فرهنگ اسم ها
معنی: زحل، پادشاه گیتی، محافظ و نگهبان شاه، ( در قدیم ) ( به مجاز ) آسمان، به علاوه ( در قدیم ) ( به مجاز ) آسمان، ستاره زحل، نام یکی از بزرگان دربار بهرام گور پادشاه ساسانی
برچسب ها: اسم، اسم با ک، اسم پسر، اسم دختر، اسم فارسی، اسم طبیعت، اسم کهکشانی
لغت نامه دهخدا
بلند کیوان با اورمزد و با بهرام
ز ماه برتر خورشید و تیر با ناهید.
ابوشکور ( از لغت فرس اسدی ).
فروتر ز کیوان تو را اورمزدبه رخشانی لاله اندر فرزد.
ابوشکور ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
همت او بر فلک ز فلخ بنا کردبر سر کیوان فکند بن پی ایوان.
خسروانی ( از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 83 ).
به دُم لشکرش ناهید و هرمزبه پیش لشکرش بهرام و کیوان.
دقیقی ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
خروش سواران و اسبان به دشت ز بهرام و کیوان همی برگذشت.
فردوسی.
شبی چون شبه روی شسته به قیرنه بهرام پیدا نه کیوان نه تیر.
فردوسی.
پراندیشه شد تا به ایوان رسیدکلاهش ز شادی به کیوان رسید.
فردوسی.
خداوند کیوان و گردان سپهرز بنده نخواهد جز از داد و مهر.
فردوسی.
به حیله پایگه همتش همی طلبداز این قبل شده بر چرخ هفتمین کیوان.
فرخی.
کهینه عرصه ای از جاه او فزون ز فلک کمینه جزوی از قدر او مِه از کیوان.
عنصری.
بنشین در بزم بر سریر به ایوان خرگه برتر زن از سرادق کیوان.
منوچهری.
شده کیوان ز هفتم چرخ یارش به کام نیکخواهان کار و بارش.
( ویس و رامین ).
بیشتر بخوانید ...فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه آزاد فارسی
رجوع شود به:زحل
wikijoo: کیوان
پیشنهاد کاربران
واژه کیوان از فارسی میانه kywʾn' ( kēwān ) ، در نهایت از اکدی𒊕𒍑 ( SAG. UŠ /kaiamānu، kayamānu، kajamānu/، "زحل"، به معنای واقعی کلمه "منظم، معمول، ثابت، ماندن، همیشه ماندن" ) .
( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) . کیوان اسم ایرانی نیست و بابلی است و ظاهراً ایرانیها اسمی برای زحل نداشته اند. ( گاه شماری تألیف تقی زاده حاشیه ص 204 ) . مأخوذ از بابلی ، در الواح بابلی ، کیوانو. عبری ، کیوان. ( حاشیه برهان چ معین ) . نام ستاره هفتم از هفت سیاره است. . . و نزد منجمان نحس اکبر است. ( از فرهنگ نظام : زحل )
... [مشاهده متن کامل]
منبع. لغت نامه دهخدا
( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) . کیوان اسم ایرانی نیست و بابلی است و ظاهراً ایرانیها اسمی برای زحل نداشته اند. ( گاه شماری تألیف تقی زاده حاشیه ص 204 ) . مأخوذ از بابلی ، در الواح بابلی ، کیوانو. عبری ، کیوان. ( حاشیه برهان چ معین ) . نام ستاره هفتم از هفت سیاره است. . . و نزد منجمان نحس اکبر است. ( از فرهنگ نظام : زحل )
... [مشاهده متن کامل]
منبع. لغت نامه دهخدا
کاربر ( سید حسین اخوان بهابادی ) کمتر خیار شور بخور! تشکر
فرض کنید زحل در اصل زُگَل و زُگَل هم جمع زگیل بوده است حالا تصور کنید این حلقه نور دور زحل هم در اصل زگیل های زحل است و خورشید همیشه میگه چرا وان نمی گیری تا زگیل هایت خوب شود زحل هم همیشه سعی می کند از آن طفره برود یا به ساعت دیگری موکول کند این قدر جمله ی خاص خورشید تکرار شده که عده ای به زحل گفتند کیوان و این روی زحل ماند. اما جمله ی خاص خورشید به زحل: زحل، مامان، کی، وان؟ ( می گیری )
... [مشاهده متن کامل]
ناگفته نماند، سیاره زحل را زیبا ترین سیاره در منظومه شمسی می دانند ( زگیل هایی که به زیبایی زحل افزودند )
... [مشاهده متن کامل]
ناگفته نماند، سیاره زحل را زیبا ترین سیاره در منظومه شمسی می دانند ( زگیل هایی که به زیبایی زحل افزودند )
یکی از صورفلکی
و
درزبان کرمانج مهمان راکیوانی میگویند
درسروده ها وترانه های کرمانج بسیارمشهوداست
و
درزبان کرمانج مهمان راکیوانی میگویند
درسروده ها وترانه های کرمانج بسیارمشهوداست
بطور عموم شعرا و نویسندگان در قدیم از استعمال واژه 《کیوان》هستی و جهان مد نظرشان بوده
کی یعنی شاه در کردی و وان یعنی مانند پس کیوان مانند کیکاووس ( شاه کاووس ) یا کیخسرو ( خسرو شاه ) یا کیقباد یعنی مانند شاه یاخود شاه
🌏 🪐 نام سیارات منظومه شمسی به همراه تصویر. . .
