کیکاووس
فرهنگ اسم ها
معنی: دارای منبع فراوان، از شخصیتهای شاهنامه، نام دومین پادشاه کیانی، پسر کیقباد، به معنی«دارای منبع فراوان»، ( اَعلام ) ) ( = کاووس ) ( در شاهنامه ) دومین پادشاه کیانی، که سال پادشاهی کرد، ) نام دو تن از شاهان سلجوقی روم، عزّالدین کیکاووس اول: شاه [، قمری]، عزّالدین کیکاووس دوم: شاه [، که با برادرانش قلج ارسلان چهارم و کیقباد دوم در سلطنت شریک بود، پس از حمله ی مغول به بیزانس گریخت و پایان عمر را در آوارگی گذراند، ) کیکاووس ابن اسکندر ( عنصرالمَعالی ) [حدود، حدود قمری] نویسنده ی ایرانی و از امیران سلسله ی زیاریان، مؤلف قابوسنامه، به معنی ' دارای منبع فراوان'، ( در اعلام ) نام دومین پادشاه از سلسله ی کیانیان، نام دو تن از پادشاهان آسیای کوچک ( صغیر )، و نیز نام چند تن از مشاهیر تاریخ
برچسب ها: اسم، اسم با ک، اسم پسر، اسم فارسی، اسم تاریخی و کهن
گویش مازنی
/keykaavoos/ از شاهان زیاری که به مدت بیست و هشت سال در گرگان و بخشی از تبرستان فرماند راند(۶۴ - تا ۶۳۴هـق)
پیشنهاد کاربران
کاووس یا کیکاووس ( keykavus ) در داستان های حماسی و ملی ایران، دومین پادشاه کیانی ( پس از کیقباد ) . خودکامه و تندخو و حق ناشناس بود. پند زال نشنید و به مازندران تاخت، اما دیو سپید به جادوئی او و لشکریانش را نابینا ساخت و 12000 دیو بر آنان گماشت. چون این خبر به زال رسید، رستم را برای نجات کاووس به مازندران فرستاد، و او از هفت خان گذشت و دیو سپید را کشت و جگرش را بر چشم ایرانیان کشید، و همه را بینا ساخت. پس از آن، کاووس به هاماوران تاخت و سودابه، دختر شاه آنجا را به زنی گرفت. شاه هاماوران به تدبیر کاووس را با جمله ی ایرانیان به بند افکند اما رستم به هاماوران شتافت و کاووس را نجات بخشید. پس از چندی به فریب دیوی که ابلیس برانگیخته بود، بر تختی که چهار عقاب ( که به چهار پایه ی تخت بسته شده بودند ) آن را می بردند، بر آسمان رفت و سرنگون به بیشه ای نزدیک چین افتاد. پهلوانان از حال او خبر یافتند و او را به ایران باز آوردند. کاووس تا وقتی که افراسیاب به چنگ کیخسرو افتاد و به انتقام سیاووش کشته شد، زنده بود و سپس، بعد از 160 سال پادشاهی، جهان را بدرود گفت.
... [مشاهده متن کامل]
از وقایع دیگر دوران پادشاهی او، جنگ های ایران و توران به خونخواهی سیاووش پسر او، جنگ رستم و سهراب، و زادن کیخسرو و آوردن او به ایران است. از کارهای نکوهیده ی او کشتن اوشنر و تباه کردن گاوی است که نگهبان مرز ایران و توران بود.
منبع: دایرة المعارف فارسی، غلامحسین مصاحب

... [مشاهده متن کامل]
از وقایع دیگر دوران پادشاهی او، جنگ های ایران و توران به خونخواهی سیاووش پسر او، جنگ رستم و سهراب، و زادن کیخسرو و آوردن او به ایران است. از کارهای نکوهیده ی او کشتن اوشنر و تباه کردن گاوی است که نگهبان مرز ایران و توران بود.
منبع: دایرة المعارف فارسی، غلامحسین مصاحب

