گردافرید
فرهنگ اسم ها
معنی: گرد آفریده، از شخصیتهای شاهنامه، ( اَعلام ) ( در شاهنامه ) دختر جنگاور ایرانی فرزند گژدهم که با سهراب در کنار دژ سپید، نزدیک مرز توران جنگید، گُرد آفریده، ( در اعلام ) نام دختر گژدهم که با سهراب در کنار دژ سپید جنگید، نام دختر گژدهم از مرزداران ایرانی در زمان کیکاووس پادشاه کیانی، فرمانده لشکر مرزبانان ایران در نبرد با سهراب
برچسب ها: اسم، اسم با گ، اسم دختر، اسم پسر، اسم فارسی، اسم تاریخی و کهن
لغت نامه دهخدا
زنی بود بر سان گرد سوار
همیشه به جنگ اندرون نامدار
کجا نام او بود گردآفرید
که چون او به جنگ اندرون کس ندید.
فردوسی.
فرهنگ فارسی
دانشنامه آزاد فارسی
گردآفرید. گُرْدْآفَرید
در شاهنامۀ فردوسی، از پهلوانان دِژ سپید و دختر گَژدَهَم، مرزدار ایرانی. چون سهراب، در حمله به دژ سپید، هُجیر را که نگهبان دژ بود به بند کشید و به نزد هومان فرستاد، گردآفرید که تحمل این ننگ را نداشت لباس مردانه پوشید و گیسو در زیر کلاه خود پنهان کرد و به جنگ سهراب شتافت. گردآفرید در هنگامۀ نبرد، با این که با شمشیر خود نیزۀ سهراب را به دو نیم کرد، چون در خود تاب مقاومت نیافت روبه فرار گذاشت. سهراب بر او تاخت و کلاه خود از سر او برگرفت و با این که او را به کمند کشید، گردآفرید به نیرنگ خود را رهانید و به درون دژ سپید رفت و از بالای دژ بانگ برآورد که دختران ایرانی زن تورانیان نمی شوند. سپس شب هنگام به تدبیر گژدهم همۀ ساکنان دژ، که تاب مقاومت دربرابر سهراب چهارده ساله را نداشتند، از راه پنهان روی به ایران نهادند و سهراب جز جای خالی آنان را نیافت.
در شاهنامۀ فردوسی، از پهلوانان دِژ سپید و دختر گَژدَهَم، مرزدار ایرانی. چون سهراب، در حمله به دژ سپید، هُجیر را که نگهبان دژ بود به بند کشید و به نزد هومان فرستاد، گردآفرید که تحمل این ننگ را نداشت لباس مردانه پوشید و گیسو در زیر کلاه خود پنهان کرد و به جنگ سهراب شتافت. گردآفرید در هنگامۀ نبرد، با این که با شمشیر خود نیزۀ سهراب را به دو نیم کرد، چون در خود تاب مقاومت نیافت روبه فرار گذاشت. سهراب بر او تاخت و کلاه خود از سر او برگرفت و با این که او را به کمند کشید، گردآفرید به نیرنگ خود را رهانید و به درون دژ سپید رفت و از بالای دژ بانگ برآورد که دختران ایرانی زن تورانیان نمی شوند. سپس شب هنگام به تدبیر گژدهم همۀ ساکنان دژ، که تاب مقاومت دربرابر سهراب چهارده ساله را نداشتند، از راه پنهان روی به ایران نهادند و سهراب جز جای خالی آنان را نیافت.
wikijoo: گردآفرید
پیشنهاد کاربران
گَردآفرید یا گُردآفرین پهلوان زن ایرانی و دختر گژدهم شخصیتی در شاهنامه فردوسی است. او زنی بسیار زیبا و جنگجو است که در داستان رستم و سهراب گردآفرید با سهراب رَزمید و به دست او گرفتار شد و در این زمان که صورت خود را پوشانده بود نقاب کنار رفت و سهراب مات در چهره ی گرد آفرید ماند و در آنجا متوجه شد که این پهلوان با مهارت دختر است . در نهایت گردآفرید توانست خود را با تدبیر از دست سهراب برهاند.
