گریز زدن. [ گ ُ زَ دَ ] ( مص مرکب ) گفتاری را منتهی به موضوع دیگر که مقصود بالذات بود کشانیدن. همیشه سخن را بمطلوب خود منتهی کردن. مطلبی را به مطلب دیگر پیوستن با تناسب. به تناسبی بگفتار دیگر پرداختن چنانکه روضه خوانان از حکایتی به واقعه کربلا یا یکی از شهداء روند : بوصل اگر چه گریزی زدیم در خطریم تو و حمایت زنهاریان خود زنهار.
ظهوری ( از آنندراج ).
فرهنگ فارسی
( مصدر ) در اثنای سخن مطلب را بمنظور و مقصود خود کشیدن : بوصل اگر چه گریزی زدیم در خطریم تو و حمایت زنهاریان خود زنهار . ( ظهوری )
فرهنگ معین
( ~ . زَ دَ )(مص ل . )۱ - هنگام نوشتن یا سخن گفتن از مطلبی به مطلب دیگر پرداختن . ۲ - فرار کردن .
دانشنامه اسلامی
[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از کتاب فرهنگ عاشورا است گریز زدن: گفتاری را منتهی به موضوع دیگر کردن، مطلبی را به مطلب دیگر پیوستن با تناسب، چنان که روضه خوانان از حکایتی به واقعه کربلا یا یکی از شهدا روند. واعظان و روضه خوانان، به تناسب بحث و گفتاری که دارند، مرثیه خاصی از کربلا را می خوانند یا به مصیبت خاصی از مصائب چهارده معصوم می پردازند. مثلا اگر موضوع سخن درباره جوان یا کودک باشد، مصیبت علی اکبر یا علی اصغر را می خوانند و از مراسم دفن باشکوه کسی، به بی غسل و بی کفن و دفن ماندن پیکر سیدالشهدا در کربلا منتقل می شوند. این انتقال از موضوع یا حادثه خاص به واقعه کربلا و امام حسین علیه السلام یا یکی دیگراز شهدا «گریز زدن » نام دارد. در حرکت های حماسی و انقلابی نیز به صورتی دیگر گریز به صحرای کربلا زده می شود و یاد آن حادثه، سرمایه الهام می گردد. «به خاطر نشر شهادت و فلسفه شهیدان است که شیعه، به بهانه مرگ برادر و عمو و دایی و پسر خاله و پسرعمه... یاران و خویشاوندان را گرد می کرده و یکباره به کربلا گریز می زده اند و از حسین و شهیدان شیعه می گفته اند». جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، نشر معروف.