گرمه
لغت نامه دهخدا
گرمه. [ گ َ م ِ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان ماهیدشت پائین بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه نزدیک به حاجی آباد علیا. دارای 70 تن سکنه است. در آمار جزء حاجی آباد علیا منظور شده است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
گرمه. [ گ َ م ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان جاجم بخش اسفراین شهرستان بجنورد، واقع در 102 هزارگزی باختر اسفراین سر راه شوسه عمومی میان آباد به جاجرم. هوای آن معتدل ، دارای 3638 تن سکنه است. آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
گرمه. [ گ َ م ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان میان آباد بخش اسفراین شهرستان بجنورد، واقع در20 هزارگزی جنوب خاوری اسفراین. هوای آن گرم و دارای 129 تن سکنه است. آب آنجا از قنات تأمین میشود و محصول آن غلات ، بنشن ، پنبه ، تریاک ، زیره و میوه جات و شغل اهالی زراعت و مالداری و قالیچه بافی. راه آن مالرو است. دبستان دارد. در تابستان به کوه ساری و کوه سیاه خانه میروند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
گرمه. [ گ َ م ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان جندق بیابانک بخش خور بیابانک شهرستان قائین ، واقع در 27 هزارگزی جنوب خور متصل براه خور به نارک. هوای آن گرم و دارای 164 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و خرما، شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان کرباس بافی و راه آن ماشین رو است. دبستان دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).
گرمه. [ گ َ م ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش فریمان شهرستان مشهد، واقع در 18 هزارگزی جنوب باختری فریمان. هوای آن معتدل دارای 235تن سکنه است. آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات بنشن و تریاک و میوه جات و شغل اهالی زراعت. راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
گرمه. [ گ َ م ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان کامفیروز بخش اردکان شهرستان شیراز، واقع در 75000گزی شمال اردکان و 22000گزی راه فرعی پل خان به خانی من. هوای آن معتدل و دارای 99 تن سکنه است. محصول آنجا غلات ، برنج و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. مردم آن در دو محل گرمه بالا و پائین سکونت دارند. جمعیت بالائی 201 تن است. ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).
فرهنگ فارسی
دانشنامه عمومی
گرمه، شهری در استان خراسان شمالی است. این شهر در ۱۵۵ کیلومتری شهر بجنورد و ۱۷۵ کیلومتری شاهرود و ۸ کیلومتری جاجرم قرار گرفته است.
گرمه تا سال ۱۳۸۷ یکی از شهرهای شهرستان جاجرم بود که در مهر ماه ۸۷ به طور مستقل مرکز شهرستان تازه تأسیس گرمه گردید. [ ۳]
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این شهر ۱۰٬۹۳۳ نفر ( ۳٬۴۳۱ خانوار ) بوده است. [ ۴]
• قلعه جلال الدین گرمه
• قلعه جلال الدین گرمه
• باغ مزار
• نظر گاه
• پارک شقایق گرمه
• سفید آلو و منطقه قوزلوق
• حسینیه نظرگاه علی
• تک درخت ارچه
• کوه ایور
• قلعه درق
• امامزاده ایور
• مسجد جامع ایور
• سد کفترک درق
• منطقه دهانه دلبر گرمه
• مرغزار
• غار کفترک

گرمه تا سال ۱۳۸۷ یکی از شهرهای شهرستان جاجرم بود که در مهر ماه ۸۷ به طور مستقل مرکز شهرستان تازه تأسیس گرمه گردید. [ ۳]
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این شهر ۱۰٬۹۳۳ نفر ( ۳٬۴۳۱ خانوار ) بوده است. [ ۴]
• قلعه جلال الدین گرمه
• قلعه جلال الدین گرمه
• باغ مزار
• نظر گاه
• پارک شقایق گرمه
• سفید آلو و منطقه قوزلوق
• حسینیه نظرگاه علی
• تک درخت ارچه
• کوه ایور
• قلعه درق
• امامزاده ایور
• مسجد جامع ایور
• سد کفترک درق
• منطقه دهانه دلبر گرمه
• مرغزار
• غار کفترک


wiki: گرمه
گرمه (مرودشت). گرمه ( مرودشت ) ، روستایی از توابع بخش کامفیروز شهرستان مرودشت در استان فارس ایران است.
این روستا در دهستان کامفیروز شمالی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۶۸۲ نفر ( ۱۵۳خانوار ) بوده است.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاین روستا در دهستان کامفیروز شمالی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۶۸۲ نفر ( ۱۵۳خانوار ) بوده است.

wiki: گرمه (مرودشت)
پیشنهاد کاربران
منبع. عکس نامهٔ باستان دکتر میر جلال الدین کزازی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹




زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹




سگرمه واژه ایرانی باستان است به معنی:1 خط
2 - چین و شکن ممتد، 3 - ، راه .
واژه سگرمه= سه گرمه از این واژه شکل گرفته است سه خط پیشانی را سگرمه گویند
2 - چین و شکن ممتد، 3 - ، راه .
واژه سگرمه= سه گرمه از این واژه شکل گرفته است سه خط پیشانی را سگرمه گویند
چزوی