... [مشاهده متن کامل]
در شاهنامهٔ فردوسی چنین آمده است:
... [مشاهده متن کامل]
در شاهنامهٔ فردوسی چنین آمده است:
گرگ ( قورت ) در ادبیات تورکی
مقدمه
گرگ در ادبیات و فرهنگ تورکی نماد مهمی از نیروی الهی و قدرت، اسارت ناپذیری و استقلال، و فرزانگی و رهبری است. تورک ها از دیرباز به این حیوان توجه ویژه ای داشته اند و در بسیاری از افسانه ها و حماسه های تورکی، گرگ به عنوان موجودی مقدس و راهنما ظاهر می شود. این موجود در دو اسطورۀ برجسته، یعنی داستان های ارگنه قون و اوغوز خاقان نقش حیاتی داشته و همچنین در ادبیات فارسی نیز به نوعی بازتاب یافته است. این مقاله به بررسی جنبه های مختلف این نماد مهم در ادبیات تورکی و فارسی می پردازد.
... [مشاهده متن کامل]
گرگ در داستان های حماسی تورک
داستان ارگنه قوْن
داستان ارگنه قوْن یکی از برجسته ترین حماسه های تورکی است که نقش گرگ در آن بسیار کلیدی است. تورک ها، پس از شکست سختی که در نبردها متحمل شدند، مجبور به سکونت در کوهستانی به نام ارگنه قوْن شدند و سال ها در این منطقه به سر بردند. در روزگاری که نیاز به خروج از این محل داشتند، یک گرگ خاکستری ( بوْزقورت ) به آنها ظاهر شد و راهی به بیرون نشان داد. این گرگ به عنوان راهنمایی الهی، تورک ها را از این مکان محصور به سرزمین های جدید و به سوی آینده ای روشن هدایت کرد. این داستان نماد راهبری و رهایی از سختی ها است و گرگ به عنوان مظهر نجات و هدایت مطرح می شود.
داستان اوْغوز خاقان
در حماسۀ اوْغوز خاقان، یکی دیگر از اسطوره های مهم تورک ها، گرگ به عنوان نمادی الهی ظاهر می شود. اوْغوز خاقان، یکی از بزرگ ترین رهبران افسانه ای تورک، در جستجوی فتوحات جدید و گسترش قلمرو خود، توسط یک گرگ خاکستری هدایت می شود. این گرگ او را به سمت موفقیت های نظامی و پیروزی های بی پایان راهنمایی می کند. حضور گرگ به عنوان راهنمای اوْغوز خاقان نشان دهندۀ ارتباط الهی او با این حیوان است و تأکید بر اهمیت فرزانگی و قدرت گرگ دارد.
گرگ به عنوان نماد قدرت الهی
در هر دو داستان ارگنه قوْن و اوْغوز خاقان، گرگ به عنوان نماد قدرت الهی شناخته می شود. این موجود در مواقع حساس و زمانی که مردم تورک در خطر یا در جستجوی راهی برای رهایی هستند، ظاهر می شود و به آن ها کمک می کند تا بر مشکلات فائق آیند. گرگ در این نقش نه تنها یک حیوان وحشی نیست، بلکه نشانه ای از ارادۀ الهی است که تورک ها را هدایت می کند. این حیوان در باورهای تورک ها نماینده ای از نیروهای آسمانی است که آن ها را در مسیر صحیح رهبری می کند.
گرگ به عنوان نماد فرزانگی
یکی از جنبه های مهم نقش گرگ در افسانه های تورکی، فرزانگی و خرد او است. همان طور که در داستان های حماسی دیده می شود، گرگ به عنوان یک راهنما ظاهر می شود و قهرمانان یا مردم تورک را در شرایط دشوار هدایت می کند. گرگ در افسانه ها، از روی آگاهی و شناختی عمیق از طبیعت و محیط پیرامون خود، مسیرهای نجات بخش و موفقیت آمیز را نشان می دهد. این ویژگی نماد فرزانگی و بصیرتی است که تورک ها از گرگ به عنوان راهنمای خود به ارث برده اند.
