خسوف ( ماه گرفتگی ) ( به انگلیسی: Eclipse ) یک فیلم رمانتیک و تخیلی با موضوع خون آشامها ساخته شده در سال ۲۰۱۰ است که از روی رمان استفانی میر به نام خورشیدگرفتگی ساخته شده است.
داستان این فیلم پس از دو فیلم گرگ و میش و ماه نو اتفاق می افتد. فیلم گرگ ومیش: سپیده دم - قسمت اول ادامهٔ داستان این فیلم است.
بلا از دبیرستان فارغ التحصیل شده و به زودی قصد ازدواج با ادوارد را دارد اما ویکتوریا خون آشامی که بلا سوان را عامل اصلی مرگ نامزدش جیمز می داند بار دیگر بازگشته او این بار قصد دارد با ایجاد ارتشی از تازه متولد شده ها ( خون آشام هایی که به تازگی به خون آشام تبدیل شده اند ) انتقامی سخت از بلا و خانواده کالن بگیرد. اما خواهر ادوارد، آلیس به لطف قدرت آینده بینی خود پی به این موضوع می برد. ادوارد در پی یافتن راه حلی برای نجات زندگی بلا است از سوی دیگر بلا درگیر یک مثلث عشقی بین جیکوب و ادوارد است. جیکوب که به خوبی خطر را حس کرده است دوستان خود را متقاعد می کند که در اتفاقی نادر به همکاری با خون آشام ها بپردازند. جاسپر ( برادر ادوارد ) که سال ها پیش مبارزاتی با تازه متولد شده ها داشته مأمور تعلیم فنون مبارزه به گروه می گردد. سرانجام ارتش ویکتوریا به فورکس حمله کرده، اما شکستی سخت می خوردند و همه نابود می شوند در حالی که ویکتوریا به تنهایی پیش به سوی کوهستانی می رود که بلا و ادوارد برای دور نگه داشتن بلا از جنگ در آنجا اقامت کرده اند. اما در طی یک جنگ نفس گیر بین ویکتوریا و ادوارد ویکتوریا می میرد. در پایان فیلم شاهد آن هستیم که دکتر کارلایل ( کارلیسل ) کالن، پدر ادوارد به مداوای زخم های جیکوب می پردازد و در انتها جیکوب به بلا می گوید که حتی تا ابد منتظر وی خواهد بود.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفداستان این فیلم پس از دو فیلم گرگ و میش و ماه نو اتفاق می افتد. فیلم گرگ ومیش: سپیده دم - قسمت اول ادامهٔ داستان این فیلم است.
بلا از دبیرستان فارغ التحصیل شده و به زودی قصد ازدواج با ادوارد را دارد اما ویکتوریا خون آشامی که بلا سوان را عامل اصلی مرگ نامزدش جیمز می داند بار دیگر بازگشته او این بار قصد دارد با ایجاد ارتشی از تازه متولد شده ها ( خون آشام هایی که به تازگی به خون آشام تبدیل شده اند ) انتقامی سخت از بلا و خانواده کالن بگیرد. اما خواهر ادوارد، آلیس به لطف قدرت آینده بینی خود پی به این موضوع می برد. ادوارد در پی یافتن راه حلی برای نجات زندگی بلا است از سوی دیگر بلا درگیر یک مثلث عشقی بین جیکوب و ادوارد است. جیکوب که به خوبی خطر را حس کرده است دوستان خود را متقاعد می کند که در اتفاقی نادر به همکاری با خون آشام ها بپردازند. جاسپر ( برادر ادوارد ) که سال ها پیش مبارزاتی با تازه متولد شده ها داشته مأمور تعلیم فنون مبارزه به گروه می گردد. سرانجام ارتش ویکتوریا به فورکس حمله کرده، اما شکستی سخت می خوردند و همه نابود می شوند در حالی که ویکتوریا به تنهایی پیش به سوی کوهستانی می رود که بلا و ادوارد برای دور نگه داشتن بلا از جنگ در آنجا اقامت کرده اند. اما در طی یک جنگ نفس گیر بین ویکتوریا و ادوارد ویکتوریا می میرد. در پایان فیلم شاهد آن هستیم که دکتر کارلایل ( کارلیسل ) کالن، پدر ادوارد به مداوای زخم های جیکوب می پردازد و در انتها جیکوب به بلا می گوید که حتی تا ابد منتظر وی خواهد بود.
wiki: گرگ ومیش خسوف