گردیک
فرهنگ اسم ها
معنی: گردیه، از شخصیتهای شاهنامه، نام خواهر بهرام چوبین سردار ساسانی
برچسب ها: اسم، اسم با گ، اسم دختر، اسم پسر، اسم فارسی
لغت نامه دهخدا
گردیک. [ گ ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان مرگور بخش سلوانا از شهرستان ارومیه ، واقع در 20هزارگزی جنوب خاوری سلوانا و 2هزارگزی باختر راه ارابه رو زیوه به ارومیه. هوای آن سرد و سالم است. دارای 173 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و توتون. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
گردیک. [گ ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان سکمن آباد بخش حومه شهرستان خوی ، واقع در 28هزارگزی شمال باختری خوی و هزارگزی شمال راه شوسه سیه چشمه به خوی. هوای آن سردسیر و سالم و دارای 842 تن سکنه است. آب آنجا از قنات و چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی جاجیم بافی است. راه آن مالرو است. در 3هزارگزی جنوب خاوری قریه چشمه ٔآب معدنی وجود دارد. در دو محل بفاصله 4هزارگزی به نام گردیک بالا و پائین مشهور است و سکنه گردیک پائین 381 تن میباشد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
فرهنگ فارسی
گویش مازنی
پیشنهاد کاربران
گُردیک، با ضمه روی گ ریخت دیگر گُرد، به معنای قلوه، کلیه در گویش دشتی، از گورتک زبان پهلوی ساسانی
گردیک به معنای کلیه . ( عضوی از بدن میباشد )