گرگ به عنوان نماد اسارت ناپذیری و استقلال
یکی دیگر از ویژگی های برجسته گرگ در ادبیات تورکی، نماد بودن او برای اسارت ناپذیری و استقلال است. گرگ هرگز در برابر اسارت تسلیم نمی شود و همیشه به دنبال حفظ استقلال و حاکمیت خود است. این ویژگی در فرهنگ تورک ها به عنوان بخشی از هویت ملی آن ها جایگاهی ویژه دارد. گرگ، به عنوان موجودی که از سرزمین و مردم خود محافظت می کند، در برابر هرگونه تهدید خارجی می ایستد و نماد مبارزه برای استقلال است.
گرگ در ادبیات فارسی
واژه ی� �قورت� وارد زبان فارسی نیز گردیده و در ادبیات فارسی، از جمله در شاهنامۀ فردوسی، به شکل �گُرد� به معنای قهرمان، جمع آن �گردان� و در ترکیب �گردگیر� به کار رفته است. به عنوان مثال، ز �گردان� دو صد با درفشی چو باد / همیدون به گرگین میلاد داد؛ چنین گفت کاین مرد جنگی به تیر / سوار کمند افکن و �گردگیر�؛ دلیر است و اسب افکن و �گردگیر� / عقاب اندر آرد ز گردون به تیر. همچنین، اصطلاحات نظامی فارسی مانند �گردان� و �سرگرد� / �باش قورت� نیز اشاره ای به نماد گرد یا قورت دارند که تأثیر عمیق فرهنگ تورکی بر زبان و ساختار نظامی فارسی را نشان می دهد.
نتیجه گیری
گرگ در فرهنگ و ادبیات تورکی نماد عمیقی از قدرت الهی، رهبری، فرزانگی، اسارت ناپذیری و استقلال است. این حیوان هم در اساطیر و هم در باورهای فرهنگی ملت تورک نقش مهمی ایفا کرده و به عنوان راهنمایی مقدس شناخته می شود. حضور گرگ در ادبیات فارسی نیز نشان دهندۀ ریشه دار بودن این نماد کهن تورک و ارتباطات فرهنگی بین تورک ها و فارس ها است. امروزه، همچنان این نماد در فرهنگ و هویت ملی تورک زنده است و جایگاهی ماندگار دارد.
#اسطوره های_تورک
#فرهنگ_تورک
#بوزقورت
#گرگ_خاکستری
@qazvinturklari
مقدمه
گرگ در ادبیات و فرهنگ تورکی نماد مهمی از نیروی الهی و قدرت، اسارت ناپذیری و استقلال، و فرزانگی و رهبری است. تورک ها از دیرباز به این حیوان توجه ویژه ای داشته اند و در بسیاری از افسانه ها و حماسه های تورکی، گرگ به عنوان موجودی مقدس و راهنما ظاهر می شود. این موجود در دو اسطورۀ برجسته، یعنی داستان های ارگنه قون و اوغوز خاقان نقش حیاتی داشته و همچنین در ادبیات فارسی نیز به نوعی بازتاب یافته است. این مقاله به بررسی جنبه های مختلف این نماد مهم در ادبیات تورکی و فارسی می پردازد.
... [مشاهده متن کامل]
گرگ در داستان های حماسی تورک
داستان ارگنه قوْن
داستان ارگنه قوْن یکی از برجسته ترین حماسه های تورکی است که نقش گرگ در آن بسیار کلیدی است. تورک ها، پس از شکست سختی که در نبردها متحمل شدند، مجبور به سکونت در کوهستانی به نام ارگنه قوْن شدند و سال ها در این منطقه به سر بردند. در روزگاری که نیاز به خروج از این محل داشتند، یک گرگ خاکستری ( بوْزقورت ) به آنها ظاهر شد و راهی به بیرون نشان داد. این گرگ به عنوان راهنمایی الهی، تورک ها را از این مکان محصور به سرزمین های جدید و به سوی آینده ای روشن هدایت کرد. این داستان نماد راهبری و رهایی از سختی ها است و گرگ به عنوان مظهر نجات و هدایت مطرح می شود.
