کوی

/kuy/

مترادف کوی: برزن، محله، گذر، معبر

لغت نامه دهخدا

کوی. ( اِ ) راه فراخ و گشاد راگویند که شاه راه باشد. ( برهان ). راه فراخ و گشاد. ( ناظم الاطباء ). راه فراخ و گشاده. معبر. گذر. ( فرهنگ فارسی معین ). || به معنی گذر و محله هم آمده است. ( برهان ). معروف است و آن سر محله و معبر و در خانه است ، و کوچه مصغر آن است. ( از آنندراج ). محله. ( ناظم الاطباء ). محله ای در شهر. ( از فرهنگ فارسی معین ). برزن. ( صحاح الفرس ). محلت.محله. ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) :
در کوی تو ابیشه همی گردم ای نگار
دزدیده تا مگرْت ببینم به بام بر.
شهید ( از یادداشت ایضاً ).
آمد آن نوبهار توبه شکن
پرنیان گشت باغ و برزن و کوی.
رودکی.
چون جثه فشانی ای پسر در کویم
خاک قدمت چو مشک در دیده زنم.
رودکی ( از یادداشت ایضاً ).
پدر گفت یکّی روان خواه بود
به کویی فروشد چنان کم شود.
ابوشکور ( از یادداشت ایضاً ).
ما و سر کوی ناوک و سفچ و عصیر
اکنون که درآمد ای نگارین مه تیر.
بخاری ( از یادداشت ایضاً ).
سیاوخش است پنداری میان شهر و کوی اندر
فریدون است پنداری میان درع و خوی اندر.
دقیقی ( از یادداشت ایضاً ).
فرزند من یتیم و سرافکنده گرد کوی
جامه وسخ گرفته و در خاک خاکسار.
کسائی.
تکین بدید به کوی اوفتاده مسواکش
ربود تا بردش باز جای و باز کده
یکی بگفت نه مسواک خواجه گنده شده ست
که این سگاله و گوه سگ است خشک شده.
عماره ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
پیاده به کوی آمد افراسیاب
از ایوان میان بسته و پرشتاب.
فردوسی.
برآمد خروش از شبستان اوی
فغانش ز ایوان برآمد به کوی.
فردوسی.
بدید آن همه شهرو بازار و کوی
بدان خانه گنج شد نامجوی.
فردوسی.
به دژخیم فرمود کاین را به کوی
به دار اندر آویز و برتاب روی.
فردوسی.
نه مرا خوش بنوازی نه مرابوسه دهی
این سخن دارد جانا به دگر کوی دری.
فرخی.
چون نهنگان اندر آب و چون پلنگان در جبال
چون کلنگان در هوا و همچو طاووسان به کوی.
منوچهری.
بسیار خوازه ها زدند از بازارها تا سر کوی عبدالاعلی و از آنجا تا درگاه و کویهایی که آنجا محتشمان نشست داشتند. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 292 ). رسول را با کرامتی بزرگ در شهر آوردند... و به کوی سبدبافان فرودآوردند. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 288 ). نزدیک وی رفتم و خانه به کوی سیمگران داشت در شارستان بلخ. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 142 ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

محله، برزن
( اسم ) ۱ - محله ای در شهر: اگر بکوی تو باشد مرا مجال وصول رسد بدولت وصل تو کار من باصول . ( حافظ ) یا کوی هفتاد راه . دنیا روزگار . ۲ - راه فراخ و گشاده معبر گذر .
منسوب به کوه یعنی روزنه

فرهنگ معین

(اِ. ) ۱ - محله ، برزن . ۲ - مجموعه ای از ساختمان های مسکونی واقع در یک نقطه معین : کوی دانشگاه . ۳ - راه فراخ و گشاد، گذر.

فرهنگ عمید

۱. محله، برزن.
۲. شاهراه، راه فراخ.

گویش مازنی

/kavi/ کدو

واژه نامه بختیاریکا

( کُوی ) در حال؛ پسوندیست جهت بیان حالت. مثلاً مُرده کُوی؛ ونده کُوی یعنی به زور ( تا حد مردن ) ؛ نشستنی یا نشستکووی به معنی افتاده یا نشسته

دانشنامه عمومی

کوی (بلژیک). شهر کوی ( به فرانسوی: Quévy ) در شهرستان من در استان انو در منطقه فدرال والوون در کشور بلژیک واقع شده است.
عکس کوی (بلژیک)عکس کوی (بلژیک)عکس کوی (بلژیک)عکس کوی (بلژیک)

کوی (صربستان). کوی ( به صربی: Kevi ) یک منطقهٔ مسکونی در صربستان است که در ناحیه بانات شمالی واقع شده است. [ ۱] کوی ۸۸۷ نفر جمعیت دارد و ۱۱۳ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
عکس کوی (صربستان)

