت خواهد بود. در گزارهٔ «من معلمم را دوست دارم»، «من» موضوع، «معلمم» محمول و «دوست داشتن» نسبت است.
اگر دو گزاره حملی از نظر موضوع و محمول با هم مقایسه شوند، حالت های مختلفی ممکن است پیش آید. یک حالت رابطهٔ تقابل و دیگری رابطهٔ عکس است.
گزاره شرطی [ویرایش]
گاهی در ساختن گزاره به جای این که از چیزی، خبری قطعی داده شود، از شرط استفاده می شود و مثلا گفته می شود: «اگر باران بیاید، دانه ها جوانه خواهند زد». این گونه گزاره ها، شرطی نامیده می شوند.
یک گزارهٔ شرطی از دو جزء تشکیل شده است که جزء اول را «مقدم» و جزء دوم را «تالی» می گویند. اگر شکل کلی گزارهٔ شرطی را به صورت «اگر الف ب باشد آن گاه ج د است» بنویسیم، به «الف ب است» مقدم و به «ج د است» تالی می گویند.
انواع گزاره های حملی [ویرایش]
اگر موضوع یک گزاره، یک شخص یا یک شیء خاص باشد، به آن شخصی می گویند. مانند «رم پایتخت ایتالیا است». اگر موضوع یک گزاره افراد یا اشیاء متعدد باشد، آن گزاره محصور است. مانند «هر انسانی از تعدادی سلول تشکیل شده است» یا «برخی انسان ها هر روز مطالعه می کنند». نشانه هایی که باعث می شوند، دایرهٔ مصداق ها مشخص شوند، سور نام دارند. اگر از سور «هر» یا «هیچ» استفاده شود، گزاره کلی است و اگر از سور «برخی» و مانند آن استفاده شود، گزاره جزئی است.
گزاره شخصی [ویرایش]
گزاره شخصی یا گزارهٔ مخصوص گزاره ای است که در آن موضوع جزئی باشد. در حقیقت در گزاره های شخصی «مصداق الف ب است» مانند: «قله سبلان پوشیده از برف است. »، «جواد دارای بیماری خاصی نیست. »، «پاستور کاشف میکروب است» و «ابن سینا حکیم مشّائی است. ».
وقتی که موضوع گزاره، جمع یا اسم جمع باشد و محمول به همهٔ آن ها یعنی به مجموع آن ها در حالت جمع، اسناد داده شود و نه به یک یک آن ها، در این صورت باز گزاره شخصیّه است و مراد از موضوع، مجموع افرادی معیّن و مخصوص است. این نوع گزاره را گزارهٔ جمعی می نامند؛ مانند «حواریون حضرت عیسی دوازده تن بودند. » یا «دانش آموزان این کلاس سی نفرند. » واضح است که «سی نفر بودن» به کلّ دانش آموزان کلاس، یعنی به مجموع آن ها اطلاق می شود و «سی نفر بودن» را نمی توان به یکی از اعضای کلاس نسبت داد. پس در این قبیل گزاره ها، محمول وصف فردی نیست بلکه وصف جمعی است که جمع را به منزله شخص واحدی تلقی می کند و محمول بر آن حمل شده است.
در گزاره های لفظی که آن لفظ موضوع مورد نظر است، نیز از جمله مصادیق گزاره های شخصی است؛ زیرا در تمام چنین گزاره هایی می گوییم «این لفظ چنین و چنان است. » مانند «عطر بر وزن متر است. »، «فعل اسم است»، «خدا سه حرف دارد. »، «زمزمهٔ عاشقان یک ترکیب اضافی است. » و. . . . در این گزاره ها «عطر»، «فعل»، «خدا» و «زمزمهٔ عاشقان» موضوع گزاره هستند و دربارهٔ هر یک از آن ها حکمی بیان شده است؛ اما همهٔ احکام مذکور دربارهٔ لفظ موضوع گزاره های فوق می باشد.
گزاره شخصی از آن جا که در باب کلیات بخث نمی کند در علم به معنی محدود کلمه مورد اعتنای کمتری قرار می گیرد.
گزاره محصور [ویرایش]
گزارهٔ محصور یا گزارهٔ مسوّر: گزاره ای است که کمیت موضوع آن معلوم است و تصریح شده است که همهٔ افراد موضوع مشمول حکم گزاره هستند یا برخی از آن ها. کمیت یک گزاره به وسیلهٔ الفاظی مانند «همه، هر، کل، تمام» و یا الفاظی مانند «برخی، بعضی، مقداری، پاره ای از و. . . » بیان می شود که . . .

بپرس