تعدادی از واژگان علم نجوم به انگلیسی:
astronomy = علم نجوم
The solar system = منظومه شمسی
The sun = خورشید 🌞
Mercury = عطارد، تیر
Venus = زهره، ناهید
Earth = زمین 🌎
... [مشاهده متن کامل]
Mars = مریخ، بهرام
Jupiter = مشتری، هرمز
Saturn = زحل، کیوان
Uranus = اورانوس
Neptune = نپتون
space = فضا
galaxy = کهکشان
orbit = مدار
meteorite = شهاب سنگ
comet = ستاره دنباله دار
asteroid = سیارک
asteroid belt = کمربند سیارک ها ( بین مریخ و مشتری )
meteor / shooting star / falling star = شهاب سنگی که در حال سوختن وارد اتمسفر زمین می شود
black hole = سیاه چاله
dark matter = ماده تاریک
gravity = جاذبه
axis = محور
star = ستاره
eclipse = خورشید گرفتگی، ماه گرفتگی
solar eclipse = خورشید گرفتگی
lunar eclipse = ماه گرفتگی
supernova = سوپرنوا، ابرنواختر
the Big Bang = بیگ بنگ
constellation = صورت فلکی
cosmology = کیهان شناسی
dwarf planet = سیاره کوتوله
light year = سال نوری
terrestrial = زمینی، خاکی
celestial = آسمانی
extraterrestrial = فرازمینی
astronomy = علم نجوم
The solar system = منظومه شمسی
The sun = خورشید 🌞
Mercury = عطارد، تیر
Venus = زهره، ناهید
Earth = زمین 🌎
... [مشاهده متن کامل]
Mars = مریخ، بهرام
Jupiter = مشتری، هرمز
Saturn = زحل، کیوان
Uranus = اورانوس
Neptune = نپتون
space = فضا
galaxy = کهکشان
orbit = مدار
meteorite = شهاب سنگ
comet = ستاره دنباله دار
asteroid = سیارک
asteroid belt = کمربند سیارک ها ( بین مریخ و مشتری )
meteor / shooting star / falling star = شهاب سنگی که در حال سوختن وارد اتمسفر زمین می شود
black hole = سیاه چاله
dark matter = ماده تاریک
gravity = جاذبه
axis = محور
star = ستاره
eclipse = خورشید گرفتگی، ماه گرفتگی
solar eclipse = خورشید گرفتگی
lunar eclipse = ماه گرفتگی
supernova = سوپرنوا، ابرنواختر
the Big Bang = بیگ بنگ
constellation = صورت فلکی
cosmology = کیهان شناسی
dwarf planet = سیاره کوتوله
light year = سال نوری
terrestrial = زمینی، خاکی
celestial = آسمانی
extraterrestrial = فرازمینی
کی به معنی بزرگ و وان صفت یا پسوند تشابه. پس کیوان یعنی بزرگوار.
کیوان یعنی عشق و محبت کیوان یه دونه باشه
واقعا عالیه کیوان یه اسم شیک و با کلاس . . . من عاشق سیاره کیوانم زنده با کیوان
کیوان:
کی = پادشاه
وان = بان = نگهبان
در مجموع نگهبان پادشاه
کی = پادشاه
وان = بان = نگهبان
در مجموع نگهبان پادشاه
کیوان یعنی چندین و چندین کوهستانهای بلند
کیوان در زبان کردی بمعنی کوهستان است نه نگهبان کوه . . . . بطور دقیق یعنی سلسله کوههای بسیار مرتفع
کیوان در زبان کردی به معنای کوه ها . . . کوهستان . . . . . چندین کوه و بطور دقیق یعنی کوههای بسیار مرتفع
معنی : زحل . آسمان . بزرگی جلالت .
بهترین اسم دنیاست کیوان اسم نفسم اسم زندگیمه دوست دارم خیلی خیلی . . . . .
بهترین اسم دنیاست کیوان اسم نفسم اسم زندگیمه دوست دارم خیلی خیلی . . . . .