کوی (ماهی). ماهی کوی یا کَپور زینتی ( به ژاپنی: 鯉 ) ( تلفظ: کُیْ ) ( نام علمی: Cyprinus rubrofuscus koi ) یکی از انواع تزئینی و پرورش یافته از کپورماهیان است که دارای رنگ های مختلف و زیبایی است و به عنوان ماهی زینتی در برکه ها، حوضچه ها و آکواریوم ها نگهداری می شود.
کپور زینتی رنگی در اصل Irokoi ( 色鯉 ) به معنی کپور رنگی، هاناکوی ( 花鯉 ) به معنی کپور گلدار و Moyōkoi ( 模様鯉 ) به معنای کپور طرحدار نامیده می شد. نظریه های مختلفی در مورد چگونگی استفاده از این کلمات و تغییر آن به کلمه نیشیکیگوی ( 錦鯉 ) که امروزه استفاده می شود وجود دارد. یک نظریه بر این باور است که در طول جنگ جهانی دوم، کلمات ایروکوی و هاناکوی ( که می توانند معانی جنسی داشته باشند ) به نیشیکیگوی تغییر یافت زیرا برای موقعیت اجتماعی جنگ مناسب نبودند. نظریه دیگر این است که Nisikigoi، که نام اصلی گونه محبوب Taishō Sanshoku بود، به تدریج به اصطلاحی تبدیل شد که برای همه کوی های زینتی استفاده می شود. [ ۳]
کوی ها بیشتر برای آراستن باغ ها در فضای باز و در استخرها و حوضچه های باغ ها نگهداری می شوند. این نوع ماهی در دهه ۱۸۲۰ از پرورش و اصلاح نژادی کپور معمولی به وجود آمد. کوی ها هنوز در ژاپن طرفداران فراوانی دارند و نماد عشق و دوستی خوانده می شوند. رنگ های کوی بسیار گوناگون می باشد، اما رایج ترین این رنگها سفید، قرمز، سیاه، زرد، آبی و خامه ای می باشند.
در چند دهه گذشته علاقه مندان زیادی در میان مردم غرب و سایر نقاط جهان به پرورش ماهی کوی ( Koi ) یا ماهی کپور معمولی زینتی ( کپور رنگی ) روی آورده اند. پرورش و نگهداری این ماهی زینتی استخری، به امری مفرح و یک ابزار اشتغال زا و پردرآمد تبدیل شده و در مقایسه با پرورش سایر حیوانات خانگی از سابقه تاریخی و سطح فرهنگی بالاتری در میان مردم برخوردار می باشد. از گذشته های دور در شرق، پرورش ماهی کوی از اهمیت و ارزش بسیاری برخوردار بوده و گسترش نژادهای خاص و زیباتر، اولویت ویژه ای داشته است، که بر اهمیت و محبوبیت بیش از پیش آنها می افزاید. این امر سبب گردید تا بشر در طول قرن ها ماهی کوی را به عنوان «جواهر زنده» بنامد و به تجارت ارقام جدیدتر آن بپردازد. به طور کلی عمده ترین نگرانی نهادهای نظارتی دنیا از واردات ماهی کوی، مربوط به بیماری ویروسی «هرپس ویروس کوی» است که در حال حاضر، تقریباً در سراسر جهان وجود داشته و تبدیل به خطر بزرگی برای این صنعت گردیده است. تاریخ دقیق ورود این ماهی به کشور ایران مشخص نیست، ولی در دو دهه اخیر واردات و تولید ماهی کوی در ایران روند رو به رشدی داشته است.
عکس کوی (ماهی)عکس کوی (ماهی)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

کَوی
رجوع شود به:کی

جدول کلمات

برزن

پیشنهاد کاربران

اژه کوی
معادل ابجد 36
تعداد حروف 3
تلفظ [kuy]
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: kōīk]
مختصات ( اِ. )
آواشناسی kuy
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی معین
ریشه ی واژه ی کوی - k�ğ به معنی روستا و k��ə کوچه
و #کوی و #کوچه در فارسی ✅
واژه ی کوی و کوچه را ادعا به ارمنی بودن آن و فارسی بودن آن کرده اند و بعضی زبانشناسان آن را تایید کرده اند میخواهم نشان دهم که چه غرضی در کار دارند
...
[مشاهده متن کامل]

اینجا ( دیوان لغات ترک ) میتوانید ریشه ی واژه ی کوی در فارسی را بیینید ، اطراف سیاهی و سواد شهر ( جمعیت ) و مقصود از آن سبزی درختان است به تفسیر مناطق سرسبز اطراف شهر که بعدا در امروز به معنی روستا آمده است. ♦️
این همان شکل دیگری از واژه ی گوی ( g�ğ ) به معنی آبی و سبز است
کویشن در آذربایجان بسیار رایج است.
کوچه هم شکل کوچک شده و پسوند شباهت چه را از آن دارد♦️

اشاره می کن به به یک گیاه بیابانی معنی صن یاصحن مشود گندم صحن شده کوی. یعنی کوه معنی این واژه می شود صحن کوهی که داروی کروناویروس میباشد حالا اگردانستی به کدام گیاه میگویند صحن کوهی

بپرس