گئو
فرهنگ اسم ها
معنی: بزرگ
برچسب ها: اسم، اسم با گ، اسم پسر، اسم کردی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پس از ورود آریاییان به فلات ایران به آبادی کوچک ویس و آبادی بزرگ تر گئو میگفتند.
در زمان آریاییان رییس تیره و ایل را ویس پت ، رییس قبیله را ده یوپت و رییس چند قبیله یا همان پادشاه کوچک و یا محلی را گئو مینامند
گَئو ( gao ) در زبان اوستایی یعنی گاو
در زبان لری بختیاری به برادر می گویند
گئو*گو*::برادر - پهلوان
گئو*گو*::برادر - پهلوان
گوش یا گوشورون یا گئوش یا سیاگالش یا گئو از نام های ایزدبانوی نگهبان چارپایان است.
چهاردهمین روز هر ماه در گاهشماری پارسی گوش است.
چهاردهمین روز هر ماه در گاهشماری پارسی گوش است.
گئو *گو*::در زبان لری بختیاری به معنی
برادر
گئوم وی هونمون ::برادرم
اومد خانه ی ما
گئومات::برادر جسور
برادر
گئوم وی هونمون ::برادرم
اومد خانه ی ما
گئومات::برادر جسور