بهترین اسم جهان اسم زندگیم جونم نفسم ( ع ) , کیوان بهترین اسم دنیاست
زحل
کیوان : دکتر کزازی در مورد واژه ی کیوان می نویسد : ( ( یکی از هفتان است و بلند ترین ِ آنها . ریشه ی این نام به درستی روشن نیست؛ آن را واژه ی نیرانی و سامی دانسته اند . ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 171 )
... [مشاهده متن کامل]
در مورد ریشه ی این نام بعضی نوشته اند : از همه ٔ کواکب اعلی و اعظم است، و کی به معنی بزرگ و "ون" و "وان " به معنی مانند است . ( انجمن آرا ) ( آنندراج )
دکتر شفیعی کدکنی می نویسد : ( ( کیوان در ادبیات فارسی رمزی است از بلندی و دوری از زمین. ) )
( تازیانه های سلوک، نقد و تحلیل قصاید سنائی، دکتر شفیعی کدکنی، زمستان ۱۳۸۳، ص 280. )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 171 )
... [مشاهده متن کامل]
در مورد ریشه ی این نام بعضی نوشته اند : از همه ٔ کواکب اعلی و اعظم است، و کی به معنی بزرگ و "ون" و "وان " به معنی مانند است . ( انجمن آرا ) ( آنندراج )
دکتر شفیعی کدکنی می نویسد : ( ( کیوان در ادبیات فارسی رمزی است از بلندی و دوری از زمین. ) )
( تازیانه های سلوک، نقد و تحلیل قصاید سنائی، دکتر شفیعی کدکنی، زمستان ۱۳۸۳، ص 280. )
کیوان در بیشتر کلمات و دیکشنریها معنی آسمان وزحل دارد
کیوان: ستاره ی زحل، فلک هفتم
دکتر کزازی در مورد این واژه می نویسد: <<کیوان بلندترینِ"="" هفتگان="" است="" و="" در="" شاهنامه،="" نمادگونه="" ی="" بلندی="" و="" ارجمندی="" است.="" و"="" رسیدن="" سر="" تخت="" به="" کیوان="" استعاره="" ای="" تمثیلی="" از="" ارجمندی="" و="" والایی="" بسیار="" است.="">>
نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۳٠۱. 》کیوان>
دکتر کزازی در مورد این واژه می نویسد: <<کیوان بلندترینِ"="" هفتگان="" است="" و="" در="" شاهنامه،="" نمادگونه="" ی="" بلندی="" و="" ارجمندی="" است.="" و"="" رسیدن="" سر="" تخت="" به="" کیوان="" استعاره="" ای="" تمثیلی="" از="" ارجمندی="" و="" والایی="" بسیار="" است.="">>
نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۳٠۱. 》کیوان>
فغان کسی از کیوان بر گذشتن :کنایه ای ایماست از بلندی بسیار فغان
دو کودک بدیدند مرده ، به تشت ؛
ز ایوان به کیوان فغان بر گذشت
دکتر کزازی در این مورد می نویسد :《 در اختر شناسی کهن ، کیوان برترین ِ هفتگان شمرده میشده است و در شاهنامه ، نماد بلندی است . 》
... [مشاهده متن کامل]
نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۲۵۶.
دو کودک بدیدند مرده ، به تشت ؛
ز ایوان به کیوان فغان بر گذشت
دکتر کزازی در این مورد می نویسد :《 در اختر شناسی کهن ، کیوان برترین ِ هفتگان شمرده میشده است و در شاهنامه ، نماد بلندی است . 》
... [مشاهده متن کامل]
نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۲۵۶.
کیوان یعنی زحل درست ولی همه کیوان رو نگهبان یا پادشاه جهان می گویند ولی به نظر من کیوان یک حلقه ی بزرگ جهان را دارد و در این زمینه به این ترتیب که برای شما ارسال می شود کیوان پادشاه جهان هستی است
کیوان اسمی برازنده برای پسر ها است. کیوان ( یعنی پادشاه آسمان ، کیوان یعنی سیاره ی زحل، کیوان یعنی پادشاه جهان و کیوان یعنی نگهبان کوه ) من از اینکه اسمم کیوان است به خودم افتخار می کنم و عاشق اسمم هستم
من کیوان هستم البته دخترم ، خواهر بزرگترم رضوان و من کیوان همیشه مشکل داشتم من رو با پسر اشتباهی میگرفتن ولی عاشق اسمم هستم و خیلی دوستش دارم و همون سیاره زحل یا پادشاه آسمان است.
کیوان=شاه جهان
کیوان یعنی یگانه ، پادشاه هستی ، سیاره زحل
در زبان کردی کیوان یعنی نگهبان کوه .
کیوان بمعنای کی یعنی پادشاه وان یعنی هستی
پس شد :پادشاه هستی
نورالله هم اسمی است برازنده ی او
به امید روشن شدن عالم هستی به نور او
پس شد :پادشاه هستی
نورالله هم اسمی است برازنده ی او
به امید روشن شدن عالم هستی به نور او
باید شبکه ی معنایی آن باشد آسمان و . ، ،
کیوان به معنی زحل و ستاره ی زیبا میشه
به معنی آسمان نیز می باشد
نام پسر در زبان لری بختیاری به معنی
کیوون::همان قلاسنگ است
وسیله ای که سنگ در آن می گذارند و پرتاب می کنند
Kevon
کیوون::همان قلاسنگ است
وسیله ای که سنگ در آن می گذارند و پرتاب می کنند
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٣)