منبع. عکس فرهنگ پاشنگ








چقدر اسامی پارسی به دل میشینه
کیکاووس ❤
کیکاووس ❤
تلفظ باستانی اوستایی
نام کیکاووس = کؤیوسان KauuiUsan
و تلفظ پارسی باستان نام وی میشود =
خَشایَوُشانا KhashayaVoshana
و برگردان یونانی آن میشود =
زیوکسانوس Xevoxanus
سومین پادشاه سلسله کیانیان ( شاهنامه )
پسر کی آپیوه و نوه کیقباد و
پدر سیاوش و پدربزرگ کیخسرو
نام کیکاووس = کؤیوسان KauuiUsan
و تلفظ پارسی باستان نام وی میشود =
خَشایَوُشانا KhashayaVoshana
و برگردان یونانی آن میشود =
زیوکسانوس Xevoxanus
سومین پادشاه سلسله کیانیان ( شاهنامه )
پسر کی آپیوه و نوه کیقباد و
پدر سیاوش و پدربزرگ کیخسرو
کیکاووس شاه:
نام این شاه در اوستا" کوی اوسن "نوشته شده است. برپایه ی دینکرد،
کیکاووس بزرگترین نوه ی کیقباد است
گویند که کیکاووس نامورترین شاه کیانی می باشد او بر هفت کشور فرمان می راند، بر دیوان و جادوگران پیروز می شود،
... [مشاهده متن کامل]
در فصل سی و سوم بُندَهش از ساختن کاخ های هفتگانه کیکاووس بر روی البرز کوی سخن به میان آمده است که هردوت نیز از این کاخ های هفتگانه یاد آوری می کند
شماری از تاریخ نگاران این کاخ ها را ساخته ی دیااکو ( اولین شاه ماد ) ، می دانند.
آنچه از نامه های پهلوی دریافت می شود این است که کیکاووس همانند"جمشید" فرّه ایزدی و جاودانگی داشت اما به دلیل گناهانش، جاودانگی از او گرفته می شود.
به سخن شاهنامه و بُندَهش، شهریاری کیکاووس 150 سال بود. چون بر تخت نشست به تحریک یکی از رودسازان ( سازنده ساز و نی ) مازندرانی در اندیشه ی جنگ با شاه مازندران افتاد. پهلوانان ایرانی این جنگ را نادرست می دانستند
اما کیکاووس به سخن آنان توجهی نکرد
کیکاووس� به مازندران که گویند جایگاه دیوان است�حمله برد و به چپاول پرداخت.
ارژنگ شاه مازندران، از دیو سپید یاری خواست ، دیو سپید� با سپاهی گران سوی کیکاوُس می رود و به نیروی جادو، او و سپاهیانش را نابینا و اسیر می کند.
در این میان رستم دستان� از ین جنگ و اسارت شاه ایران� آگاه می گردد و پس از گذر از هفت خوان، پیروزمندانه به ارژنگ دست می ابد و او را از میان برمی دارد.
رستم جادوی دیوان� را خنثی کرده و کیکاووس و سپاهیانش را رهایی می بخشد.
رضاضحاکی راحت. مدرس و دبیر. تاریخ . اسدآباد
نام این شاه در اوستا" کوی اوسن "نوشته شده است. برپایه ی دینکرد،
کیکاووس بزرگترین نوه ی کیقباد است
گویند که کیکاووس نامورترین شاه کیانی می باشد او بر هفت کشور فرمان می راند، بر دیوان و جادوگران پیروز می شود،
... [مشاهده متن کامل]
در فصل سی و سوم بُندَهش از ساختن کاخ های هفتگانه کیکاووس بر روی البرز کوی سخن به میان آمده است که هردوت نیز از این کاخ های هفتگانه یاد آوری می کند
شماری از تاریخ نگاران این کاخ ها را ساخته ی دیااکو ( اولین شاه ماد ) ، می دانند.
آنچه از نامه های پهلوی دریافت می شود این است که کیکاووس همانند"جمشید" فرّه ایزدی و جاودانگی داشت اما به دلیل گناهانش، جاودانگی از او گرفته می شود.
به سخن شاهنامه و بُندَهش، شهریاری کیکاووس 150 سال بود. چون بر تخت نشست به تحریک یکی از رودسازان ( سازنده ساز و نی ) مازندرانی در اندیشه ی جنگ با شاه مازندران افتاد. پهلوانان ایرانی این جنگ را نادرست می دانستند
اما کیکاووس به سخن آنان توجهی نکرد
کیکاووس� به مازندران که گویند جایگاه دیوان است�حمله برد و به چپاول پرداخت.
ارژنگ شاه مازندران، از دیو سپید یاری خواست ، دیو سپید� با سپاهی گران سوی کیکاوُس می رود و به نیروی جادو، او و سپاهیانش را نابینا و اسیر می کند.
در این میان رستم دستان� از ین جنگ و اسارت شاه ایران� آگاه می گردد و پس از گذر از هفت خوان، پیروزمندانه به ارژنگ دست می ابد و او را از میان برمی دارد.
رستم جادوی دیوان� را خنثی کرده و کیکاووس و سپاهیانش را رهایی می بخشد.
رضاضحاکی راحت. مدرس و دبیر. تاریخ . اسدآباد
پادشاه بزرگ پارس ها کوروش هخامنشی در شاهنامه حکیم فردوسی
مقر فرماندهی: خوزستان و بابل
نژاد: لر بختیاری از تخمه آریایی
مقر فرماندهی: خوزستان و بابل
نژاد: لر بختیاری از تخمه آریایی
گیل کاومیش کی کاووس یا گیل یا پهلوانی قدرتمند همچون گاو
پادشاه خشمگین
دارای منبع فراوان
لقب چند پادشاه ایرانی
نام یک پادشاه ایرانی در شاهنامه
کی = لقب پادشاه
کاووس = شعله و شرر
کاووس = شعله و شرر
نام پادشاه ایران
مرد زیبا روی و پاکیزه
پادشاه ایران در شاهنامه
به معنی سبزه و سیاه چرده
پدر سیاوش و پسر کیقباد برادر کی ارمین
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)