[ویکی فقه] گرایش به احزاب (قرآن). قرآن کریم گروه بندی و حزب گرایی را زمینه ساز اختلافات دینی می داند.
فتقطعوا امرهم بینهم زبرا کل حزب بما لدیهم فرحون. . و این امت اما آنها کارهای خود را در میان خویش به پراکندگی کشاندند، و هر گروهی به راهی رفتند (و عجب اینکه) هر گروه به آنچه نزد خود دارند خوشحالنددر مجمع البیان گفته: کلمه" تقطع" و کلمه"تقطیع" هر دو به معنای پاره پاره شدن است و کلمه" زبر"- به ضم زاء، و باء- جمع" زبور" و به معنای کتاب ها است آیه مورد بحث متفرع بر مطالب قبل است، و معنایش این است که: خداوند رسولان خود را یکی پس از دیگری به سوی ایشان فرستاد و همه آنها امتی واحد و دارای ربی واحدند ایشان را به سوی تقوی دعوت کردند، و لیکن بشر به امر ایشان عمل نکرد، در نتیجه امر آنان بین ایشان پاره پاره شد و آن را به صورت کتابهایی در آورده، هر جمعیتی کتابی را به خود اختصاص دادند، و هر حزبی به آنچه داشتند دلخوش گشتند.در قرائت ابن عامر " زبرا"- به ضمه زاء و فتحه باء- آمده که جمع" زبره" و به معنای فرقه است. بنا بر این قرائت، معنایش این می شود که: در امر انبیاء متفرق شده، جمعیت های گوناگون شدند، و هر حزبی به آنچه داشت دلخوش گشت. و این قرائت راجح تر است. تفرقه گرایان از آن رو که به ندای عقل و دین گوش فرا نمی دند گمان می کنند آنچه تا کنون بدان معتقد بودند درست بوده و به آن خوشنودند. حال آنکه اگر به دستورات دینی و باید و نبایدهایی که انبیاء به آنان ابلاغ نموده اند پایبند باشند بر طریق حق و صواب گام خواهند نهاد اما افسوس که از دستورات دینی و انبیاء الهی فاصله گرفته و در باطل قرار دارند. . . فرقوا دینهم... کل حزب بما لدیهم فرحون. از کسانی که دین خود را پراکنده ساختند و به دسته ها و گروه ها تقسیم شدند! و (عجب اینکه) هر گروهی به آنچه نزد آنهاست (دلبسته و) خوشحالند!احتمال دارد «کل حزب...» به منزله تعلیل برای «فرقوا دینهم» باشد. یعنی آنان دین خود را تجزیه کردند و یا در دین خود، اختلاف کردندبرای اینکه هر گروهی آنچه را که خود دارد، می پسندد!.کلمه" من" برای بیان است، و منظور از کسانی که دین خود را متفرق کردند، مشرکین است، در این جمله مشرکین را به خصوصی ترین صفاتی که در دین دارند معرفی نموده، و آن این است که: در دین متفرقند، و دسته دسته و حزب حزب هستند، و هر حزب به دین خود خوشحال است، و علت آن همان است که کمی قبل از این فرمود: " بل اتبع الذین ظلموا اهواءهم بغیر علم فمن یهدی من اضل الله، و ما لهم من ناصرین" و بیان داشت که مشرکین اساس دین خود را بر هوی و هوس نهاده اند، و خدا ایشان را هدایت نمی کند، و هادی دیگری هم جز او نیست.
دلخوشی احزاب
قرآن کریم نیز بیان می دارد هر حزب و دسته ای، تنها به باورهای خود دلخوشند.فتقطعوا امرهم بینهم زبرا کل حزب بما لدیهم فرحون. اینکه هر گروهی از منحرفان و مشرکان از راهی که انتخاب کرده اند خوشحالند و آن را حق می پندارند دلیلش روشن است، چرا که هوا و هوس کارش زینت کردن خواسته های دل در نظر انسان است، و این تزیین نتیجه اش دلبستگی هر چه بیشتر و خوشحالی بخاطر راهی است که برگزیده، هر چند بیراهه و گمراهی باشد.هواپرستی هرگز به انسان اجازه نمی دهد چهره حقیقت را آن چنان که هست ببیند، و قضاوت صحیح و خالی ازحب و بغضها پیدا کند. من الذین فرقوا دینهم وکانوا شیعـا کل حزب بما لدیهم فرحون. این خوشحال بودن به راه و رسم خویشتن و احساس تنفر و بیگانگی از هر چه غیر آن است گاه به جایی می رسد که اگر انسان سخنی بر خلاف راه و رسم خویش بشنود انگشت در گوش می گذارد و جامه بر سر می کشد و پا به فرار می نهد مبادا حقیقتی بر خلاف آنچه با آن خو گرفته بر او روشن شود، آن چنان که قرآن درباره مشرکان عصر نوح ع بیان می کند و انی کلما دعوتهم لتغفر لهم جعلوا اصابعهم فی آذانهم و استغشوا ثیابهم و اصروا و استکبروا استکبارا:" بار الها هر زمان که من از اینها دعوت کردم که به سوی تو آیند و گناهانشان را ببخشی، انگشتها بر گوش نهادند و جامه بر خود پیچیدند و در راه غلطشان اصرار ورزیدند و به شدت در برابر حق استکبار کردند".