داستان اوْغوز خاقان
در حماسۀ اوْغوز خاقان، یکی دیگر از اسطوره های مهم تورک ها، گرگ به عنوان نمادی الهی ظاهر می شود. اوْغوز خاقان، یکی از بزرگ ترین رهبران افسانه ای تورک، در جستجوی فتوحات جدید و گسترش قلمرو خود، توسط یک گرگ خاکستری هدایت می شود. این گرگ او را به سمت موفقیت های نظامی و پیروزی های بی پایان راهنمایی می کند. حضور گرگ به عنوان راهنمای اوْغوز خاقان نشان دهندۀ ارتباط الهی او با این حیوان است و تأکید بر اهمیت فرزانگی و قدرت گرگ دارد.
گرگ به عنوان نماد قدرت الهی
در هر دو داستان ارگنه قوْن و اوْغوز خاقان، گرگ به عنوان نماد قدرت الهی شناخته می شود. این موجود در مواقع حساس و زمانی که مردم تورک در خطر یا در جستجوی راهی برای رهایی هستند، ظاهر می شود و به آن ها کمک می کند تا بر مشکلات فائق آیند. گرگ در این نقش نه تنها یک حیوان وحشی نیست، بلکه نشانه ای از ارادۀ الهی است که تورک ها را هدایت می کند. این حیوان در باورهای تورک ها نماینده ای از نیروهای آسمانی است که آن ها را در مسیر صحیح رهبری می کند.
گرگ به عنوان نماد فرزانگی
یکی از جنبه های مهم نقش گرگ در افسانه های تورکی، فرزانگی و خرد او است. همان طور که در داستان های حماسی دیده می شود، گرگ به عنوان یک راهنما ظاهر می شود و قهرمانان یا مردم تورک را در شرایط دشوار هدایت می کند. گرگ در افسانه ها، از روی آگاهی و شناختی عمیق از طبیعت و محیط پیرامون خود، مسیرهای نجات بخش و موفقیت آمیز را نشان می دهد. این ویژگی نماد فرزانگی و بصیرتی است که تورک ها از گرگ به عنوان راهنمای خود به ارث برده اند.
گرگ به عنوان نماد اسارت ناپذیری و استقلال
یکی دیگر از ویژگی های برجسته گرگ در ادبیات تورکی، نماد بودن او برای اسارت ناپذیری و استقلال است. گرگ هرگز در برابر اسارت تسلیم نمی شود و همیشه به دنبال حفظ استقلال و حاکمیت خود است. این ویژگی در فرهنگ تورک ها به عنوان بخشی از هویت ملی آن ها جایگاهی ویژه دارد. گرگ، به عنوان موجودی که از سرزمین و مردم خود محافظت می کند، در برابر هرگونه تهدید خارجی می ایستد و نماد مبارزه برای استقلال است.
گرگ در ادبیات فارسی
واژه ی� �قورت� وارد زبان فارسی نیز گردیده و در ادبیات فارسی، از جمله در شاهنامۀ فردوسی، به شکل �گُرد� به معنای قهرمان، جمع آن �گردان� و در ترکیب �گردگیر� به کار رفته است. به عنوان مثال، ز �گردان� دو صد با درفشی چو باد / همیدون به گرگین میلاد داد؛ چنین گفت کاین مرد جنگی به تیر / سوار کمند افکن و �گردگیر�؛ دلیر است و اسب افکن و �گردگیر� / عقاب اندر آرد ز گردون به تیر. همچنین، اصطلاحات نظامی فارسی مانند �گردان� و �سرگرد� / �باش قورت� نیز اشاره ای به نماد گرد یا قورت دارند که تأثیر عمیق فرهنگ تورکی بر زبان و ساختار نظامی فارسی را نشان می دهد.
