سپیده دم

/sepidedam/

مترادف سپیده دم: بامداد، بامدادان، سپیده دمان، پگاه، سحر، سحرگاه، شفق، صبح، طلوع، فجر، فلق

متضاد سپیده دم: غروب

معنی انگلیسی:
twilight, aurora, cockcrow, dawn, daybreak, daylight, gloaming

لغت نامه دهخدا

سپیده دم. [ س َ / س ِ دَ / دِ دُ ] ( اِ مرکب ) سرخ مرد [ کذا ] را گویند و آن گیاهی است شبیه به بستان افروز و ساقش سفید می باشد. ( برهان ). جنسی از سبزه های مأکول که آن را سرخ مرد ( کذا ) گویند. ( شرفنامه ).

سپیده دم. [ س َ / س ِ دَ / دِ دَ ] ( اِ مرکب ) سحرگاه و دم صبح صادق. ( برهان ). گاه طلوع صبح صادق و دمیدن سپیده. ( آنندراج ). صبح صادق. ( غیاث ). سحر. ( شرفنامه ). فلق. مُغْرَب. ( منتهی الارب ) :
دلخسته و مجروحم و پی خسته و گمراه
گریان بسپیده دم و نالان بسحرگاه.
خسروانی.
چنین گفت بهمن که این رستم است
و یا آفتاب سپیده دم است.
فردوسی.
زین سپس وقت سپیده دم هر روز بمن
بوی مشک آرد از آن سنبل و نورسته نسیم.
فرخی.
قمر بسان چشم دردگین شود
سپیده دم شود چو توتیای او.
منوچهری.
چون سپیده دم بحکمت درکشید
از نیام نیلگون زرین حسام.
ناصرخسرو.
بهر سپیده دمی و بهر شبانگاهی
ز نزد من بزمین بر پراکنند قضا.
مسعودسعد.
قاف تا قاف جهان بینی شب وحشت چنانک
تا دم صورش سپیده دم نخواهی یافتن.
خاقانی.
سپیده دم ز دست زنگی شب
رهایی یافت چون بیمار از تب.
نظامی.
سپیده دم چو دم برزد سپیدی
سیاهی خواند حرف ناامیدی.
نظامی.
خوشا سپیده دمی باشد آنکه بینم باز
رسیده بر سر اﷲاکبر شیراز.
سعدی.
ز آستان تو آموخت در طریقت مهر
سپیده دم که صبا چاک زد شعار سیاه.
حافظ.
سپیده دم که وقت کار عام است
نبید مشکبو رسم کرام است.
؟

فرهنگ فارسی

گیاهی است شبیه بستان افروز سرخ مرز .
سرخ مرد کذا را گویند و آن گیاهی است شبیه به بستان افروز و ساقش سفید می باشد

فرهنگ عمید

دم صبح صادق، هنگام دمیدن سپیده، هنگام سحر، سحرگاه، صبح زود، صبح صادق: سپیده دم چو دم بر زد سپیدی / سیاهی خواند حرف ناامیدی (نظامی۲: ۱۴۵ ).

واژه نامه بختیاریکا

بِه گَه؛ خروس اول؛ خروسخو؛ سَبَق

دانشنامه عمومی

سپیده دم (بوگرو). سپیده دم ( به فرانسوی:  L'Aurore ) که با عنوان دختری با یک سوسن نیز شناخته می شود، یک  نقاشی رنگ روغن  اثر  ویلیام - آدولف بوگرو  است. این اثر یکی از برجسته ترین آثار بوگرو است. [ ۱]
این اثر در موزه هنر بیرمنگام به نمایش گذاشته شده است. [ ۲]
عکس سپیده دم (بوگرو)

سپیده دم (رمان). سپیده دم ( به انگلیسی: Breaking Dawn ) چهارمین رمان از سری گرگ و میش است که توسط نویسنده آمریکایی استفانی میر نگاشته شده است. این کتاب سه بخش دارد که راوی بخش اول و سوم آن بلا اسوان است و بخش دوم آن توسط جیکوب بلک روایت می شود. اتفاقات هر بخش در ادامه بخش قبلی رخ می دهند و داستان آن ادامه داستان کتاب قبلی به نام کسوف است.
این کتاب در ۲ اوت ۲۰۰۸ در آمریکا توزیع شد و در شب اول ۴٬۰۰۰ نسخه فروش رفت. [ ۱] در روز اول فروش آن در سراسر جهان ۳٫۷ میلیون نسخه فروش رفت که ۱٫۳ میلیون نسخه متعلق به خود آمریکا بود. ۲۰٬۰۰۰ نسخه در بریتانیا در روز اول فروش رفت. [ ۲] و در کل سال ۲۰۰۸ بیش از شش میلیون نسخه فروش رفت که در میان بهترین کتاب های سال ۲۰۰۸ بعد از گرگ و میش و ماه نو سوم شد.
این کتاب سه بخش دارد بخش اول آن با ازدواج بلا اسوان و ادوارد کالن آغاز می شود و آنها به ماه عسل در یکی از جزایر برزیل می روند و بلا در آنجا باردار می شود در صورتی که خودش هنوز انسان و ادوارد خون آشام است. فرزند آنها بلا را به شدت ضعیف می کند و به سرعت رشد می کند آنها نیز به خانه شان در لاپوش، واشینگتن بازمی گردند بعد از آن بخش دوم کتاب با روایت جیکوب بلک آغاز می شود و در آنجا جیکوب می رود تا از خاندان کالن ها به خاطر دزدین عشقش انتقام می گیرد اما متوجه می شود بلا باردار است. ادوارد از او می خواهد تا بلا را راضی کند تا بچه سقط کند و اگر این کار را نکند می میرد اما بلا قبول نمی کند و بعد از زایمان در شُرُف مرگ قرار می گیرد و ادوارد با تزریق سمش سعی می کند بلا را به شکل یک خون آشام به زندگی بازگرداند. کتاب سوم هم با روایت بلا که اکنون خون آشام شده آغاز می گردد. نام فرزند آن ها رنسمی کالن می شود و موجودی دورگه است ( مشابهت هایی با دمفیر افسانه ای دارد ) به طوری که نفس می کشد ولی به خون علاقه دارد و قادر است تفکرات خودش را با لمس کردن به دیگران انتقال دهد بلا هم بعد از خون آشام شدن توانایی آن را می یابد که از نیروی ذهنش به عنوان سپر دفاعی در مقابل دیگر نیروهای خون آشام ها استفاده کند. اما آلیس کالن خواهر ادوارد نمایی از آینده می بیند که خانواده ولتری ها برای کشتن بچه و تمام کردن کار خانواده کالن ها قصد آمدن به شهر آنها را دارند زیرا خون آشام های کوچک تهدید بزرگی برای قوانین خون آشام ها به شمار می رود. در عوض خانواده کالن ها تلاش می کنند تا دیگر خون آشام ها را راضی کنند تا به عنوان شاهد شهادت دهند که این فرزند یک نیمه - خون آشام و نه خون آشام کوچک است. در انتها ولتری ها می آیند اما بعد از بحث های مفصل راضی می شوند تا جنگ را شروع نکند. این کتاب در سال 1390 توسط شهناز کمیلی زاده ترجمه و در انتشارات در دانشبه چاپ رسید.
عکس سپیده دم (رمان)