فتقطعوا امرهم بینهم زبرا کل حزب بما لدیهم فرحون. . و این امت اما آنها کارهای خود را در میان خویش به پراکندگی کشاندند، و هر گروهی به راهی رفتند (و عجب اینکه) هر گروه به آنچه نزد خود دارند خوشحالنددر مجمع البیان گفته: کلمه" تقطع" و کلمه"تقطیع" هر دو به معنای پاره پاره شدن است و کلمه" زبر"- به ضم زاء، و باء- جمع" زبور" و به معنای کتاب ها است آیه مورد بحث متفرع بر مطالب قبل است، و معنایش این است که: خداوند رسولان خود را یکی پس از دیگری به سوی ایشان فرستاد و همه آنها امتی واحد و دارای ربی واحدند ایشان را به سوی تقوی دعوت کردند، و لیکن بشر به امر ایشان عمل نکرد، در نتیجه امر آنان بین ایشان پاره پاره شد و آن را به صورت کتابهایی در آورده، هر جمعیتی کتابی را به خود اختصاص دادند، و هر حزبی به آنچه داشتند دلخوش گشتند.در قرائت ابن عامر " زبرا"- به ضمه زاء و فتحه باء- آمده که جمع" زبره" و به معنای فرقه است. بنا بر این قرائت، معنایش این می شود که: در امر انبیاء متفرق شده، جمعیت های گوناگون شدند، و هر حزبی به آنچه داشت دلخوش گشت. و این قرائت راجح تر است. تفرقه گرایان از آن رو که به ندای عقل و دین گوش فرا نمی دند گمان می کنند آنچه تا کنون بدان معتقد بودند درست بوده و به آن خوشنودند. حال آنکه اگر به دستورات دینی و باید و نبایدهایی که انبیاء به آنان ابلاغ نموده اند پایبند باشند بر طریق حق و صواب گام خواهند نهاد اما افسوس که از دستورات دینی و انبیاء الهی فاصله گرفته و در باطل قرار دارند. . . فرقوا دینهم... کل حزب بما لدیهم فرحون. از کسانی که دین خود را پراکنده ساختند و به دسته ها و گروه ها تقسیم شدند! و (عجب اینکه) هر گروهی به آنچه نزد آنهاست (دلبسته و) خوشحالند!احتمال دارد «کل حزب...» به منزله تعلیل برای «فرقوا دینهم» باشد. یعنی آنان دین خود را تجزیه کردند و یا در دین خود، اختلاف کردندبرای اینکه هر گروهی آنچه را که خود دارد، می پسندد!.کلمه" من" برای بیان است، و منظور از کسانی که دین خود را متفرق کردند، مشرکین است، در این جمله مشرکین را به خصوصی ترین صفاتی که در دین دارند معرفی نموده، و آن این است که: در دین متفرقند، و دسته دسته و حزب حزب هستند، و هر حزب به دین خود خوشحال است، و علت آن همان است که کمی قبل از این فرمود: " بل اتبع الذین ظلموا اهواءهم بغیر علم فمن یهدی من اضل الله، و ما لهم من ناصرین" و بیان داشت که مشرکین اساس دین خود را بر هوی و هوس نهاده اند، و خدا ایشان را هدایت نمی کند، و هادی دیگری هم جز او نیست.
دلخوشی احزاب
قرآن کریم نیز بیان می دارد هر حزب و دسته ای، تنها به باورهای خود دلخوشند.فتقطعوا امرهم بینهم زبرا کل حزب بما لدیهم فرحون. اینکه هر گروهی از منحرفان و مشرکان از راهی که انتخاب کرده اند خوشحالند و آن را حق می پندارند دلیلش روشن است، چرا که هوا و هوس کارش زینت کردن خواسته های دل در نظر انسان است، و این تزیین نتیجه اش دلبستگی هر چه بیشتر و خوشحالی بخاطر راهی است که برگزیده، هر چند بیراهه و گمراهی باشد.هواپرستی هرگز به انسان اجازه نمی دهد چهره حقیقت را آن چنان که هست ببیند، و قضاوت صحیح و خالی ازحب و بغضها پیدا کند. من الذین فرقوا دینهم وکانوا شیعـا کل حزب بما لدیهم فرحون. این خوشحال بودن به راه و رسم خویشتن و احساس تنفر و بیگانگی از هر چه غیر آن است گاه به جایی می رسد که اگر انسان سخنی بر خلاف راه و رسم خویش بشنود انگشت در گوش می گذارد و جامه بر سر می کشد و پا به فرار می نهد مبادا حقیقتی بر خلاف آنچه با آن خو گرفته بر او روشن شود، آن چنان که قرآن درباره مشرکان عصر نوح ع بیان می کند و انی کلما دعوتهم لتغفر لهم جعلوا اصابعهم فی آذانهم و استغشوا ثیابهم و اصروا و استکبروا استکبارا:" بار الها هر زمان که من از اینها دعوت کردم که به سوی تو آیند و گناهانشان را ببخشی، انگشتها بر گوش نهادند و جامه بر خود پیچیدند و در راه غلطشان اصرار ورزیدند و به شدت در برابر حق استکبار کردند".
wikifeqh: گرایش_به_احزاب_(قرآن)