نتیجه گیری
گرگ در فرهنگ و ادبیات تورکی نماد عمیقی از قدرت الهی، رهبری، فرزانگی، اسارت ناپذیری و استقلال است. این حیوان هم در اساطیر و هم در باورهای فرهنگی ملت تورک نقش مهمی ایفا کرده و به عنوان راهنمایی مقدس شناخته می شود. حضور گرگ در ادبیات فارسی نیز نشان دهندۀ ریشه دار بودن این نماد کهن تورک و ارتباطات فرهنگی بین تورک ها و فارس ها است. امروزه، همچنان این نماد در فرهنگ و هویت ملی تورک زنده است و جایگاهی ماندگار دارد.
#اسطوره های_تورک
#فرهنگ_تورک
#بوزقورت
#گرگ_خاکستری
یکی از پهلوانان زن سرزمین ایران . از او به عنوان دختر گژدهم یاد می کنند که با لباسی مردانه با سهراب زورآزمایی کرد. فردوسی بزرگ از او به نام زنی جنگجو و دلیر از سرزمین پاکان یاد می کند. . .
گردآفرید دختر زیبا و چابکسوار کژدهم که پدرش در مرز ایران و توران مرزبان بود. هنگامی که به دستور افراسیاب لشکری به سرکردگی سهراب برای جنگ با ایرانیان وارد مرز ایران شد گردآفرید لباس رزم به تن کرد و به جنگ سهراب رفت. مبارزه تن به تن بین سهراب و گردآفرید شروع شد و سهراب نمی دانست که گردآفرید زن است زیرا او در لباس و کلاه رزمی شبیه مردان بود، ناگاه در حین جنگ کلاه از سر گردآفرید بزمین افتاد و موهایش نمایان شد، سهراب آن موقع دانست که طرف مقابل او دختر است، دلباخته و عاشقش شد و از او خواستگاری نمود ولی گردآفرید چون سهراب را ایرانی نمیدانست و از هویت او که پسر رستم بود آگاهی نداشت این همسری را نپذیرفت زیرا نمی خواست همسر یک نفر غیر ایرانی باشد که فرماندهی لشکر دشمن را بر عهده داشت بشود.
... [مشاهده متن کامل]
گردآفرید دختر زیبا و چابکسوار کژدهم که پدرش در مرز ایران و توران مرزبان بود. هنگامی که به دستور افراسیاب لشکری به سرکردگی سهراب برای جنگ با ایرانیان وارد مرز ایران شد گردآفرید لباس رزم به تن کرد و به جنگ سهراب رفت. مبارزه تن به تن بین سهراب و گردآفرید شروع شد و سهراب نمی دانست که گردآفرید زن است زیرا او در لباس و کلاه رزمی شبیه مردان بود، ناگاه در حین جنگ کلاه از سر گردآفرید بزمین افتاد و موهایش نمایان شد، سهراب آن موقع دانست که طرف مقابل او دختر است، دلباخته و عاشقش شد و از او خواستگاری نمود ولی گردآفرید چون سهراب را ایرانی نمیدانست و از هویت او که پسر رستم بود آگاهی نداشت این همسری را نپذیرفت زیرا نمی خواست همسر یک نفر غیر ایرانی باشد که فرماندهی لشکر دشمن را بر عهده داشت بشود.
... [مشاهده متن کامل]
افرید یا افریت به معنی زن هست
دختر پهلوان
دختر پهلوان
گرد بمعنی گردان و سپاه
آفرید بمعنی بوحود آورنده
گرد آفرید بمعنی گرد آورنده سپاه _فرمانده _جنگاور _
آفرید بمعنی بوحود آورنده
گرد آفرید بمعنی گرد آورنده سپاه _فرمانده _جنگاور _
گردآفرید یعنی کسی که پهلوان زاده شده است .
گرد یعنی پهلوان و آفرید دراین کلمه به معناى بوجودآوردن پس گرد آفرید یعنی زنی که پهلوان به دنیا میاورد