سپیده دم (فیلم ۱۹۸۸). سپیده دم ( به انگلیسی: The Dawning ) فیلمی محصول سال ۱۹۸۸ و به کارگردانی رابرت نایت است. این فیلم یک درام بریتانیایی است که بر پایه رمان جنیفر جانستون به نام شوخی قدیمی ساخته شده است که جنگ استقلال ایرلند را از نگاه طبقه صاحبخانه انگلیسی - ایرلندی به تصویر می کشد. بازیگرانی همچون آنتونی هاپکینز، ربکا پیدگئون، هیو گرانت، تروور هاوارد، جین سیمونز، آدریان دونبار و رونی مسترسون ایفای نقش کرده اند و توسط سارا لاوسون، از طریق شرکت لاوسون پروداکشنز تهیه شده است.
عکس سپیده دم (فیلم ۱۹۸۸)

سپیده دم (فیلم ۲۰۰۴). «سپیده دم» ( انگلیسی: Breaking Dawn ( 2004 film ) ) فیلمی در ژانر مرموز، مهیج، و ترسناک به کارگردانی مارک ادوین رابینسون است که در سال ۲۰۰۴ منتشر شد.
کلی اورتون
جیمز هاون
• سارا - جین پاتس
آستین پک
دایان ونورا
ادی مک کلرگ
آیزاک سی سینگلتون جر
جنت مک کوردی
جو مورتون
• کاترین جوستن
عکس سپیده دم (فیلم ۲۰۰۴)

سپیده دم (نقاشی). سپیده دم ( انگلیسی: Dawn ) یک نقاشی از اود نردروم، هنرمند نروژی است که سال ۱۹۸۹ کشیده شد. نقاشی چهار مرد همسانِ چرم پوش را در حالتی نشسته، با دهان باز، چشمان بسته و سرهای بالاگرفته در زمینه ای خاکستری به تصویر می کشد. سپیده دم به لحاظ ابعاد از نقاشی های بزرگ نردروم است؛ این اثر را دیوید بویی، ستارهٔ موسیقی راک در سال ۱۹۹۰ برای خانه اش خرید.
یکی از صحنه های فیلم سلول به گفتهٔ کارگردان فیلم، تارسم سینگ، مستقیماً تحت تأثیر این نقاشی ساخته شده است. او نقاشی را در خانهٔ بویی دیده بود.
عکس سپیده دم (نقاشی)

سپیده دم (کتاب). سپیده دم ( به آلمانی: Morgenröthe ) نام یک کتاب ادبی است که توسط فردریش نیچه، نویسندهٔ اهل آلمان نوشته شده است. [ ۱]
عکس سپیده دم (کتاب)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

صبح دم

مترادف ها

aurora (اسم)
اغاز، سپیده دم، فجر، سرخی شفق، سحر

cockcrow (اسم)
سپیده دم، صدای بانگ خروس

daydawn (اسم)
سپیده دم، سحر، سحرگاه

dayspring (اسم)
سپیده دم، سحر، سحرگاه

dawn (اسم)
سپیده، اغاز، سپیده دم، فجر، سحر، سحرگاه، بامداد

daybreak (اسم)
صبح، سپیده دم، سحرگاه، بامداد

at dawn (قید)
سپیده دم، سحرگاهان

فارسی به عربی

فجر

پیشنهاد کاربران

سپیده دم یعنی صبح زود
خنجر صبح. [ خ َ ج َ رِ ص ُ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) صبحگاه. بامداد :
برکشد تیغ آفتاب آنکه گه صبح
خنجر صبح از میان خواهد گشاد.
خاقانی.
سپهر برنکشد بامداد خنجر صبح
اگر بشب بزند همت تو بر فسنش.
ظهیرفاریابی ( از آنندراج ) .
|| سرزدن آفتاب.
خروس خوان
پگاه. شفق. سحر. صبح زود.
صبحدم
تیغ صبح
وقت صبح، طلوع
زمان بر آمدن سپیده؛ سحرگاه؛ بامداد

بپرس