گُرده، با ضمه روی گ ، در گویش دشتی همان کلیه را گویند
گِرده، با کسره زیر گ، نوعی نان محلی در دشتی و بوشهر
گُرده به پارسی می شود کلیه گُرده ، گُلده ، گُلوه، کلوه و قلوه
واژه گرده
معادل ابجد 229
تعداد حروف 4
تلفظ gorde
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: gurtak] ( زیست شناسی ) [قدیمی]
مختصات ( گَ دِ ) ( اِمر. )
آواشناسی garde
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی معین
در گویش تاتی گِرده به نوعی نان ( شیرمال ) گفته میشود وگَرده به شد گفته میشود.
گِرد در زبان کردی میانی لهجه اردلانی و کردی جنوبی: ۱. گرفتن، ۲. دایره.
گُرد در گویشای گوناگون زبان کردی: چوب وسط تار در بافندگی، چابک، زرنگ، فرصت، قهرمان، پهلوان، توان، نیرو، شمشیر، کلیه
پشت؛ بالای کمر
این واژه پارسی اصیل هست
یک صرب المثل تو خراسان ( مشهد ) هست میگه
ن برده ن خرده گرفته درده گرده
گرده - این سروده نظامی را دهخدا در بخش گره نان اورده که درست نیست باید انرا در بخش گرده مردمان میاورد و پهلوی پهلوانان و گرده گردنان درست است
درم پهلوی پهلوانان بتیغ
خورم گرده گردنان بی دریغ
... [مشاهده متن کامل]
-
گرده هم کلیه است و هم گرده گاه که پهلو است - بیا گرده من بنشین = بیا پهلوی من بنشین -
بدان هم که بودی نماند همی
بر و گردگاهم خماند همی
فردوسی
بزد نیزه بر گرده گاه دو گرد
برآورد و زد بر زمین کرد خرد .
بزد نیزه بر گرده گاه دگر
به کامش برافشاند خون جگر
اسدی
درم پهلوی پهلوانان به تیغ
خورم گرده گردنان بی دریغ
همان گرده نرم چون لیف خز
کزو پخته شد گرده گرده پز
زاتش و آبی که بهم در شکست
پیه در و گرده یاقوت بست
به دریا رسد در فشاند ز دست
کند گرده کوه را لعل بست
نظامی
عصیب و گرده برون کن وزو زونج نورد
جگر بیاژن و آگنج ازو بسامان کن
کسایی
ز کین بسته بر گرده پیل کوس
به زابل سپه برد خواهد ز طوس
عثمان مختاری غزنوی
- - - -
مغز و دل و جگر و شش و زهره و سپرز و گرده و دوازده مجریست
ناصر خسرو
وانکه او کرد گردنی با تو
شیر خشم تو گرده ران برداشت
خاقانی
گرده= پشت، بالای کمر
پشت، بالی کمر
پشت، بالای کمر
در گفتار لری :
گِرده = نوعی نان خیلی ضخیم و کلفت که گرد می باشد.
گِردله= هر چیز گِرد، نمدی گِرد که بر روی اسب می گذارند.
گِرده کان = گردو
گُرده = پشت شانه و مهره های کمر، کمر
... [مشاهده متن کامل]
گُرداله = کلیه، قلوه ( شاید چون که مانند گُرده و کمر است )
آدم گُرده دار = توانمند
گَرد = گشتن، چرخیدن
گَردن = گردن، بین سر و شانه، چیزی که می چرخد
گَرت، گَرد، گَرته، گَرده = خاک ریزی که در هوا می چرخد
میتونه یکی از معانی زیر رو داشته باشه :
۱. اسم یک نان هست ( نون گرده ) که خیلی از شهرای ایران میپزنش [ گِ ر دِ]
۲. کمر و پشت [ گُ ر دِ]
مثال : آقای دکتر گُردَم درد میکنه چند روزه
۳. میتونه منظور نویسنده یا گوینده " اون چیزی که گرد هست" باشه. [ گِر دِ]
... [مشاهده متن کامل]
* بابایی گردو چیه ؟
* همونی که امروز صبح باهم خوردیم با پنیر و چای پسرم
*آها همون چیز گِرده که قهوه ای بود؟
*آفرین پسرم درست حدس زدی
۴. [گَ ر دِ] به انگلیسی میشه pollen و بخشی حیاتی از گل که برای گرده افشانی و امتداد حیات گل ها بکار میره
گُرده:درزبان پهلوی معنی کلیه یا قلوه را داشته است واکنون گرده به قسمت گردی بالای کمر گویند .
گُرده ( Flank ) : [اصطلاح کوهنوردی] یال هایی که شیب آن ها زیاد بوده و بیشتر از مناطق سنگی و صخره ای تشکیل شده باشند، گُرده نامیده می شود.
منبع https://sporton. ir
پشت
بالای کمر
گرده ی زمین : ( بکسرگاف ودال ) کره ی زمین
گُرده در گویش کرمان یعنی پهلو ، کنار
گُرده در گویش یزدی پهلو ، کنار، پشت سر _ قلوه
در گویش کرمانی یعنی دل و روده و قلوه و جگر
واژه گرده درگویش بختیاری که نوعی از نان گردوضخیم است. ولی دراینجا واژه ( گُرده ) موردنظراست که درگویش بختیاری، هم به معنی پشت وکتف میباشدو واژه ای بنام گُرداله است که به معنی کلیه ویا قلوه میباشد.
گُرده
به معنایه پشت ، بالای کمر
در زبان لری بختیاری به معنی
نان گرد
gerdeh
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٤)